7 - 12 - 2024
دولت اسد در آستانه فروپاشی
علیرضا کیانپور- شورشیان سوری پس از تصرف شهرهای بزرگ حلب و حماء در روزهای گذشته، در حالی به سمت حمص دیگر شهر بزرگ سوریه حرکت میکنند که در صورت سقوط این شهر که حدود یکمیلیون و ۴۰۰هزار نفر جمعیت دارد، سومین شهر بزرگ سوریه نیز ظرف کمتر از یک هفته گذشته به دست مخالفان دولت بشار اسد افتاده است. آن هم در حالی که در روزهای گذشته، سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه ایران در سفرهایی فشرده، ابتدا راهی دمشق و آنکارا شد تا با دیدار با سران سوریه و ترکیه، زمینه توقف پیشروی مخالفان اسد را فراهم کند و پس از آن نیز در سفری که روز گذشته به بغداد داشت، سعی کرد با رایزنی با مقامهای عراقی، دستکم شرایطی را فراهم کند که امکان کمک جمهوری اسلامی به دولت اسد ازطریق خاک عراق فراهم شود. همزمان در شرایطی که حزبالله لبنان نیز اعلام کرده که کنار بشار اسد خواهد ایستاد و به ارتش سوریه کمک خواهد کرد، واقعیت آن است که آسیبهای وارد شده به نیروهای حزبالله در پی جنگ با اسرائیل در ماههای گذشته، خواهناخواه از توان نظامی این گروه عضو جریان مقاومت نیز کاسته است. آنچه اما فراتر از تحولات منطقهای در سوریه، حائز اهمیت تاثیرات میانمدت و بلندمدت سقوط احتمالی دولت اسد بر وضعیت جمهوری اسلامی است و پرسشهای فراوانی که هماکنون ذهن بسیاری از ایرانیان را به خود مشغول ساخته است. پرسشهایی که برخی از آنها را با علی بیگدلی، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل در میان گذاشتیم.
آقای بیگدلی! باتوجه تصرف حلب و حماء و پیشروی مخالفان اسد به سمت حمص، بهنظر شما تضعیف روزافزون دولت اسد چه تاثیری بر وضعیت ایران در منطقه خواهد داشت؟!
با توجه به تحولاتی که در روزهای گذشته در سوریه رقم خورده، وقتی به ریشههای این تحولات دقت کنیم، میبینیم هدف اصلی این است که رابطه و دسترسی ایران به منطقه غرب آسیا یعنی سوریه و لبنان و بهویژه حزبالله و حماس مختل شود. در واقع اتفاقاتی که در حال رقم خوردن است، عمدتا در همین راستاست. ضمن آنکه عراق نیز حاضر به همکاری نشده و اجازه نداده نیروهای ایران از مسیر این کشور خود را به سوریه برسانند. آن هم در حالی که ارتش اسرائیل هر روز بخشی از این مسیر را بمباران میکند و تحریرالشام نیز هشدار داده که نیرویی به این منطقه اعزام نشود. مجموعه این تحولات شرایطی را ایجاد کرده که منجر به انفعال ایران در این منطقه شده چراکه راههای ارتباطی و دسترسی ایران به منطقه، بهویژه سوریه و لبنان و مشخصا حزبالله لبنان مخدوش و مختل شده است.
فراموش نکنیم حمایت اردوغان از مجموعه تحولاتی که علیه دولت اسد سامان یافته و روز گذشته نیز این حمایت بهطور رسمی و علنی اعلام شد، نشان میدهد آنچه ظرف یک هفته تا 10روز گذشته رقم خورده و در حال حاضر به لحظاتی حساس و تعیینکننده رسیده، اتفاقی دفعی و بدون برنامه قبلی نبوده بلکه با برنامهریزیهای دقیق از پیش تعیینشده انجام گرفته و حتی بعید نیست که روسها نیز در انجام این برنامهریزیها و هماهنگیها دخیل بوده باشند چراکه با وجود آنکه بسیاری از نقاط سوریه زیر آتش نیروهای مخالف دولت اسد قرار گرفته و مناطقی که برخی حامیان خارجی اسد ازجمله ایران در آن ایفای نقش میکردند، مورد حمله قرار گرفته، مناطقی که مشخصا محل رفت و آمد روسها بود، مصون مانده است. چنانکه منطقه طرطوس که تنها پایگاه دریایی روسیه در جهان است، تقریبا امن باقی مانده و از سوی دیگر، واکنش نظامی روسیه نیز که عمدتا از طریق حملات هوایی انجام میشد، به چند اقدام و عملیات هوایی بسیار سبک محدود مانده است بنابراین به نظر میرسد میان آمریکا، اسرائیل، ترکیه و حتی روسیه نوعی هماهنگی انجام گرفته و این طرح با هماهنگی قبلی و اطلاع تمامی این چهار بازیگر خارجی به اجرا در آمده است. ضمن آنکه باتوجه به سرعت فراتر از انتظار مخالفان در پیشروی در خاک سوریه، به نظر میرسد دستکم برخی فرماندهان و مستشاران نظامی سوریه نیز پیشاپیش در جریان این عملیات قرار داده و بهنحوی همسو با روند پیشروی مخالفان دست به اقداماتی زدهاند تا با حداقل تنش و کمترین مقاومت، زمینه پیشروی مخالفان فراهم آید. مجموعه این تحولات نشان از این دارد که ما خواهناخواه به پایان حیات سیاسی بشار اسد نزدیک میشویم و این، یعنی ارتباطی ایران و حزبالله لبنان قطع خواهد شد.
نکتهای که در تحلیل کلان این تحولات باید در نظر داشته باشیم، این است که ظاهرا تصمیمگیری و خواست نیروهای موثر و تصمیمگیر این است که این منطقه به نوعی آرامش و کاهش حداکثری تنش دست پیدا کند. ضمن آنکه برخی بازیگران مهم منطقهای همچون عربستان سعودی نیز سرمایهگذاری سنگینی در این راستا انجام داده و تلاش کرده و میکنند تا به هر نحو، فضای آرامش را در منطقه حاکم کنند. ازطرفی کاهش رشد اقتصادی آمریکا و همچنین بحرانهای اقتصادی که گریبان قدرتهای مهم اروپایی همچون فرانسه را گرفته و در نتیجه ظرف همین چند روز گذشته نخستوزیر فرانسه کنار گذاشته شد، شرایطی را ایجاد کرده که بازگشت آرامش در منطقه بهسود همه طرفین است. در بحث در خصوص ابعاد اقتصادی این تحولات باید دقت کنیم که کشورهای غربی در مدت اخیر هم با انباشت سرمایه مواجه شده و هم با انباشت کالا دست به گریبان هستند در نتیجه این کشورها چارهای ندارند که هم سرمایههای انباشته و هم کالاهای انباشته خود را به منطقه ما بفرستند تا مگر از این طریق، از این وضعیت نامساعد اقتصادی رهایی یابند.
با این حساب، تحلیلتان درباره سفرهای هفته گذشته عراقچی به سوریه، ترکیه و بهویژه سفر روز گذشته وزیر خارجه به عراق از چه قرار است؟
سفرهای وزیر خارجه هم سفری که به سوریه و سپس به ترکیه و هم سفری که روز گذشته به عراق داشتند، در عمل نتیجهای به همراه نخواهد داشت و قادر نخواهد بود معادلاتی را که اشاره شد با برنامهریزی قبلی و با هماهنگی قدرتهای مختلف منطقهای و بینالمللی در حال انجام است، تغییر دهد.
نکتهای که از قضا در راستای تحلیل شما نیز قابل بحث است و در روزهای گذشته ازسوی برخی دیگر از تحلیلگران نیز مطرح شده، این است که اسد برای خروج از بحرانی که در آن گرفتار شده، چارهای ندارد جز اینکه بهنحوی با کشورهای عربی و حتی اسرائیل به تفاهم برسد؛ با فرض صحیح بودن این تحلیل، به نظر شما، تحولات پیشروی سوریه چه تاثیراتی را بر وضعیت و جایگاه ایران در منطقه بهجا خواهد گذاشت؟!
واقعیت این است که اگر بخواهیم جایگاه و سطح نفوذ ایران را بهویژه نسبت به یکسال گذشته، مورد بررسی قرار دهیم و شرایط کنونی را با شرایطی که حدود یکسال پیش در اختیار داشتیم، مقایسه کنیم، درخواهیم یافت که بهشدت تضعیف شدهایم و به هیچ عنوان جایگاه و نفوذی را که در گذشته از آن برخوردار بودیم، در اختیار نداریم. چنانکه اگر فقط به تحولات همین چند روز گذشته در سوریه دقت کنیم، میبینیم که نهتنها اجازه ندادند که حزبالله در تحولات اخیر سوریه دخالت داشته باشد بلکه حتی این امکان را از ما نیز سلب کردهاند و در نتیجه ما در این مدت، عملا نتوانستیم نقش چندانی در تحولات سوریه ایفا کنیم. آن هم در حالی که حتی بشار اسد هم در این مدت، عملا از ما تقاضای کمکی نکرده بنابراین به نظر میرسد دسترسی ما به منطقه کاملا مخدوش و مختل شده است. در واقع در صورتی که روند تحولات به همین سمت و سو و به همین شدتی که در این چند روز گذشته شاهد بودیم، دنبال شود، بعید نیست طی هفته جاری دمشق نیز به تصرف مخالفان در آید و در نتیجه هم سرنوشت بشار اسد روشن خواهد شد و هم تمامی دسترسیهای ما به این منطقه از بین خواهد رفت بنابراین به نظر میرسد منطقه ما در آستانه پوستاندازی اساسی قرار دارد. البته بعید نیست مقامهای جمهوری اسلامی نیز نسبت به این تحولات و تاثیرات آن آگاه باشند اما طبیعتا قادر نیستند در این شرایط، موضعگیری خاصی داشته باشند. در واقع مقامهای جمهوری اسلامی باوجود آنکه نسبتبه اهمیت و سمتوسوی تحولات آگاهی دارند اما در عین حال چارهای ندارند جز آنکه به عنوان مثال دیدارهایی را که روز گذشته عراقچی در بغداد داشت، دنبال کنند و منتظر روند تحولات بمانند. حال آنکه شخصا بعید نمیدانم که ظرف روزهای آینده شاهد پناهندگی بشار اسد در یکی از شیخنشینهای حاشیه خلیجفارس باشیم.
نکته حائز اهمیت دیگر این است که در حالی شاهد این تحولات مهم در سوریه و منطقه غرب آسیا هستیم که کاخ سفید نیز در آستانه تحولاتی اساسی قرار گرفته و جهان در آستانه بازگشت ترامپ به کاخ سفید قرار دارد؛ باتوجه به اشاراتی که به اهداف و شرایط خاص قدرتهای اروپایی داشتید، به نظر شما مسیر تحولات در ماههای پیشرو و مشخصا پس از آغاز به کار دولت جدید ایالاتمتحده چگونه رقم خواهد خورد؟!
ببینید، به هر حال ترامپ رسما به حماس اعلام کرده تا بیستم ژانویه که وارد کاخ سفید میشوم، باید مساله گروگانگیری تعیینتکلیف شود. حال آنکه قاعدتا این اظهارات ترامپ بدون برنامهریزی قبلی و بدون پشتوانه مطرح نشده است بنابراین بعید نیست که حتی در بازه زمانی کمتر از یک هفته تا 10روز آینده شاهد این باشیم که پرونده گروگانها شکل و شمایلی روشن پیدا کند. همچنین احتمالا مقامهای برجسته حماس نیز به کشورهایی همچون قطر منتقل خواهند شد و مهمتر از آن، اینکه امکان فعالیت نظامی حماس کاملا منتفی خواهد بود و حزبالله هم که کاملا در لاک خود فرو رفته و طبیعتا در همین وضعیت نیز باقی خواهد ماند. در واقع مجموعه تحولات بهنحوی است که چارهای نمانده جز اینکه منطقه بهسمت آرامش و خروج از تنش برود که قاعدتا یکی از مهمترین افتخارات جمهوریخواهان آمریکا و ترامپ این خواهد بود که با آمدنش به کاخ سفید موفق به حل بحرانی شده که منطقه خاورمیانه را گرفتار کرده بود.
نکته مهم دیگری که همزمان با بازگشت ترامپ دستخوش تحولاتی مثبت خواهد شد، مساله اوکراین است چراکه در حال حاضر بنابر آخرین نظرسنجیها، بالغ بر 60درصد اوکراینیها در انتخابات پیشروی این کشور به زلنسکی رای نخواهند داد و در نتیجه رییسجمهوری در اوکراین به قدرت میرسد که احتمالا مناطق تحت اشغال روسیه را همچون آنچه در بحث کریمه شاهد بودیم، به پوتین واگذار خواهد کرد و به هر نحو، بار دیگر صلح و ثبات را در منطقه اوکراین به ارمغان خواهد آورد.
و سرانجام باتوجه به مجموعه این تحولات و احتمالاتی که از آن صحبت کردید، به نظر شما، شرایط برای ایران چگونه پیش خواهد رفت؟! در صورتی که در مقام توصیه به مقامهای جمهوری اسلامی باشید، چه توصیه و پیشنهادی برای مسوولان دارید؟!
ببینید، مجموعه این تحولات به هر حال باعث شده که ما در وضعیت انفعال سیاسی قرار بگیریم و حقیقتا نقش چندانی در تحولات کنونی نداریم اما مجموعه این شرایط در عین حال میتواند بهنحوی منجر به ایجاد فضایی شود تا ما بتوانیم بخشی از مشکلاتمان را با اروپاییها حل و فصل کنیم. در واقع اگر مساله اوکراین و روسیه حل شود، به هر حال یکی از نقاط ضعف ما در ارتباط با اروپا از بین خواهد رفت و ما میتوانیم با نزدیک شدن به اروپا، دستکم جلوی فعال شدن مکانیسم ماشه را بگیریم و شرایطی را فراهم کنیم که میتواند منجر به رفع تحریمهای هوایی و دریایی ایران ازسوی اروپا شود. نکته مهم دیگری که پیش از این نیز به دفعات مطرح کردهام، این است که ما میتوانیم از طریق تعامل و تفاهم با اروپاییها، شرایط را برای حل مشکلاتی که با آمریکا داریم، فراهم کنیم بنابراین در صورتی که این مهم محقق شود، میتوان به حل مشکلات با آمریکا نیز امیدوار بود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد