معجزه دوم یا مرگ اقتصادی

جهان صنعت – ۵۰سال پیش، آخرین آمریکاییها از سایگون (اسم قدیمی پایتخت ویتنام) تخلیه شدند و کشوری جنگزده و فقیر را به جا گذاشتند. امروزه سایگون که اکنون به «شهر هوشی مین» تغییر نام داده، به شهری با بیش از ۹میلیون نفر جمعیت تبدیل شده که پر از آسمانخراشها و برندهای پر زرقوبرق است. ممکن است تصور کنید اکنون زمان جشن گرفتن پیروزی ویتنام است: ریشهکن شدن فقر شدید، قرار گرفتن در میان ۱۰صادرکننده برتر به آمریکا و نقش کلیدی این کشور بهعنوان قطب تولید برای شرکتهایی مانند اپل و سامسونگ اما در واقع، مشکلاتی در راه است. برای اجتناب از این مشکلات و برای اینکه مشخص شود آیا اقتصادهای نوظهور هنوز میتوانند به جهان توسعهیافته بپیوندند یا نه، ویتنام باید معجزهای دوم را رقم بزند. این کشور باید در میانه جنگ تجاری، راههای تازهای برای ثروتمند شدن پیدا کند و مرد قدرتمندی که اکنون در راس قدرت است باید خود را به یک اصلاحطلب تبدیل سازد.
مرد قدرتمند در راس کار؛ تولام
آن مرد، «تو لام» (دبیرکل حزب خلق ویتنام) است؛ کسی که چندان شبیه مارگارت تاچر نیست. او سال گذشته پس از کشمکشهای قدرت، از دل ساختار امنیتی سر برآورد و به عنوان رییس حزب کمونیست منصوب شد. با این حال او به خوبی میداند که فرمول اقتصادی کشورش در آستانه فروپاشی است.
این فرمول در دهه۱۹۸۰ و طی اصلاحات «دوی موی» شکل گرفت؛ اصلاحاتی که اقتصاد را بهروی تجارت و شرکتهای خصوصی گشود. این تغییرات بهعلاوه نیروی کار ارزان و ثبات سیاسی، ویتنام را به جایگزینی برای چین تبدیل کرد. این کشور تاکنون ۲۳۰میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی جذب کرده و به غول مونتاژ قطعات الکترونیکی بدل شده است. شرکتهایی از چین، ژاپن، کرهجنوبی و غرب در آن کارخانه دارند. در دهه گذشته، ویتنام با نرخ سالانه ترکیبی ۶درصد رشد کرده که سریعتر از هند و چین محسوب میشود.
چالش فعلی؛ جنگ تجاری
مشکل اصلی ویتنام، جنگ تجاری است. این کشور آنقدر در صادرات موفق بوده که اکنون پنجمین مازاد تجاری بزرگ را با آمریکا دارد. تهدید دونالد ترامپ، رییسجمهور آمریکا به اعمال تعرفه ۴۶درصدی ممکن است کاهش یابد چراکه ویتنام با زیرکی بستهای از امتیازات برای جلب نظر ترامپ و متحدانش از جمله قرارداد با اسپیسایکس و خرید هواپیماهای بوئینگ ارائه داد. در ۲۱ ماه می میلادی، اریک ترامپ، پسر رییسجمهور آمریکا کلنگ ساخت یک مجموعه تفریحی ترامپ را در ویتنام به زمین زد و گفت: «این مجموعه همه را شگفتزده خواهد کرد.»
حتی تعرفهای با نرخ پایینتر هم برای ویتنام کابوس خواهد بود. این کشور به دلیل افزایش دستمزدها، نسبت به هند، اندونزی و تایلند، مزیت رقابتی خود را از دست داده است و اگر آمریکا در ازای رسیدن به توافق، ویتنام را مجبور کند ورودیهای اقتصادش از چین- از جمله فناوری و سرمایه- را کنار بگذارد، توازن ژئوپلیتیکی شکننده این کشور به خطر میافتد.
مانند بسیاری از کشورهای آسیایی، ویتنام نیز میان آمریکا (غیرقابل اعتماد) و چین (سلطهطلب) در حال مانور است. چین با وجود اشتراک در نظام کمونیستی، همواره رقیب ویتنام بوده و اکنون بر سر مالکیت آبهای ساحلی و جزایر کوچک با این کشور اختلاف دارد. این چالشهای تجاری و ژئوپلیتیکی در حالی اتفاق میافتند که جمعیت ویتنام در حال پیر شدن است و آسیبهای زیستمحیطی از فرسایش خاک در دلتای مکونگ گرفته تا آلودگی شدید هوا در حال افزایش است.
معجزه اقتصادی دوم
تو لام با پاکسازیهای ضدفساد معروف به «کوره سوزان» شناخته شد. اکنون او باید مدل اقتصادی قدیمی ویتنام را به آتش بکشد. او با اعلام «دوران خیزش ملی» و هدفگذاری رشد دو رقمی تا سال۲۰۳۰ انتظارات را بالا برده است. او وعدههایی پر زرقوبرق داده، از جمله چهار برابر کردن بودجه علم و فناوری و تعیین هدف ۱۰۰میلیارد دلاری درآمد سالانه از صنعت نیمهرساناها تا سال۲۰۵۰. برای جلوگیری از رکود اما او باید پا را فراتر بگذارد و با مشکلات ریشهداری روبهرو شود که سایر کشورهای در حال توسعه نیز در مسیر توسعه با آنها مواجه هستند چراکه استراتژی «صادرات برای ثروتمند شدن» روزبهروز دشوارتر میشود.
معجزه رشد ویتنام عمدتا در اطراف چند جزیره مدرن متمرکز است. شرکتهای چندملیتی بزرگ کارخانههایی را برای صادرات اداره میکنند که کارگران محلی را استخدام میکنند اما بیشتر مواد اولیه و قطعات خود را از خارج وارد میکنند و اثر چندانی بر بقیه اقتصاد ندارند. به همین دلیل ویتنام نتوانسته سهم ارزشافزوده داخلی در صادرات خود را افزایش دهد.
تنها چند شرکت بسیار بزرگ و چندرشتهای و وابسته به حکومت، صنایع کلیدی مانند املاک و بانکداری را در دست دارند. هیچکدام از آنها در سطح جهانی رقابتی نیستند، ازجمله وینفست (VinFast)، خودروساز زیانده ویتنامی که خود را مشابه تسلا میداند و زیرمجموعه بزرگترین شرکت چندرشتهای، وینگروپ (Vingroup)است. در همین حال بنگاههای دولتی ناکارآمد همچنان بر صنایعی چون انرژی و مخابرات سلطه دارند.
راه اصلاح؛ فرصت برابر برای همه
برای گسترش رفاه، «تو لام» باید زمین بازی را برای شرکتهای کوچکتر و تازهواردها هموار کند. این کار مستلزم کاهش پیچیدگیهای سیستم صدور مجوز و آزادسازی جریان اعتبارات برای شرکتهای کوچک از طریق اصلاح صنعت بانکی آلوده به فساد است. قانون جدیدی که این ماه تصویب شده، مالیات بر شرکتهای خانوادگی را حذف کرده و حمایتهای قانونی از کارآفرینان را تقویت کرده است. این گامی در مسیر درست است اما «تو لام» همچنین باید دانشگاهها را آزادتر کند تا تبادل ایده و نوآوری رونق بگیرد.
در اینجا خطر آغاز میشود. مردم ویتنام بیشک از نظامی سیاسی بازتر سود خواهند برد. اگرچه چنین اصلاحاتی ممکن است به توسعه کمک کند اما تجربه چین نشان میدهد که حداقل در کوتاهمدت، الزامی نیست. آنچه حیاتی است مقابله با منافع تثبیتشدهای است که منابع کمیاب را در انحصار دارند.
شروع خوبی خواهد بود اگر دولت، الیگارشها را وادار کند که یا در بازار جهانی رقابت کنند یا حمایتهای دولتی را از دست بدهند، درست مانند کاری که کره جنوبی با شرکتهای بزرگش (چِبولها) انجام داد. اغلب این افراد توسط رفقا و دوستان خود در ساختار دولت و حزب کمونیست حمایت میشوند. خبر امیدوارکننده آن است که «تولام» فرآیند پرخطر اصلاح ساختار دولت را آغاز کرده، از جمله با اخراج ۱۰۰هزار کارمند دولتی. او همچنین در حال نصف کردن تعداد استانها در کشوری است که مناطق آن حامی جناحهای قدرتمند درون حزبی بودهاند، همچنین چندین وزارتخانه را منحل کرده است. این اقدامات میتواند دیوانسالاری را مدرن کند اما در عین حال روشی بسیار موثر برای ایجاد دشمن است.
معضل دیکتاتور
خطر دیگر این است که «تو لام» مانند شی جینپینگ در چین، برای نوسازی سیستم قدرت را در مرکز متمرکز کند اما در این فرآیند فرهنگی از ترس و اطاعت شکل بگیرد که اصلاحات او را تضعیف میکند. اگر «تو لام» شکست بخورد، ویتنام همچنان به عنوان یک مرکز تولید با ارزشافزوده پایین باقی خواهد ماند و فرصت خود را از دست خواهد داد اما اگر موفق شود، یک «دوی موی» دوم میتواند ۱۰۰میلیون ویتنامی را به جهان توسعهیافته وارد کند، موتور رشد جدیدی در آسیا ایجاد کند و احتمال افتادن ویتنام به درون حوزه نفوذ چین را کاهش دهد. این آخرین و بهترین شانس ویتنام است برای آنکه پیش از پیر شدن، ثروتمند شود. سرنوشت این کشور در دستان «تو لام» است؛ مردی که شاید کمترین شباهت را به یک اصلاحطلب داشته باشد اما میتواند تاثیرگذارترین باشد.