16 - 06 - 2024
اقتصاد ایران به چه رییسجمهوری نیاز دارد؟
مجید سلیمیبروجنی*
بالاخره پس از حدس و گمانهای بسیار، شورای نگهبان شش نامزد نهایی انتخابات ریاستجمهوری هشتم تیرماه را اعلام کرد. شش نفر با نظریات مختلف اقتصادی که در نگاه اول بیشتر ایدههایشان در این شرایط اقتصادی پیچیده، غیرعملی به نظر میرسند. این روزها در غیاب احزاب و نهادهای قدرتمند سیاسی غیردولتی، گروههای انحصارطلب و ذینفوذ بر سیاست و اقتصاد غلبه یافتهاند و چنانچه دلسوزان و ایراندوستان طی دو، سه سال اخیر بارها نگرانیهایشان را ابراز کردهاند، آنها در دولت نفوذ داشتند. کارشناسان معتقدند با توجه به شرایط سیاسی کشور و اتفاق غیرمنتظره و ناگواری که برای ابراهیم رییسی افتاد، دو راه پیشروی حاکمیت وجود دارد؛ یا ادامه وضع اقتصادی موجود و سختتر شدن زندگی مردم یا اصلاحات اساسی منطقی در مسیر پیشرو با این فرض که گروههای پرنفوذ سیاسی در برابر آن به شدت مقاومت خواهند کرد. اگر نظام تصمیمگیری تداوم وضعیت فعلی را مطلوب خود ببیند احتمالا انتخابات بهگونهای پیش خواهد رفت که یکی از نمایندگان نزدیک به سیاستهای دولت سیزدهم شانس بیشتری برای پیروزی خواهد داشت اما اگر ساختار سیاسی ارادهاش بر تغییر ریل اقتصاد و اصلاحات باشد، شرایط به سمتی خواهد رفت که یکی از نامزدهای میانهرو برنده انتخابات هشتم تیرماه شود. البته نباید فراموش کنیم شرایط سردرگم اقتصادی موجود، خود به تنهایی میتواند باعث نااطمینانی در آینده شود که جدای از انتخابات پیشرو خواهد بود. عوامل داخلی همچون تورم سنگین، افزایش بیکاری و کاهش رشد اقتصادی و عوامل خارجی همچون تنش با غرب و تشدید تحریمها میتوانند سطح نااطمینانی آینده را به شدت افزایش دهند. با این تفاسیر به نظر میرسد ایران بیش از همیشه نیاز به رییسجمهوری دارد که درک و بینش اقتصادی خوب و یک تیم اقتصادی با تجربه و علمی داشته باشد.
سیاست اقتصادی کار اقتصاددانان است. ادبیات توسعه اقتصادی موجود به ما یاد داده که چه کارهایی را میتوانیم و چه کارهایی را نمیتوانیم انجام دهیم. شکستها و پیروزیها در طول زمان از سوی اقتصاددانان در سیاستهای توسعهای مکتوب شده و به مرور زمان با کسب تجارب جدید بهروز و اصلاح شده است. چنانچه ثبات اقتصاد کلان وجود نداشته باشد، تقریبا غیرممکن است که بتوان یک اقتصاد مثل ایران را به رشد و توسعه پایدار رساند.
رییسجمهور آینده باید این قدرت را داشته باشد که امنیت را به فضای کسبوکار بخشخصوصی بازگرداند. بخشخصوصی بدون اطمینان از آینده و انگیزه نمیتواند فعالیت درستی در اقتصاد داشته باشد و چنانچه این عوامل به هر شکل و روشی از بین بروند یا فعالیتی صورت نمیپذیرد یا اینکه مسیر فعالیتها عوض میشود. بهطور نمونه در چند سال اخیر شاهد بودیم که مردم و فعالان اقتصادی بهجای سرمایهگذاری در تولید و صنعت ترجیح دادند به سمت فعالیتهای سوداگرانه در بازارهایی همچون دلار، سکه، طلا و خودرو بروند که نتیجه آن چیزی بهجز حال و احوال بیمار اقتصادمان نبوده است.
موضوع دیگر که باید جزو برنامههای جدی رییسجمهور آینده باشد، برقراری ارتباط با دنیا، پیوستن به اقتصاد جهانی و رفع تحریمهاست. اقتصاد ایران به واسطه قطع ارتباط با اکثر کشورهای توسعهیافته غربی و عدم همکاری با بانکهای بزرگ دنیا، فرصتهای رشد و توسعه زیادی را از دست داده است.
سیاستمدار خوب، سیاستمداری نیست که با تکیه صرف بر ارقام مقطعی رشد اقتصادی و نادیده گرفتن انبوهی از آمار متناقض با تصویر ترسیم شده یا با گفتمان شعاری و وعدههای عوامفریبانه و پوپولیستی برای خرید حمایت عمومی تلاش کند. سیاستمدار خوب، بیش و پیش از هر چیز سیاستمداری است که اجرای سیاستهای اقتصادی خوب یعنی سیاستهای مبتنی بر منطق و دانش را وعده دهد. یک رییسجمهور میتواند اقتصاددان نباشد اما باید درک درستی از اصول و شرایط واقعی اقتصاد داشته باشد. فهم دقیق از شرایط نابسامان موجود این قدرت را میدهد که بتواند چالشهای اصلی اقتصاد را درست شناسایی و راهکارهای علمی و اجرایی برای آنها در نظر بگیرد. سیاستمدار و رییسجمهور آینده کشورمان نهتنها باید شناخت خوبی از اقتصاد کلان داشته باشد بلکه باید تصویر دقیقی از بیکاری، تورم، رکود و رشد اقتصاد بسازد و بتواند اثرگذاریهای این عوامل به یکدیگر و زندگی مردم را درست بفهمد و بتواند با سیاستهای پولی، مالی و تجاری علمی و کارشناسانه آنها را درمان قطعی کند. متاسفانه طی چند سال اخیر برخی سیاستمداران ایرانی کارنابلد، ترکیبی ناهمگون از پوپولیسم، ناآگاهی و قاطعیت و مدیریت غیرمسوولانه را برای مردم عرضه کردند که نتیجهاش بحرانهای اقتصادی موجود بوده است. در آن سو نیز رایدهندگان طی چند انتخابات اخیر به وضوح اعلام کردند که دیگر این شعارهای توخالی و وعدههای سرخرمن و پوپولیستی برایشان جذابیتی ندارد.
به نظر میرسد که ایرانیان ترجیح میدهند رییسجمهورشان تظاهر به سادهزیستی نکند و خودش در رفاه زندگی کرده باشد اما در قبالش یک زندگی و اقتصاد مطمئن برای مردم بسازد. اقتصاد ایران برای زنده شدن دوباره نیاز به ارتباط با دنیا و جذب سرمایهگذاری خارجی دارد. بدون تجارت جهانی و تامین امنیت برای فضای کسبوکار بخشخصوصی راه بهجایی نخواهیم برد.
*کارشناس اقتصادی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد