اهرمها؛ ابزار پنهان سودآوری

جهان صنعت – در تحلیل بنیادی شرکتها، دو مفهوم کلیدی اما گاه مغفولمانده میتوانند تصویر دقیقتری از ریسک و بازده بنگاهها ارائه دهند: اهرم عملیاتی و اهرم مالی. این دو اهرم، در واقع نقش تقویتکننده یا تضعیفکننده سودآوری شرکتها را ایفا میکنند و شناخت آنها برای سرمایهگذاران تحلیلی، امری حیاتی است.
اهرم عملیاتی به ساختار هزینههای شرکت مربوط میشود، یعنی به میزان هزینههای ثابت در برابر هزینههای متغیر. زمانی که یک شرکت دارای هزینههای ثابت بالا (مثل اجاره، حقوق ثابت یا استهلاک بالا) است، در برابر نوسانات فروش، حساسیت بیشتری در سود عملیاتی از خود نشان میدهد.
به بیان دیگر، درصد افزایش فروش میتواند منجر به درصد بسیار بالاتری در رشد سود عملیاتی شود. این نسبت با عنوان «درجه اهرم عملیاتی»(DOL) اندازهگیری میشود و شرکتهایی که از این اهرم بهره میگیرند، در دوران رونق به سرعت سودآور میشوند اما در دوران رکود نیز ریسک افت سود شدیدی دارند.
در مقابل، اهرم مالی به میزان استفاده از بدهی در ساختار سرمایه شرکت اشاره دارد. هرچه شرکت بدهی بیشتری در ترازنامه خود داشته باشد، در صورت وجود سود عملیاتی قابل توجه، سود خالص بیشتری به ازای هر سهم ثبت خواهد شد.
دلیل این امر ساده است، هزینه مالی ثابت بدهیها در صورت پوششپذیری، سودآوری صاحبان سهام را بهطور مضاعف افزایش میدهد. در طرف دیگر، اگر سود عملیاتی افت کند، پرداخت هزینه بهره همچنان الزامی است و این به زیاندهی سریع شرکت منجر میشود.
ترکیب این دو اهرم، یک دیدگاه بسیار مهم در تحلیل بنیادی به دست میدهد. شرکتهایی که هم اهرم عملیاتی بالا دارند و هم اهرم مالی سنگین، در دورههای رشد اقتصادی میتوانند بازدهیهای خیرهکنندهای ایجاد کنند. در شرایط رکودی یا افت فروش، این ترکیب میتواند به سقوط آزاد سودآوری و ارزش بازار ختم شود.