14 - 07 - 2024
پزشکیان برای موفقیت به چیزهای بیشتری نیاز دارد
نادر کریمیجونی
کاوه مدنی که روزی استادی دانشگاه در انگلستان را ترک کرده بود تا به میهنش بازگردد و حتی شهروندی بریتانیا را هم نپذیرفت، در یکی از مصاحبههایش توضیح میدهد که چگونه و بدون آنکه سندی ارائه یا دلیلی آورده شود، او به جاسوسی متهم شده و پس از آنکه تهدیدش کردند که عکسهای خانوادگی و خصوصیاش را منتشر میکنند، او را مجبور به استعفا از سازمان حفاظت محیطزیست کردند.او ایران را به سوی بریتانیا ترک کرد. همان موقع رسانههای محافظهکاران و نزدیک به نهادهای امنیتی نوشتند کاوه مدنی جاسوس سرویس اطلاعاتی انگلستان بوده و از کشور گریخته است. در آن زمان این رسانهها توضیح ندادند که چه سند یا اسنادی برای اثبات جاسوسی وی وجود دارد و اگر او جاسوس بوده، چگونه توانسته از طریق مرز قانونی کشور (فرودگاه امام خمینی (ره)) و با گذرنامه ایرانی کشور را ترک کند و هیچ چیزی مانع خروج او نشود.حتی وقتی این دانشمند ایرانی مصاحبههای متعددی انجام داد و در آن فشارهای واردشده بر خودش را تشریح کرد باز هم هیچ مرجع آگاه و غیرآگاه به میدان نیامد و درباره او و جاسوسیهایش افشاگری نکرد. از این بابت احتمالا هیچ سند، چه واقعی و چه ساختگی، وجود نداشته تا به وسیله آن ادعاها و اظهارات مدنی را رد کنند.همینحالا و در پایگاههای شبکههای اجتماعی، بیژن نامدار زنگنه به این دروغ محافظهکاران که صادرات نفت در طول دوران دولت روحانی فقط 300هزار بشکه بوده و در دولت سیدابراهیم رییسی به 2/1میلیون بشکه رسیده است پاسخ میدهد. در اینباره واقعیت آن است که در سال آخر دولت حسن روحانی صادرات نفتخام حدود 900هزار بشکه و صادرات فرآوردههای نفتی (که گاهی گرانتر از نفتخام است) بیش از 300هزار بشکه بوده که جمع آن همین 2/1میلیون بشکه است یعنی در حالی که وزارت نفت اکنون فرآوردههای نفتی صادر نمیکند، میزان صادرات کلی نفت در دولتهای فعلی و پیشین یکسان بوده است.
زنگنه همچنین درباره دروغهایی که درباره پرونده کرسنت گفته شده و میشود افشاگری و شفافسازی میکند و توضیح میدهد چگونه حرفهای بیاساس و توهمها منافع ایران و شهروندان ایرانی را بر باد داده و پرداخت خسارت را جایگزین کسب سود کرده است. همانموقع که این دروغها مطرح میشد، بسیاری از شهروندان میپرسیدند اگر یک نفر تا این حد به منافع ملی زیان رسانده چرا همچنان آزادانه راه میرود و پس از گذشت سه سال از دوران وزارتش هیچ دادگاهی وی را محاکمه نکرده است. قرینه قابل توجه در اینباره سیدجواد ساداتینژاد است که پیش از به پایان بردن دوران وزارتش، از کار برکنار و محاکمه شد و سرانجام پس از چند حکم گوناگون به زندان محکوم شد اما زنگنه که هیچ حامی و پشتیبانی در ساختار فعلی قدرت ایران ندارد، تاکنون مجرم شناخته نشده و محکومیتی دریافت نکرده است.
نمونههای بیان شده نشان میدهد چگونه با اتهامزنی، هوچیگری، دروغگویی آشکار، مصادره کردن ذهن مقامات عالیرتبه، تزریق اطلاعات نادرست و غلط به جامعه و انحراف افکار عمومی، تحت فشار گذاشتن چهرههای سالم و درستکاری که با بازی قدرتمندان همراهی نمیکنند، از میدان خارج میشوند. رقبا میتوانند با ابزارهایی یک دولت را ناکارآمد جلوه داده و با مانعتراشی و مشکلآفرینی، رییسجمهور و همکارانش را منفعل کنند. نمیتوان انکار کرد که در ایران برخی افراد یا نهادها، از قدرت غیرمسوولانه و غیرپاسخگو بهرهمند هستند و در قبال آنچه فرمان میدهند یا به آنچه هدایت میکنند یا به سمت آنچه سوق میدهند، مسوولیتی برعهده نمیگیرند و اگر کار دچار ایراد باشد، هدف قابل حصول نباشد، راه غلط باشد و… این نهادها و مقامات قدرتمند و غیرپاسخگو، به جای آنکه به میدان بیایند و مسوولیت رفتار غیراخلاقی و توصیههای نادرستشان را برعهده گیرند، در صف مطالبهگران میایستند و دولت را به خاطر ناکامیهایش سرزنش میکنند. جالب است که همه این عناصر پرقدرت غیرمسوول روی پرده رفتاری دلسوزانه و مشفقانه دارند و تحسین همگان را برمیانگیزند اما آنچه در پشت پرده رخ میدهد و سالها بعد آشکار میشود یا اصلا آشکار نمیشود، کاملا با این رفتار دلسوزانه مغایر است.
با چنین واقعیتهایی واقعا از مسعود پزشکیان و همکاران او، چه انتظاری وجود دارد؟ در یک حالت انتزاعی تصور کنید افراد کاملا متخصص و دلسوز ترکیب کابینه رییسجمهور را تشکیل دهند. تصور کنید آنها میخواهند با تمام وجود برای توسعه و پیشبرد ایران فعالیت و خدمت کنند آیا تصور میشود که همه آنچه برای موفق شدن دولت لازم است، مهیاست؟ آیا میتوان پیشبینی کرد که این کابینه به اهدافش برسد؟ نگارنده معتقد است که پاسخ این دو سوال حتما منفی است. به جای آن برای این ادعا دلیل آورده میشود. حکایت یک ماجرای واقعی یادآوری میشود؛ در دولت حسن روحانی هنگامی که دولت به وسیله محمدجواد ظریف میتوانست واکسن آسترازنکا از نهاد کواکس به قیمت مناسب خریداری کند و اتفاقا مشکل انتقال پول و… هم وجود نداشت، قدرتمندان به بهانه حمایت از تولید و دانشمندان ایرانی مانع از واردات واکسن شدند و همین مانع تعدادی از ایرانیان را به کشتن داد. جالب است که دولت سیزدهم واکسن چینی یا مواد اولیه تولید واکسن چینی را به نرخ هر واکسن حدود 8دلار خریداری کرد.
آیا همین یک روایت نشان نمیدهد که برای موفقیت دولت، به چیزهای بیشتری نیاز است؟
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد