تکنیک کاهش تعداد نقش‌آفرینان در مذاکره

نادر کریمی‌جونی
کدخبر: 538888

گفت‌وگوهای ایران و ایالات‌متحده از شدت و سرعت افتاده و هیجانی که در ابتدای مذاکرات به چشم می‌خورد، اکنون آرام شده است. بسیاری از کارشناسان و ناظرانی که از نزدیک این گفت‌وگوها را دنبال می‌کردند، در روزهای اخیر این سوال را مطرح کرده‌اند که آیا نقطه پایان این مذاکرات توافق خواهد بود یا به جنگ و منازعه ختم خواهد شد؟ البته در هر طرف قرائن و شواهد کافی برای اینکه پایان مذاکرات را مطابق سلیقه یا هدف خود پیش‌بینی و نتیجه مورد علاقه‌شان را برای نقطه آخر گفت‌وگوها اظهار کنند و حتمی بدانند، وجود دارد و به همین دلیل در تحلیل‌هایی که از رسانه‌های موافق یا مخالف جمهوری اسلامی ایران شنیده یا دیده می‌شود، همین نکات وجود دارد و مخاطبان این رسانه‌ها، به طور منطقی- و با منطق اظهار شده- به همان نتیجه می‌رسند. کاهش سرعت و شدت گفت‌وگوهای میان ایران و ایالات‌متحده را می‌توان از نکات قابل مشاهده و ظاهری دریافت کرد. مثلا گفت‌وگوهای کارشناسی که قرار بود به طور مستقل و در روزهای جداگانه برپا شود، ابتدا به حاشیه گفت‌وگوهای نمایندگان ایران و ایالات‌متحده منتقل و سپس همین گفت‌وگوهای کارشناسی به حاشیه‌رفته هم متوقف شد. در عین حال تنش‌های لفظی مقامات ایرانی و آمریکایی، اگرچه از اول هم متوقف یا کم شدت نشده بود اما در روزهای اخیر تشدید شده و حتی حرف‌هایی از طرف ایرانی شنیده شده که به نظر می‌رسد تهران با طرح ویتکاف برای توافق مخالفت کرده است. در عین حال و در طرف آمریکایی، این موضع شنیده شد که رد کردن طرح ویتکاف می‌تواند برای ایران تبعات ناخوشایندی به همراه داشته باشد.

به ویژه زمان خریدن ایران در برابر این طرح و سکوت مقامات کشورمان در دادن پاسخ رسمی به طرح مکتوب ایالات‌متحده باعث شد تا برخی تحلیلگران احتمال دهند که اوضاع در حال حرکت به سوی نقطه غیرقابل کنترل است. در این میان میانجیگری طرف عمانی و طرحی که گفته می‌شود از طرف مسقط ارائه‌شده نتوانسته تحرک امیدوارکننده‌ای در مسیر گفت‌وگوها به وجود آورد و همین امر به نگرانی‌ها دامن زده است. برخلاف آنچه شایع شده بود، توقف گسترش تحریم‌ها علیه ایران را نمی‌توان نشانه حسن‌نیت واشنگتن به حساب آورد چراکه چنین ادعایی فقط از سوی وال‌استریت ژورنال مطرح شده و از سوی هیچ منبع دیگری، اعم از رسمی و غیررسمی، تایید نشده بود. به‌همین دلیل نمی‌توان به چنین ادعایی توجه کرد. به‌علاوه تحریم‌های اعمال شده علیه ایران در سال‌های گذشته آنقدر جامع و گسترده شده که اضافه شدن یا نشدن تحریم جدید به این فهرست، در واقع چیزی را تغییر نمی‌دهد. کسانی که خبر تاییدنشده توقف گسترش تحریم‌ها را تبلیغ کردند منتظر شروع اعمال تحریم‌های جدید از سوی واشنگتن بودند تا نتیجه بگیرند که مذاکرات ایران و ایالات‌متحده در حال فروپاشی است و اوضاع به منازعه نزدیک می‌شود.

نشست فصلی آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای که از امروز- دوشنبه- برگزار می‌شود، پرده دیگری از این نزاع را به نمایش می‌گذارد. گمان می‌رود اروپا از کنار ماندن در حل پرونده هسته‌ای ایران ناخرسند شده و می‌خواهد با ابزار آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای به ایران فشار وارد کند اما نکته مهم آن است که در هیچ پرونده مهمی، چه در کرواسی و یوگسلاوی سابق، چه در موضوع خاورمیانه، چه در روسیه و منازعه در جریان اوکراین و چه در گفت‌وگوهایی که در دوران باراک اوباما به توافقنامه برجام منجر شد، اروپا نقش محوری ایفا نکرده و حتی در موقعیت ایفای نقش محوری نیز نبوده است. در همه این پرونده‌های بااهمیت، فقط ورود نقش‌آفرینی ایالات‌متحده توانسته بحران را راهبری کند و به آرامش برساند. در چنین صورتی قطعنامه‌ای که احتمالا در این دور از نشست فصلی آژانس به تصویب می‌رسد اگرچه همراهی و امضای ایالات‌متحده را هم به همراه دارد اما کارکرد موثری ندارد و بر جریان مذاکرات تهران- واشنگتن تاثیرگذار نخواهد بود.

البته مشکل بزرگ آن است که تهران بخواهد با طولانی کردن گفت‌‌وگو و پیچیده ساختن آن از مرز زمانی اعمال و آغاز مکانیسم ماشه بگذرد و با عبور از این مرز، اروپایی‌ها را در این‌باره خلع‌سلاح کند. در واقع تهران می‌داند با نزدیک شدن به اکتبر (مهرماه) شانس و امکان ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد و تصمیم‌گیری روی آن به‌منظور فعال‌سازی مکانیسم ماشه کاهش می‌یابد و همین امر شانس و قدرت چانه‌زنی ایران در گفت‌وگو با واشنگتن را افزایش می‌دهد. این تکنیک البته راهبرد هوشمندانه و دقیقی است که از بازیگران و نقش‌آفرینان صحنه می‌کاهد و با کاهش نقش‌آفرینان توان مذاکراتی افزایش می‌یابد. اما نکته مهم آن است که اگر اروپا از مذاکرات و حل پرونده هسته‌ای ایران کنار گذاشته شود، آنگاه حتما باید با ایالات‌متحده توافق حاصل شود چراکه در غیر این صورت ممکن است منازعه‌ای فاجعه‌‌‌بار رخ دهد. قابل درک است که اگر نقطه پایان این مذاکرات، توافق نباشد و اروپا هم کنار گذاشته شده باشد، دیگر نمی‌توان از ظرفیت اروپا برای مهار و کاهش شدت  بحران استفاده کرد.

وب گردی