پهنای باند زخم خورده

گروه فناوری– ۲۷اردیبهشت ماه روز جهانی مخابرات یا ارتباطات نام دارد که هدف اصلی روز جهانی مخابرات (WTD) اهمیت ارتباطات و نحوه انتقال اطلاعات در سراسر جهان و افزایش آگاهی از ارتباطات حیاتی در زندگی و توسعه فناوریها در این زمینه است. اتحادیه بینالمللی مخابرات (ITU) یک سازمان بینالمللی وابسته به سازمان ملل متحد است. این اتحادیه دومین اتحادیه قدیمی پس از کمیسیون راین است و وظیفه قانونگذاری و مدیریت فضای فرکانسی، تدوین استانداردهای تبادل داده و اطلاعات و همچنین کمک به رشد و توسعه ارتباطات در سراسر جهان را برعهده دارد و مقر این سازمان در ژنو سوییس واقع شده است. هرساله دبیرکل اتحادیه بینالمللی مخابرات در پیام خود به مناسبت روز جهانی ارتباطات، شعاری را برای آن سال انتخاب و تاکید میکند که کشورهای عضو برای تحقق این شعار تلاش کنند که امسال هم شعار «برابری جنسیتی در تحول دیجیتال» برای این روز انتخاب و اعلام شد. اتحادیه جهانی ارتباطات با اعلام این شعار اعلام کرد که جهان به آهستگی به سمت برابری جنسیتی در استفاده از اینترنت حرکت میکند، براساس گزارش واقعیات و آمارهای ۲۰۲۴ اتحادیه جهانی مخابرات، در سال ۲۰۲۴، حدود ۷۰درصد از مردان در سراسر جهان از اینترنت استفاده میکردند، در حالی که این رقم برای زنان ۶۵درصد بوده است. این نهاد سازمان ملل خاطرنشان کرد: شکافهای جنسیتی، جغرافیایی و اقتصادی، همچنان مانعی برای دسترسی برابر به اینترنت هستند. برابری برای زنان و دختران در بخش آیسیتی، همچنان یک چالش مداوم برای گسترش منافع فناوریهای نوین به همه انسانها، فارغ از جنسیت، سن و توانایی یا موقعیت مکانی است.
فناوری در حصر
در روز جهانی ارتباطات که جهان در حال گسترش مرزهای دیجیتال و تحقق رویای اتصال بیوقفه است، ایران همچنان در باتلاق محدودیتها، فیلترینگ گسترده و سیاستگذاریهای ناکارآمد، بیش از پیش از قطار توسعه جهانی جا مانده است. در حالی که کشورهای همسطح ایران با سرمایهگذاریهای هدفمند در زیرساختهای ارتباطی، اینترنت پرسرعت، دسترسی آزاد به اطلاعات و توسعه اقتصاد دیجیتال را به بخشی جداییناپذیر از برنامههای ملی خود بدل کردهاند، اینترنت در ایران نهتنها رشد نکرده، بلکه روندی معکوس و نگرانکننده را طی کرده است. قطعیهای پیدرپی، کاهش شدید سرعت، فیلترینگ افسارگسیخته حتی برای پلتفرمهای کاری و تخصصی و عدم دسترسی به خدمات پایه جهانی، وضعیت ارتباطات را به بحرانی آشکار بدل کرده که نه فقط توسعه تکنولوژیک، بلکه آزادی بیان، کسبوکارها، آموزش، سلامت روانی جامعه و حتی روابط اجتماعی را هدف گرفته است.
در سالهای اخیر، کاربران ایرانی با موجی بیسابقه از محدودیتها مواجه شدهاند؛ از فیلترینگ سراسری شبکههای اجتماعی پرکاربرد مانند «اینستاگرام» و «تلگرام» گرفته تا محدودسازی گسترده ویپیانها و اعمال سیاستهایی که عملا امکان استفاده آزاد از اینترنت را سلب کرده است. این اقدامات نه بر مبنای توسعه پایدار، بلکه برخاسته از دیدگاههای امنیتی و کنترلی هستند که فناوری را تهدید میبینند، نه فرصت.
توسعه اینترنت ملی هم که قرار بود زیرساختی برای رشد بومی باشد، به ابزاری برای قطع ارتباط با جهان خارج و تقلیل آزادیهای دیجیتال بدل شده است. ایدهای که میتوانست به توانمندسازی فضای داخلی منجر شود، در عمل به یک شبکه بسته، ناکارآمد و پر از سانسور ختم شده است. نهتنها جایگزین مناسبی برای سرویسهای جهانی ارائه نشده، بلکه کیفیت خدمات داخلی نیز با استانداردهای جهانی فاصلهای فاحش دارد. بررسی گزارشهای جهانی نظیر Speedtest یا Freedom on the Net نشان میدهد که ایران در میان رتبههای پایینی از لحاظ سرعت اینترنت، دسترسی به اطلاعات، آزادی کاربران و کیفیت زیرساخت قرار دارد. طبق آخرین آمار، ایران یکی از کندترین اینترنتهای موبایل را در میان کشورهای جهان دارد، در حالی که هزینه دسترسی کاربران به آن، نسبت به درآمد سرانهشان، بسیار بالا و غیرمنطقی است. این نابرابری شکاف دیجیتال را گسترش داده و دسترسی برابر شهروندان به اطلاعات و خدمات را سلب کرده است.
اقتصاد دیجیتال زیر تیغ سانسور
در حوزه کسبوکار، سیاستهای ارتباطی مخرب، زیربنای اقتصاد دیجیتال را نشانه رفتهاند. صدها هزار کسبوکار خرد و متوسط که در بستر شبکههای اجتماعی فعالیت میکردند، پس از فیلترینگ گسترده، عملا ورشکست یا مجبور به مهاجرت به پلتفرمهای ناکارآمد داخلی شدند. در غیاب اعتماد عمومی، عدم شفافیت و کیفیت پایین خدمات بومی، این کوچ اجباری عملا به کاهش شدید درآمد، بیکاری و مهاجرت فزاینده نیروی کار منجر شده است. در بخش آموزش، محدودیتهای اینترنتی، بهویژه در دوران کرونا، ضربهای سنگین به آموزش آنلاین و دسترسی به منابع علمی وارد کرد. دانشجویان و اساتید دانشگاهی برای دسترسی به مقالات علمی، شرکت در وبینارها یا استفاده از پلتفرمهای آموزشی جهانی، با مشکلات عدیدهای مواجه شدهاند که نهتنها کیفیت آموزش را کاهش داده، بلکه تعامل علمی با جهان را به حداقل رسانده است.
از منظر اجتماعی نیز سانسور اینترنتی و فیلترینگ مداوم، تاثیراتی عمیق بر روان جمعی جامعه گذاشته است. احساس انزوا، محرومیت از فضای جهانی، محدود شدن آزادیهای فردی و ایجاد جو بیاعتمادی به رسانهها و منابع رسمی، ازجمله پیامدهای مستقیم سیاستهای کنترلی در حوزه ارتباطات است. ارتباطات آزاد پایه تعاملات سالم اجتماعی است و زمانی که این بستر مختل شود، جامعه به سوی انفعال، یأس و بیاعتمادی سوق داده میشود.
عدم شفافیت در مدیریت زیرساختهای ارتباطی، نبود پاسخگویی از سوی مسوولان و واگذاری کنترل پهنای باند به نهادهای امنیتی، عملا فضای تصمیمگیری را از حوزه عمومی به سطوح غیرشفاف منتقل کرده است. این وضعیت باعث شده که حتی کارشناسان و فعالان حوزه ارتباطات نیز از روند سیاستگذاریها بیاطلاع باشند و امکان مشارکت موثر در اصلاح مسیر وجود نداشته باشد. در چنین فضایی، فعالان حوزه فناوری، متخصصان، برنامهنویسان و حتی شرکتهای دانشبنیان یکی پس از دیگری تصمیم به خروج از کشور گرفتهاند. موج مهاجرت نخبگان دیجیتال نهتنها تهدیدی برای آینده فناوری کشور است، بلکه نتیجه مستقیم سیاستهای ضدتوسعهای در حوزه ارتباطات به شمار میآید.
آیا راه بازگشتی مانده است؟
با این همه، مسوولان به جای پذیرش واقعیتها و اصلاح روندها، همچنان بر ادامه سیاستهای شکستخورده پافشاری میکنند. پروژههایی چون «طرح صیانت» با وجود مخالفت گسترده کارشناسان، فعالان مدنی و حتی بخشی از بدنه دولت، همچنان در حال پیگیری است؛ پروژههایی که به جای توسعه زیرساخت، بر کنترل محتوا و محدود کردن آزادیهای کاربران تمرکز دارند. سوال مهمی که باید پرسید این است در دنیایی که ارتباطات در حال بدل شدن به شریان اصلی توسعه انسانی، اقتصادی و اجتماعی است، ایران چگونه میخواهد بدون دسترسی آزاد، شفافیت و مشارکت همگانی، از مسیر توسعه عقب نماند؟ چگونه میتوان با انسداد مسیرهای ارتباطی، امید به شکوفایی فناوری داشت؟ چطور میتوان از اقتصاد دیجیتال سخن گفت، در حالی که بخش اعظم جامعه دیجیتال را به حاشیه راندهایم؟
روز جهانی ارتباطات، در ایران نه نمادی از پیشرفت، بلکه آینهای است برای تماشای شکاف عمیقی که میان ما و جهان در حال گسترش است. در حالی که بسیاری از کشورها به دنبال راهحلهای هوشمندانه برای تقویت دموکراسی دیجیتال، افزایش شفافیت و ارتقای کیفیت زندگی از مسیر فناوری هستند، ما همچنان درگیر طرحهایی هستیم که چشماندازشان چیزی جز انزوا، عقبماندگی و انسداد نیست. پایان دادن به این وضعیت نیازمند تحولی بنیادین در نگاه حاکم به ارتباطات است.
اینترنت نه تهدید است و نه دشمن بلکه ابزاری است برای آگاهی، رشد و مشارکت. ایران نیز میتواند با اتکا به توان داخلی، گفتوگوی آزاد و پذیرش واقعیتهای جهانی، از این ابزار برای توسعهای پایدار، عادلانه و آزاد بهره ببرد اما این مسیر، از شفافیت میگذرد، از اعتماد میگذرد و از واگذاری حق انتخاب به مردم. بدون این پیششرطها، هر روز جهان ارتباطات، یادآور یک فرصت ازدسترفته خواهد بود.