31 - 03 - 2020
بازگشت نظامیگری
مانا اسکویی*
آمریکای لاتین پس از چندین و چند قرن تحمل استعمار به ویژه اسپانیا و پرتغال که خود بخش مهمی از جنبشهای اجتماعی و هنری و سیاسی و در نهایت استقلالطلبی کشورهای این قاره را در خود نمایندگی میکند، از آغاز قرن بیستم به گونهای دچار حکومتهای استبدادی و در مواردی سلطه نظامیان شد.
از دیکتاتوری باتیستا در کوبا گرفته یا نظامیگری در برزیل و آرژانتین و به عنوان یک نمونه شاخص و مثالزدنی کودتای ژنرال پینوشه علیه دولت قانونی سالواتور آلنده در دهه ۷۰ که به عنوان نامزد حزب مارکسیست شیلی در انتخابات پیروز شده بود، همگی از دوره جدیدی از حکومتمداری در آمریکای لاتین حکایت میکند.
آرژانتین هم به عنوان یکی از چند کشور بزرگ و اثرگذار قاره به دفعات تحت سلطه دولتهای نظامی اداره شده است که معروفترین آن به کودتای نظامی مارس ۱۹۷۶ علیه ایزابل پرون که جانشین همسر درگذشته خود، شده بود، صورت گرفت.
نظامیان در طول هفت سالی که زمام امور را در دست داشتند آنچنان خفقان و کشتاری راه انداختند که هنوز و پس از گذشت ۳۵ سال از حکومت نظامیان در آرژانتین، مادرانی هستند که همچنان در جست و جو برای پیدا کردن ردپایی از سرنوشت فرزندانشان تلاش میکنند.حکومت دیکتاتوری به رهبری روبرتو ویولا پس از قهرمانی آرژانتین در جام جهانی ۱۹۷۸ در پی کسب مشروعیت برآمد، اما عملکرد خونبار در داخل که با مشارکت باندهای مافیایی و نهادهای امنیتی برخی کشورهای قاره و در مواردی با همکاری سیا صورت میگرفت، مشکلات اقتصادی و اجتماعی فراوانی به بار آورد که سرانجام پس از شکست آرژانتین در سال ۱۹۸۲ از بریتانیا بر سر جزایر فالکلند، نظامیان در سطح جهانی هم از اعتبار افتادند.
از طرفی برزیل به عنوان بزرگترین کشور آمریکای لاتین از نظر وسعت و اقتصاد از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۸۵ تحت حکومت شماری از نظامیان اداره میشد که در اکثر موارد با ساقط کردن دولتهای غیرنظامی سر کار میآمدند به ویژه که در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، زمانی که گروههای چپ افراطی و سوسیالیست میخواستند قدرت را در دست بگیرند، ارتش با حمایت اقشار صاحب امتیاز و ثروت و حتی بخشی از طبقه متوسط با آنها مقابله میکرد که حاصل آن، هرج و مرج سیاسی و اقتصادی و خفقان اجتماعی بود.
اگرچه برزیل در میان اولین کشورهای آمریکای لاتین بود که به حکومت نظامیان پایان داد، اما در زمره آخرین کشورهایی است که برای کشف جنایات و شناسایی قربانیان حکومت نظامیان، کمیسیون حقیقتیاب تشکیل داده است.
از سال ۱۹۸۵ دولت برزیل در سطح جهان به عنوان یک حکومت دموکراسی محسوب میشد، اما با همهپرسی سال ۱۹۹۳ به طور رسمی مورد تایید قرار گرفت که مردم این کشور حکومت مبتنی بر ریاست جمهوری را انتخاب کردند.
از سالهای آغازین هزاره سوم میلادی با روی کار آمدن دولت سوسیالیستی برآمده از حزب کارگران برزیل و به تبع آن ریاست جمهوری لولا داسیلوا، دور تازهای از حکومتمداری در این کشور آغاز شد که با وجود اعمال سیاستهای سوسیالیستی برای ارتقای سطح زندگی مردم، اما در نهایت کار دولت چپگرا با فساد و زندان همراه شد و به پایان رسید. نتایج برآمده از عملکرد سوسیالیستها در برزیل به گونهای با شکست یا دست بالا با کامیابیهای نصفه و نیمه بقیه دولتهای سوسیالیست در راس آنها کوبا و همچنین ونزوئلا و مثلا بولیوی همراه شد تا جایی که بسیاری از مردم برزیل که چشم امید به عملکرد دولت چپگرای خود داشتند، آنچنان سرخورده شدند که دانسته یا ندانسته، جذب شعارهای پوپولیستی ژایر بولسونارو، نظامی سابق و همفکران او شدند و به جمع راستگرایان افراطی پیوستند تا یکی از نظامیترین، محافظهکارترین و در یک کلام افراطیترین دولت را در بزرگترین کشور آمریکای لاتین به قدرت برسانند.
نگاهی گذرا به برنامههای وعده داده شده رییسجمهور جدید برزیل به روشنی نمایانگر چرخش ۱۸۰ درجهای این کشور با آنچه در دو دهه پیش بر آن گذشته، است.
یکی از شعارهای کلیدی او یعنی مبارزه با فساد که به درستی پاشنه آشیل دولت چپگرای قبلی بود و به مرکز توجهات رایدهندگان بدل شد، در واقع میتواند خیلی زود به سرابی برای مردم این کشور بدل شود، چراکه تجربه نشان داده شعار مبارزه با فساد در آمریکای لاتین با توجه به وجود کارتلهای مواد مخدر و مافیای تجارت غیرمجاز، به یک تابو بدل شده است.
چرخش ۱۸۰ درجهای در اداره کشوری چون برزیل به طور قطع بسیاری از مبادلات و معادلات قارهای و جهانی را بیش از پیش زیر و رو خواهد کرد.
*کارشناس مسائل سیاست بینالملل
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد