گزارشی از کاهش حضور مردم در نمایشگاه ‌کتاب 1404؛

نمایشی بی‌تماشاگر

گروه فرهنگ و ادب
کدخبر: 535060
نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در سال ۱۴۰۴ با کاهش شدید استقبال عمومی روبه‌رو شد.
نمایشی بی‌تماشاگر

گروه فرهنگ و هنر– نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران که سال‌ها به‌عنوان یکی از مهم‌ترین رویدادهای فرهنگی کشور شناخته می‌شد، در سال۱۴۰۴ با کاهش چشم‌گیر استقبال عمومی مواجه شده است. این کاهش که هم در آمار رسمی بازدیدکنندگان و فروش کتاب‌ها و هم در گزارش‌های میدانی و بازخورد ناشران و مخاطبان مشهود است، حاکی از نوعی بحران عمیق در جایگاه اجتماعی کتاب و کتاب‌خوانی در ایران معاصر است. آنچه زمانی یک جشنواره ملی برای تجلیل از فرهنگ مکتوب و فرصتی برای دیدار عمومی با جریان‌های فکری کشور بود، حالا به یک فضای نسبتا خلوت، بی‌رمق و بیشتر شبیه به فروشگاهی بزرگ تبدیل شده که خریداران واقعی آن انگشت‌شمار هستند. این واقعیت تلخ نیازمند واکاوی جدی و نگاهی انتقادی به روندی است که طی سال‌های اخیر، به‌ویژه در دهه اخیر، رو به افول رفته و حالا در سال۱۴۰۴ به اوج بحران خود رسیده است. برای درک درست از دلایل این افول، باید مجموعه‌ای از عوامل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و فناورانه را کنار هم قرار داد. نخستین و شاید بنیادین‌ترین عامل، تغییر در الگوی مصرف فرهنگی در جامعه ایران است. به‌ویژه در نسل جوان که مخاطب اصلی نمایشگاه کتاب به‌شمار می‌روند، شاهد فاصله گرفتن جدی از کتاب به‌عنوان یک رسانه سنتی هستیم. ورود رسانه‌های نوین، از جمله شبکه‌های اجتماعی، پلتفرم‌های ویدئویی و اپلیکیشن‌های سرگرمی، الگوهای فرهنگی و محتوایی را دگرگون کرده‌اند. در چنین فضایی، کتاب کاغذی نه‌تنها به‌لحاظ زمانی و حوصله‌ای بلکه به‌لحاظ محتوایی نیز با رقبای تازه‌نفس خود توان رقابت ندارد. اگرچه این دگرگونی تنها مختص ایران نیست و جهانی است اما در شرایطی که در بسیاری از کشورها سیاست‌های فرهنگی موثر توانسته‌اند تعادل نسبی میان رسانه‌های نوین و فرهنگ مکتوب برقرار کنند، در ایران چنین سیاست‌هایی یا وجود نداشته یا ناکارآمد بوده‌اند.

در کنار این دگرگونی فرهنگی، مساله اقتصاد کتاب نیز به‌شکل تعیین‌کننده‌ای در کاهش استقبال از نمایشگاه تاثیرگذار بوده است. در شرایطی که قدرت خرید مردم به‌طور کلی کاهش یافته و هزینه‌های معیشتی روزبه‌روز بیشتر شده، کتاب عملا از سبد کالای خانوار حذف شده یا در بهترین حالت به یک کالای لوکس تبدیل شده است. قیمت متوسط یک کتاب در نمایشگاه امسال، از ۱۵۰‌هزار تومان فراتر رفته و برای بسیاری از خانواده‌ها خرید حتی یک یا دو جلد کتاب در چنین شرایطی دشوار یا غیرممکن شده است. حذف یارانه‌های فرهنگی، کاهش سهمیه بن‌کارت‌های دانشجویی و فرهنگی و قطع حمایت‌های مستقیم از ناشران و خریداران نیز در تعمیق این مساله نقش داشته‌اند. این در حالی است که یکی از فلسفه‌های اصلی نمایشگاه کتاب، فراهم آوردن امکان دسترسی ارزان‌تر و گسترده‌تر مردم به منابع فرهنگی بوده که اکنون کاملا نقض شده است. افزون بر این، باید به ضعف ساختاری در مدیریت و برنامه‌ریزی نمایشگاه نیز اشاره کرد. انتخاب مصلای امام‌خمینی به‌عنوان محل برگزاری، با وجود سابقه طولانی آن در میزبانی این رویداد، با چالش‌های جدی روبه‌رو است. کمبود امکانات رفاهی، ضعف در تهویه و ساماندهی محیطی، دسترسی دشوار به وسیله حمل‌ونقل عمومی و شخصی و ناهماهنگی بین بخش‌های مختلف، تجربه حضور در نمایشگاه را برای بازدیدکنندگان آزاردهنده کرده است. علاوه بر این، نبود جذابیت در برنامه‌های جانبی نمایشگاه مانند نشست‌های تخصصی، کارگاه‌ها و دیدار با نویسندگان، موجب شده است تا جنبه تعاملی و فرهنگی نمایشگاه به‌شدت کمرنگ شود و فضای غالب آن، بیشتر شبیه یک بازار پرازدحام و بی‌هدف باشد.

از منظر تبلیغاتی نیز نمایشگاه سال۱۴۰۴ نتوانسته مخاطب گسترده‌تری را جذب کند. تبلیغات محدود، تکراری و اغلب رسمی، در رسانه‌هایی انجام شده که مخاطب هدف اصلی نمایشگاه- به‌ویژه جوانان- حضور جدی در آن ندارند. عدم استفاده از ظرفیت چهره‌های فرهنگی محبوب در فضای مجازی، بی‌توجهی به الگوریتم‌های تاثیرگذار در شبکه‌های اجتماعی و نبود کمپین‌های خلاقانه و تعاملی، باعث شده تا بسیاری از مردم اصلا از زمان و نحوه برگزاری نمایشگاه آگاهی نداشته باشند یا انگیزه‌ای برای حضور پیدا نکنند. در دورانی که توجه و تعامل مخاطب با محتوای تبلیغاتی مستلزم رویکردهای چندرسانه‌ای و خلاقانه است، استفاده از روش‌های سنتی در اطلاع‌رسانی، عملا نتیجه‌ای جز بی‌تفاوتی عمومی در پی ندارد.

نکته دیگری که نباید از آن غافل شد، تاثیر پررنگ رقبا بر کاهش جذابیت نمایشگاه است. فروشگاه‌های آنلاین کتاب، چه در قالب نسخه‌های چاپی و چه نسخه‌های دیجیتال، تجربه خریدی ساده، راحت، ارزان‌تر و سریع‌تر را برای کاربران فراهم کرده‌اند. در سال۱۴۰۴، کاربران با چند کلیک ساده می‌توانند کتاب‌های مورد نیاز خود را تهیه کنند؛ بدون آنکه در ترافیک، شلوغی، صف و هزینه‌های جانبی درگیر شوند. علاوه بر این، کتاب‌های دیجیتال نیز با قیمت بسیار پایین‌تر عرضه می‌شوند و از آنجایی که قابلیت حمل بالا و خوانش در گوشی یا تبلت را دارند، بیشتر با سبک زندگی مدرن سازگارند. این واقعیت، قدرت چانه‌زنی و رقابت نمایشگاه فیزیکی را به شدت کاهش داده و موجب می‌شود بسیاری از مخاطبان حتی نیازی به حضور در نمایشگاه احساس نکنند. در چنین فضایی، پیامدهای فرهنگی و اجتماعی ناشی از افول نمایشگاه کتاب را نمی‌توان نادیده گرفت. نمایشگاه کتاب تهران صرفا محل فروش کتاب نبود بلکه پلتفرمی برای گفت‌وگوی فرهنگی، تلاقی اندیشه‌ها، تبادل تجربیات بین ناشران و نویسندگان و فرصتی برای سیاستگذاران فرهنگی به‌منظور شناخت مستقیم ذائقه و رفتار مخاطب بود.

افول این نمایشگاه، به معنای از بین رفتن یکی از معدود فضاهای فرهنگی عمومی کشور است که مردم فارغ از طبقه اجتماعی، سن و تحصیلات، می‌توانستند در آن مشارکت داشته باشند. در شرایطی که جامعه بیش از هر زمان دیگری با شکاف‌های فکری، نسلی و هویتی مواجه است، از دست دادن چنین فضاهایی یک زنگ خطر جدی برای انسجام فرهنگی محسوب می‌شود. با وجود همه این کاستی‌ها، هنوز می‌توان امید داشت که با یک بازنگری اساسی، نمایشگاه کتاب تهران بتواند جایگاه پیشین خود را بازیابد اما این بازسازی مستلزم تغییرات ساختاری عمیق در نحوه برگزاری، رویکردهای مدیریتی و سیاست‌های فرهنگی کشور است. انتقال محل برگزاری به مجموعه‌هایی که استانداردهای نمایشگاهی دارند، می‌تواند بخشی از مشکلات زیرساختی را حل کند. طراحی تجربه فرهنگی فراگیر که شامل اجرای برنامه‌های هنری، سخنرانی‌های جذاب، کارگاه‌های آموزشی و حضور فعال نویسندگان باشد، موجب بازگشت انگیزه به مخاطب می‌شود. همچنین احیای سیاست‌های حمایتی مالی، از جمله اعطای بن‌های فرهنگی، یارانه کاغذ به ناشران مستقل و تسهیلات مالیاتی، می‌تواند فشار اقتصادی را کاهش دهد و به تقویت تولید و مصرف کتاب کمک کند.

از سوی دیگر، حضور موثر در فضای مجازی، از طریق ایجاد اپلیکیشن رسمی نمایشگاه، تبلیغات تعاملی، دعوت از چهره‌های محبوب و اطلاع‌رسانی هدفمند در پلتفرم‌های پرمخاطب، ضرورت امروز است و بدون آن هیچ رویداد فرهنگی نمی‌تواند به مخاطب گسترده دست یابد. در نهایت، باید گفت که استقبال کم از نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در سال۱۴۰۴ یک اتفاق ساده یا یک ناکامی جزئی نیست بلکه نشانه‌ای از وضعیت بحرانی فرهنگ مکتوب در ایران معاصر است. اگر این بحران جدی گرفته نشود و مسوولان فرهنگی کشور به آن با نگاه سطحی و مقطعی پاسخ دهند، در آینده نه‌چندان دور باید با نمایشگاه کتاب، همچون بسیاری دیگر از نهادهای فرهنگی سنتی، خداحافظی کنیم اما اگر این وضعیت به‌عنوان یک فرصت برای بازنگری در سیاست‌های فرهنگی تلقی شود، شاید هنوز بتوان بار دیگر نمایشگاه کتاب را به عنوان یک رویداد ملی، جذاب و مردمی بازسازی کرد؛ رویدادی که نه‌فقط کتاب بلکه اندیشه، گفت‌وگو و تعامل فرهنگی را به خانه‌های مردم بازمی‌گرداند.

سایت خوان