13 - 11 - 2023
ایرانیان در حسرت رفاه
مجید سلیمیبروجنی*
هشت ماه از سال میگذرد و جامعه ایران اکثر قریب به اتفاق سالهای اخیر درگیر کلکسیونی از مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و محیطزیستی بوده است.
آنچه در هفتهها و ماههای اخیر دیدهایم این بوده که هر چه جلو میآییم بر حجم مشکلات افزوده شده و مردم بیش از گذشته فشار مشکلات اقتصادی را با پوست و استخوانشان احساس میکنند. کارشناسان اقتصادی و سیاسی هر روز درباره شرایط بغرنج و آشفته اقتصادی صحبت میکنند. شاخصهای فراوانی میتوان عرضه کرد که گویای همین مساله باشد. نرخ تورم، بیکاری، ارزش پول ملی، نرخ مسکن، کوچک شدن و ناچیز شدن سبد مصرفی خانوارها، افزایش شکاف درآمدی و ضریب جینی، از بین رفتن طبقه متوسط اقتصادی و افزوده شدن بر دهکهایی که زیر خط فقر نسبی یا مطلق به سر میبرند و از همه مهمتر استمرار این وضعیت و شیب تند آنها، بدون افق و چشمانداز مثبت در شاخصهای قابل ادراک برای خانوادهها نمونههایی از این موضوعات هستند. موضوع کیفیت حکمرانی، رابطه دولت و ملت، تحریمهای بینالمللی، جایگاه ایران در صادرات بینالملل، تولید ناخالص ملی، فروش نفت و… نیز میتواند این دست شاخصها را پوشش دهد. باید بپذیریم که رفاه چیزی فراتر از رشد اقتصادی است و به توسعه سیاسی و اجتماعی نیز وابسته است.
با این حساب به نظر میرسد برای ایران که در یک دهه گذشته افتوخیزهای بسیاری را در تمام متغیرهای بالا تجربه کرده، بهزیستی همچنان یک آرزوی دور از دسترس است. در حالی که رسیدن به رفاه برای همه کشورهای جهان، موتور محرکه به شمار میرود، در ایران نه حق مردم محسوب میشود و نه ضمانتی برای آن وجود دارد.
دولتمردان البته میخواهند نشان دهند که متعهد به ایجاد رفاه برای شهروندان و حتی نسلهای آینده هستند، در عمل اما تصمیماتی که میگیرند نهتنها به زیان شهروندان کنونی است که حتی از رفاه آیندگان هم میکاهد. برمبنای تجربه جهان، رفاه با انتخابهای آگاهانه برای توسعه جامعهای ایجاد میشود که به نیازهای همه پاسخ میدهد. ایجاد «جامعهای فراگیر» که از آزادیهای اساسی و امنیت هر فرد محافظت میکند و «اقتصاد باز» که از ایدهها و استعدادهای مردم بهره میبرد، الزامات یک جامعه مرفه هستند. این دو به نوبه خود محیطی را برای شکوفایی همگان و رسیدن به رفاه ایجاد میکنند. رفاه کیفیتی است که برای ساختن آن به سالها بلکه دههها زمان نیاز است، اما با یک تصمیم اشتباه میتواند به باد برود. میتوانید تصور کنید وقتی سیاستگذار پیدرپی تصمیمات اشتباه میگیرد چه بر سر رفاه میآید. بیدلیل نیست که سالهاست درگیر طلسم رفاهیم. تحلیلگران معتقدند کشور دچار یک فرسودگی شده است. جامعه فرسوده شده است. این به در و دیوارخوردنها ناشی از فرسودگی و پیر شدن است. ما جامعهای داریم که دارد تقلا میکند. در تقلای دائمی میان جامعه و نظام هر دو فرسوده شدهاند. شدت این برخورد طوری است که حتی کاهش تورم و افزایش فروش نفت یا گشایشهای دیپلماتیکی هفت ماه گذشته دیده نمیشود. مساله را باید کلان دید. دولت در حال برقراری نظم تازهای است. ما در وضعیتی مشابه وضعیت دهه شصت هستیم. آن زمان همه لیبرالها از ساختارهای تصمیمگیری حذف شدند. آنجا موضوع حذف مساله، تعهد و تخصص بود که تعهد بر تخصص ترجیح داده شد.
در یک جامعه مرفه «قدر و منزلت» مردم است که باید مورد احترام قرار بگیرد. این یعنی حاکمیت باید بتواند ضمن تامین نیازهای اساسی شهروندانش حق آنان را برای حاکمیت بر سرنوشت فردی، اجتماعی و اقتصادی خویش به رسمیت بشناسد. در چنین جامعهای نهادهای حاکمیت قدرت عمل دارند، صادقانه رفتار میکنند، در برابر شهروندان پاسخگو و تابع قانون هستند. در شرایط دشوار یا زمانی که باید تصمیمات سختی گرفته شود، دولت به فرهنگ و اعتماد مورد نیاز برای شکوفایی جامعه احترام میگذارد و از انسجام و استحکام خانواده و جامعه حمایت میکند. این همه زیربنایی است که اقتصادهای قوی و باز روی آن بنا میشوند و افراد در آن به توانمندی میرسند. در سوی مقابل تجربه جهانی نشان داده رکود در رفاه هنگامی رخ میدهد که دولتمردان به پایههای رفاه بیتوجهاند و مردم نیز مراقبت از این ارکان را از خاطر میبرند و در نتیجه ستونهای رفاه- از محیطزیست گرفته تا آزادیها و کیفیت اقتصاد و حکمرانی- فرسوده میشوند.
سلامت جسمی هنگامی که آزادیهای فردی محدود است با احساس رضایت از زندگی همراه نیست. ثروت، در محیط سرشار از نااطمینانی و ناامنی به رفاه ذهنی مطلوب منجر نمیشود. دولت ابراهیم رییسی هر کاری که انجام دهد به دلیل اینکه سرمایه اجتماعی مناسبی ندارد طبقه متوسط به بالا قانع نمیشود که اقدامات دولت در حوزههای اقتصادی، سیاسی و بینالمللی مثبت بوده است و در یک بازه زمانی میتواند اثرات بلندمدتی بر جامعه داشته باشد. تغییر جدی در وضعیت جامعه ایران احتمالا از تغییر وضعیت بینالمللی ایجاد میشود. نگران نبودن دولت نسبت به نگرانیهای مردم باعث میشود مردم به فکر حل مشکلات خودشان باشند. باید قبول کنیم تغییرات در جامعه ایران در آینده شگرف، ساختاری و بنیادی است و وقتی این تغییرات به سطح رویی جامعه میآیند همه را شگفتزده خواهند کرد.
* کارشناس اقتصادی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد