9 - 10 - 2024
کتاب در ایران متولدنشده از دنیا میرود
یک نویسنده با اشاره به روندی که در ارائه کتاب و معرفی آن به جامعه وجود دارد،گفت: کتاب در ایران متولد نشده از دنیا میرود و نشکفته پرپر میشود. هیچوقت نمیتوان از راه نویسندگی زنده ماند، یک نویسنده ایرانی برای اینکه بتواند آپارتمان ۵۰ متری بخرد باید ۵۰ رمان بنویسد. حسین قربانزاده خیاوی با اشاره به اینکه ۱۵ عنوان کتاب در حوزه دفاع مقدس نوشته است، ادامه داد: زمانی که جنگ تمام شد، ۱۳ یا ۱۴ ساله بودم، به همین دلیل خودم در جنگ شرکت نکردم اما خاطرات رزمندگان را نوشتم. بیشتر براساس واقعیت کتاب مینویسم، کتاب «تننور» براساس خاطرات تکاوران نیروهای کلاه سبزی است که در طول ۳۴ روز در خرمشهر جنگیدند. نویسنده کتاب «تننور» با اعلام اینکه برخی از اسامی در این رمان واقعی هستند، گفت: برای مثال امیردریادار عیسی حسینیبای از تکاوران ارتش که چند ماه پیش درگذشت، به شکل واقعی و با نام خودش در کتاب آورده شده است. برای نوشتن این کتاب با عیسی حسینیبای و هوشنگ صمدی کلخرانی که فرمانده تکاوران خرمشهر بودند، صحبت کردم. با این دو، دوستی دارم، مدتی با هم بودیم، خاطراتی از هم شنیدیدم و برخی از این خاطرات در کتاب، واقعی است. به گفته نویسنده کتاب «سایان و هزار و یک گلین بالا» در داستان «تننور» برخی از شخصیتها مانند آراز (شخصیت اصلی) خیالی هستند، برای مثال در واقعیت در آن سالها زنی قدرتمند گرازی را با تبر کشت، در رمان این داستان را تبدیل به کشتن یک عراقی کردم. قربانزاده خیاوی در ارائه پیشنهاد برای اینکه محتوای جنگ برای نسل «زد» خواندنی شود، توضیح داد: این روزها در کل دنیا مساله قهرمانپردازی مطرح است، آمریکا برای خود قهرمانهای زیادی ساخته است و بسیاری آنها را میشناسند حتی برخی در ایران عاشق سیلوستر استالونه و آرنولد شوارتزنگر و دیگر افراد هستند. بسیاری از چهرههای جنگ هشتساله میتوانند به عنوان جنگجو و الگو به جامعه معرفی شوند و نسل «زد» میتوانند آنها را دوست داشته باشند. این نویسنده با تاکید بر اینکه کتاب نمیتواند به اندازه خلق قهرمان و ساخت فیلم از او تاثیرگذار باشد، گفت: فیلمهای بسیار خوبی در دنیا ساخته شده است و نسل جوان آنها را میخواهد برای مثال «ستیغ ارهای» که در آن دزموند داس، پزشک ارتش و مخالف جنگ است، حاضر نمیشود سلاحی حمل کند؛ اما طی نبرد «اوکیناوا» در جنگ جهانی دوم با وجود شلیکهای بیوقفه دشمن، یک تنه جان بیش از ۷۵ نفر از همرزمانش را نجات میدهد. همچنین فیلم «نجات سرباز رایان» که پیامش بر اهمیت و جایگاه خانواده تاکید دارد. او افزود: در فیلم «نجات سرباز رایان» پیام نجات سرباز رایان این است که «خانواده آمریکایی مهم است» و وقتی من فیلم را تماشا میکنم میفهمم که برای نجات یک سرباز صفر، ۱۰ فرمانده کشته شدند زیرا سه برادر این سرباز کشته شده است و نمیخواهند چهارمی کشته شود. در آخر فیلم، رایان در حالی که پیر شده به قبرستان میرود، در حالی که اطرافش پر از عروس، نوه و نتیجه است. قربانزاده خیاوی با تاکید بر اینکه کتاب در کشور ما در نطفه خفه میشود، گفت: کتاب در ایران متولد نشده از دنیا میرود و نشکفته پرپر میشود. کتاب «صلیب سلمان» من یکی از بهترینها است اما در دو چاپ مانده است. این نویسنده با اشاره به روندی که در ارائه کتاب و معرفی آن به جامعه وجود دارد، ادامه داد: با روندی که داریم نمیتوانیم برای نسل «زد» کاری انجام دهیم، با انتشار یک کتاب هزار نسخهای که اکثر آن در انبار نشر میماند نمیتوان کاری کرد زیرا در کشور ما کتاب صاحب ندارد. برای مثال وزیر فرهنگ و ارشاد سابق درباره یکی از رمانهای من با عنوان «رد انگشتهای اصلی» گفت که ۵هزار نسخه از آن خریداری خواهد شد. چند سال از این حرف گذشت، وزیر رفت و فرد دیگری مسوولیت را برعهده گرفت اما کتابها خریداری نشد. او با اعلام اینکه تعداد قابلتوجهی از کتابها با روند هدیه داده شدن، به چاپهای مجدد میرسد، ادامه داد: کتابی بزرگ و نفیس با جلد سخت، نزدیک به ۱۵۰ بار تجدید چاپ شده است. من در شهرستان زندگی میکنم و حدود ۱۲ نسخه از آن را در مراسمهای مختلف هدیه گرفتم، یکی از دوستانم که در تهران زندگی میکند، حدود ۲۵نسخه از این کتاب را هدیه گرفته است. این روند لزوما بد نیست و به نوعی حمایت است اما باید برای همه کتابها حمایت به همین شکل وجود داشته باشد. قربانزاده خیاوی با تاکید بر اینکه فقط کتابهایی که داستانی قوی دارند و مبتنی بر حقیقت هستند، ماندگار خواهند شد، افزود: کتابهای ضعیف هرچند بار هم تجدید چاپ شده باشند، ماندگار نخواهند بود. باید تاکید کنم برای ۱۵عنوان کتابی که نوشتم تاکنون هیچ حمایتی ندیدم. به گفته نویسنده کتاب «گریز از سال صفر» در ایران اگر کسی فقط نویسنده باشد، از گرسنگی میمیرد. او افزود: من مربی کانون پرورش فکری هستم و نویسندگی را به دلیل علاقه خود انجام میدهم. هر کسی بگوید که در ایران از نویسندگی ارتزاق میکند دروغ گفته است. هیچوقت نمیتوان از راه نویسندگی زنده ماند، یک نویسنده ایرانی برای اینکه بتواند آپارتمان ۵۰ متری بخرد باید ۵۰ رمان بنویسد، برای نوشتن ۵۰ رمان حداقل ۶۰ تا ۷۰ سال باید زنده باشد، اگر آپارتمان تا آن زمان گران نشده باشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد