دو راهی اعتماد و ارزندگی

جهان صنعت- شاخص کل بورس تهران در آخرین روز معاملاتی هفته با تداوم روند صعودی خود، افزایش ۳۰۰۹۹واحدی را تجربه کرد و با رسیدن به سطح ۳۲۳۶۹۴۵واحد، بار دیگر نگاه فعالان بازار را به خود معطوف کرد. این رشد که معادل ۹۴/۰درصد بود، نشاندهنده تداوم نسبی حضور نقدینگی در بازار سرمایه پس از روزهای پرنوسان و کمرمق زمستان سال گذشته است. در شرایطی که برخی از سرمایهگذاران هنوز با احتیاط به روند بازار نگاه میکنند اما رشد پیاپی شاخص کل طی روزهای اخیر توانسته سیگنالهایی از تداوم امید به بورس را تقویت کند.
در کنار آن، شاخص کل هموزن که به طور خاص وضعیت کلی بازار و شرکتهای کوچکتر و متوسط را منعکس میکند، با رشد ۴۱۷۶واحدی معادل ۴۳/۰درصد، به سطح ۹۷۲۹۸۲واحد رسید. افزایش همزمان شاخص کل و شاخص هموزن در یک روز معاملاتی، نشانهای از تعادل نسبی در روند حرکت سهام بزرگ و کوچک بازار است؛ اتفاقی که میتواند برای فعالان بازار نشانهای مثبت از تقویت عمق معاملات و توزیع متوازن تقاضا در صنایع مختلف تلقی شود.
نگاهی به نمادهای اثرگذار در رشد بازار روز قبل، تصویر روشنی از نقش پررنگ غولهای بورسی در صعود شاخص به دست میدهد. نمادهایی چون فارس، وبملت، پارسان، شستا و وغدیر با معاملات مثبت خود توانستند سهم چشمگیری در بالا رفتن نماگر اصلی بازار ایفا کنند.
در مجموع، رشد شاخصها در کنار تحرک در نمادهای بزرگ، میتواند نشاندهنده بازگشت تدریجی اعتماد به بازار باشد. هرچند بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که تداوم این مسیر صعودی نیازمند بهبود عوامل بنیادی و سیاسی در سطح کلان اقتصاد است، با این حال یکی از اصلیترین دغدغههای فعالان بازار در حال حاضر در اصل یک سوال اساسی است: آیا بازار سرمایه همچنان ارزنده است؟
اندر احوالات معاملات
بازار سرمایه در روز گذشته با وجود رشد نماگرهای اصلی، شاهد خروج پول حقیقی از سهام و صندوقهای سهامی بود؛ موضوعی که بار دیگر شکاف میان رفتار قیمتها و جریان نقدینگی را نمایان کرد. بررسی ارزش معاملات خرد نشان میدهد که مجموع ارزش دادوستدهای سهام، صندوقهای قابل معامله در سهام و حقتقدمها به رقم قابل توجه ۱۸هزار میلیارد تومان رسید که این عدد از یکسو بیانگر حضور فعال معاملهگران در بازار است اما از سوی دیگر، تحلیل دقیقتر آن نشانههایی از فشار فروش و بیاعتمادی بخشی از سرمایهگذاران به روند کنونی را نشان میدهد.
در جزئیات معاملات چهارشنبه، میانگین سرانه خرید هر کد حقیقی حدود ۶۳میلیون تومان و در مقابل، سرانه فروش ۷۰میلیون تومان بود، یعنی فروشندگان حقیقی تمایل بیشتری به عرضه نسبت به خریداران داشتند. این اختلاف در نهایت به خروج حدود ۹۱۹میلیارد تومان پول حقیقی از بازار ختم شد. این در حالی است که صندوقهای درآمد ثابت که اغلب پناهگاه سرمایههای محافظهکارانه محسوب میشوند، شاهد ورود ۳۳۸میلیارد تومان نقدینگی جدید بودند که به روشنی از تردید سرمایهگذاران نسبت به تداوم روند صعودی بازار حکایت دارد.
نکته قابل توجه اینکه با وجود خروج پول، در نمادهای کلی بازار وضعیت چندان منفی نبود. بررسی معاملات روز گذشته نشان میدهد که از مجموع نمادهای معاملاتی، ۲۷۰نماد در محدوده مثبت ۲ تا مثبت ۳درصد قرار گرفتند و ۱۴۶نماد در محدوده منفی ۲ تا منفی ۳درصد به کار خود پایان دادند. به عبارت دیگر، گرچه جریان نقدینگی به سمت صندوقهای با درآمد ثابت متمایل بود اما اکثریت نمادها در طول روز وضعیت مثبتی را تجربه کردند.
تعداد نمادهای مثبت در تمامی ساعات معاملاتی، همواره از تعداد نمادهای منفی بیشتر بود و همچنین ارزش سفارشهای خرید نیز نسبت به سفارشهای فروش در بیشتر دقایق بازار برتری داشت. این موضوع از یکسو نشاندهنده باقی ماندن امید در برخی از گروههای بازار است اما از سوی دیگر تداوم بیشتر بودن سرانه فروش نسبت به خرید در تمامی ساعات، بر ضعف نسبی تقاضای موثر و پایداری فشار فروش تاکید دارد. در پایان ۶۴درصد نمادهای بازار با رنگ سبز تابلو را ترک کردند اما این رنگ سبز بیش از آنکه حاصل ورود نقدینگی جدید باشد، نتیجه چرخش پول میان گروههای مختلف و معاملات کوتاهمدت بود.
برخی فعالان بازار معتقدند که در شرایط کنونی، بورس دیگر ارزندگی گذشته را ندارد و رشد اخیر قیمتها تا حد زیادی حاصل انتظارات مثبت پیرامون توافق ایران و آمریکاست که بخشی از اثرات احتمالی آن نیز پیشخور شده است. این نگاه بهخصوص در نمادهای شاخصساز و صنایع وابسته به نرخ ارز یا صادرات، نمود بیشتری دارد. تحلیلگران میگویند در چنین شرایطی، بازار بیش از آنکه با منطق بنیادی حرکت کند، تحت تاثیر هیجانات و موجهای گذرا قرار گرفته و همین مساله باعث افزایش نوسان و رفتارهای متناقض میان ارزش معاملات بالا و خروج نقدینگی میشود.
در مجموع، بازار سهام همچنان در وضعیت دوگانهای قرار دارد؛ از یکسو قیمت بسیاری از نمادها به محدودههایی بازگشته که از نظر تکنیکی و مقایسهای قابل توجه هستند اما از سوی دیگر جریان نقدینگی حقیقی و نوع نگاه سرمایهگذاران به آینده سودآوری شرکتها، آنقدر قوی نیست که بتواند بازار را در یک مسیر صعودی مستحکم نگه دارد. در نتیجه تا زمانی که این گسست میان نماگرهای عددی و جریان پولی ترمیم نشود، نمیتوان انتظار داشت روندی باثبات و پایدار در بورس شکل گیرد.
زیر تیغ نفت
بازار جهانی نفت روز چهارشنبه شاهد توقف روند صعودی چهار روزه خود بود؛ موضوعی که برای فعالان بازار سرمایه ایران و بهخصوص سرمایهگذاران گروه پتروشیمی، از اهمیت ویژهای برخوردار است. قیمت نفت در معاملات آسیایی، در واکنش به کاهش تعرفههای تجاری میان آمریکا و چین، آمارهای تورمی ضعیف و همچنین افزایش غیرمنتظره ذخایر نفت خام آمریکا، کاهش یافت و تداوم کاهش قیمت میتواند برای گروه پتروشیمی بسیار مهم باشد چراکه نوسانات قیمت نفت همواره از عوامل تاثیرگذار بر سودآوری شرکتهای پتروشیمی به شمار میرود و رفتار سرمایهگذاران در این گروه حساس، به شدت تابع روندهای بازار جهانی انرژی است.
در جزئیات معاملات نفت، قیمت قراردادهای آتی نفت برنت با سررسید ژوئن با افت ۴/۰درصدی به سطح ۳۸/۶۶دلار در هر بشکه رسید. از سوی دیگر، قیمت نفت خام وست تگزاس اینترمدیت نیز ۴/۰درصد کاهش یافت و در عدد ۰۱/۶۳دلار ایستاد. به این ترتیب، افت روز چهارشنبه را باید به عنوان یک اصلاح قیمتی موقت در نظر گرفت اما با پیامهایی مهم برای صنایع مرتبط ازجمله پتروشیمی.
گزارشها حاکی از آن است که کاهش تنشهای تجاری میان آمریکا و چین، در پی توافق موقت برای کاهش تعرفهها، فضای معاملات را در ابتدا به سمت آرامش سوق داده بود. طبق توافق انجامشده، آمریکا تعرفههای وارداتی بر کالاهای چینی را از ۱۴۵درصد به ۳۰درصد کاهش داد و چین نیز تعرفه تلافیجویانه خود را از ۱۲۵درصد به ۱۰درصد رساند. این کاهشها بهصورت موقتی و به مدت ۹۰روز اعمال خواهد شد. انتشار این خبر باعث شد فضای عمومی بازارهای جهانی در ابتدا تقویت شود اما در ادامه، دادههای ضعیف تورمی و شوک عرضه از جانب آمریکا، معادلات را تغییر داد.
در همین زمان، نگاه بازار به سفر پرحاشیه دونالد ترامپ، رییسجمهور وقت آمریکا به خاورمیانه دوخته شد؛ جایی که وی اعلام کرد تحریمهای دیرینه علیه سوریه لغو خواهد شد و در عین حال وعده داد فشارها بر صادرات نفت ایران افزایش خواهد یافت. این در حالی است که ترامپ همزمان از توافق سرمایهگذاری ۶۰۰میلیارد دلاری عربستان در پروژههای آمریکایی پرده برداشت که این موضوع تردیدهایی نسبت به سمتوسوی آتی سیاستهای انرژی منطقه ایجاد کرد.
آنچه بیش از همه در معاملات نفتی روز چهارشنبه اثرگذار بود، گزارش موسسه نفت آمریکا (API) درباره موجودی نفت خام این کشور بود. طبق این گزارش، ذخایر نفت خام ایالاتمتحده در هفته منتهی به ۹مه با افزایش غیرمنتظره ۲۸۷/۴میلیون بشکهای مواجه شد؛ این در حالی بود که تحلیلگران انتظار کاهش ۴/۲میلیون بشکهای را داشتند. این جهش سنگین در موجودیها، برخلاف افت ۴۹/۴میلیون بشکهای هفته پیش از آن بود و نگرانیهایی درباره کاهش تقاضا در بزرگترین اقتصاد جهان ایجاد کرد.
تحلیلگران معتقدند که این افزایش ناگهانی در ذخایر، میتواند نشانهای از کاهش مصرف یا کند شدن تقاضا برای نفت خام باشد و در صورت تکرار این روند، قیمتها را در میانمدت نیز تحت فشار قرار خواهد داد. با این حال، بازار اکنون در انتظار انتشار گزارش رسمی اداره اطلاعات انرژی آمریکا(EIA) در ساعات پایانی چهارشنبه بوده تا تصویری دقیقتر از وضعیت واقعی ذخایر نفت ارائه شود.
زنگ خطر معاملات پتروشیمیها
در چنین فضایی، یکی از نخستین گروههایی که در بازار سرمایه ایران تحت تاثیر نوسانات نفت قرار میگیرد، گروه پتروشیمی است. بسیاری از شرکتهای پتروشیمی فعال در بازار سرمایه ایران، بخشی از خوراک یا محصولات خود را مستقیما به قیمت نفت و فرآوردههای نفتی وابسته میدانند، از این رو هرگونه افت یا صعود در بهای نفت، بلافاصله بر چشمانداز سودآوری این شرکتها و در نتیجه بر قیمت سهام آنها اثرگذار خواهد بود.
در روزهایی که نفت در مدار صعودی حرکت میکند، فعالان بازار معمولا با نگاه خوشبینانهتری به سهام پتروشیمی مینگرند چراکه حاشیه سود شرکتها در این دورهها افزایش یافته و انگیزه صادرات نیز تقویت میشود اما با انتشار گزارشهایی مبنی بر افزایش عرضه نفت آمریکا یا افت تقاضای جهانی، این خوشبینیها به سرعت کاهش یافته و منجر به فشار فروش در سهام پتروشیمیها میشود. از همین رو، افت قیمتی نفت در روز چهارشنبه، هرچند محدود، ممکن است موجب احتیاط بیشتر در معاملات سهام پتروشیمی در بازار داخلی شود.
در نهایت باید تاکید کرد که بازار سرمایه ایران در شرایط کنونی بیش از گذشته به متغیرهای بینالمللی حساس شده و هر تحول در بازارهای جهانی نفت، ازجمله توافقات سیاسی، تصمیمات تولیدکنندگان بزرگ و دادههای آماری ذخایر، بلافاصله بهصورت سیگنال قیمتی در بورس تهران انعکاس مییابد. برای معاملهگران حرفهای، پیگیری مستمر بازار انرژی دیگر یک انتخاب نیست، بلکه ضرورتی انکارناپذیر برای تحلیل دقیقتر صنایع وابستهای چون پتروشیمی است.