6 - 11 - 2023
ترویج تمامیتخواهی
مهدیه بهارمست- از آخرین باری که فردی در صدا و سیما گفت «هر کی دوست نداره جمع کنه بره از ایران» ۴ سال میگذرد. البته از آن دوران تاکنون ایرانیهای متخصص زیادی رفتند. ایران در حالی در یک بحران مهاجرتی به سر میبرد که به تازگی اظهارات یکی از مهمانان تلویزیون جنجالبرانگیز شده است. «منصوره معصومیاصل» در انتقاد به رویه شبکه افق در دعوت از همه طیفها درباره جنگ غزه گفت: «چرا ابطحی و آذریجهرمی را به تلویزیون دعوت میکنید؟… به ما میگویند صداوسیما فقط حزباللهیها را میآورد… بگند. این مملکت مال حزباللهیهاست.» این سخنان واکنشهای زیادی را برانگیخته است، اما این مهمان جنجالی کیست؟ معصومیاصل در اینستاگرامش خود را دارای دکترای علوم قرآنی و مشاوره خانواده و قبل ازدواج و مدیر موسسه بیتالنور معرفی کرده است. او البته پیشتر هم جنجال به پا کرده بود. در اردیبهشت سال ۱۴۰۰، ویدئویی در صفحه اینستاگرام معصومی منتشر شد که در آن، دختری کوچک، «فائزه هاشمی»، را به مناظره فرا خواند. بعدها مشخص شد که این دختر فرزند منصوره معصومی بوده است.
پس از آنکه «فائزه هاشمی»، دعوت به مناظره را پذیرفت، او گفت: «سلام فائزه خانم، من امروز در سایتها دیدم شما پیشنهاد مناظره با من را قبول کردید و آماده مناظره با من شدید. به قول خودتان شما کاندیدای ریاستجمهوری هستید و میتوانید از مناظره با من سوءاستفاده کنید و من این فرصت را به شما نمیدهم. و البته شما قطعا باید ردصلاحیت شوید. انشاءا… مناظره ما باشد برای بعد از انتخابات. آهان، راستی من فصل امتحاناتم است و باید امتحاناتم را خوب بدهم تا آدم خوبی باشم، تا در آینده عاقبت به شر نشوم.»
در ویدئوی دیگر، او به یکی دیگر از مهمانان صداوسیما میتازد و میگوید: «آخه صداوسیما یک مهمان دعوت میکند که لباس رسول خدا به تن دارد و خیلی مرموز میگوید ما عرب نیستیم؛ لباس رسول خدا که یک عرب است تن توست.»
در ویدئوی دیگری که چندین هفته پیش در فضای مجازی تحت عنوان یک فعال اصولگرا از منصوره معصومی منتشر شد، او خواستار افزایش «سواد سیاسی» جامعه شده و تاکید میکند که «ایران تا ۸ تا ۱۰ سال آینده بهشت روی زمین خواهد شد؛ تازه من ارفاق کردم». معصومی که حضور فعالی در فضای مجازی و صداوسیما دارد، در انتخابات مجلس یازدهم نیز از کرج کاندیدا شد، اما ناکام ماند.
عضویت در گروه انتخاباتی نزدیک به دولت و جریان پایداری
معصومی عضو شورای مرکزی «شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی» یا به اختصار «شریان» است؛ گروهی انتخاباتی که به نظر برای حذف محمدباقر قالیباف و نزدیکانش از مجلس بعدی تشکیل شده و از همان روزهای نخست موجب اختلاف شدید بین تیم قالیباف و رییسی شده است.
بیستم مرداد، محمود رضوی مشاور قالیباف با ادبیاتی کنایهآمیز در مورد «شریان» و حمید رسایی که او نیز عضو شورای مرکزی «شریان» است، نوشت: شیخ سوپرانقلابی با سودای مجلس، مسوول انتخابات تشکیلات غیرقانونی وزیر ساخته شده است.
او در ادامه بگومگویی با حسن روزیطلب مدیرمسوول روزنامه ایران که پیشتر در رسانههای جریان پایداری فعال بود، با اشاره به مهرداد بذرپاش وزیر راه گفت: وزیر پدرخوانده شریان باید جواب بده؟ کی به رسائی خط تخریب مجلس میده؟
نخستین مجمع عمومی شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی (شریان) روز پنجشنبه (۱۱ اسفند) سال گذشته در سالن همایشهای مسجدالنبی(ص) واقع در منطقه ولنجک تهران با حضور امیرحسین قاضیزادههاشمی معاون رییسجمهوری، مهرداد بذرپاش وزیر راهوشهرسازی و جمعی از نمایندگان مجلس و شخصیتهای تندروی سیاسی برگزار شد و در این نشست ۳۱ عضو شورای مرکزی این شبکه انتخاب شدند.حدود سه ماه پس از برگزاری اولین مجمع عمومی شریان، دومین جلسه این تشکل سیاسی با عنوان همایش «آرمان امام در شریان امت» با حضور حسینی معاون پارلمانی رییسجمهوری، ذوالنور نایبرییس مجلس و جمعی از چهرههای سیاسی برگزار شد و سپس چند روز بعد حمید رسایی در جلسه شورای مرکزی شریان به عنوان مسوول کمیسیون انتخابات انتخاب شد.
معصومی «واقعیت را گفت»
برخی تحلیلگران و ناظران معتقدند که آنچه منصوره معصومی بیان کرد، واقعیت پنهان و سانسورنشده آنچه که در ذهن جریان اصولگرا میگذرد، است. «احمد زیدآبادی» روزنامهنگار و فعال سیاسی در واکنش به ویدئوی منتشره از معصومی نوشت: «واقعیت را همین خانم در برنامه زنده صدا و سیما گفته است: «مملکت مال حزباللهیهاست!» من به سهم خود از این خانم به دلیل بیان واقعیت تشکر میکنم. ما که این حرف را میزنیم، رو ترش میکنند که چرا سیاهنمایی و نشر اکاذیب میکنیم!»
ملت اجازه خالصسازی مملکت را نمیدهند
«محمدجواد آذریجهرمی» وزیر پیشین ارتباطات نوشت: ««مملکت» که فقط متعلق به «حزباللهیها» نیست؛ در این کشور عزیزانی از سایر ادیان و مذاهب هم زندگی میکنند، علاوه بر آن جمعی از مسلمانان هم اعتقاد به آنچه که عدهای خود را حزباللهی میخوانند، ندارند. ایران متعلق به همه این عزیزان هم هست. هر چند برای ایامی عدهای سیاست را خالصسازی کردند، اما یقینا ملت به آنها اجازه خالصسازی مملکت را نخواهد داد.»
ایران مال ایرانیهاست
«محمدعلی ابطحی» معاون رییسجمهوری در دوره اصلاحات گفت: حضور این خانم در تلویزیون کار خوبی است؛ باید مردم با این تفکرات هم آشنا شوند، اما خدا کند که مسوولان کشور باور نکنند؛ بدانند ایران مال ایرانیهاست.»
انتقاداتی که رزومه میشود
به علاوه «محمد رهبری» پژوهشگر و جامعهشناس میگوید جریانی که معصومی نمایندگی میکند، اقلیتی است که «اداره بسیاری از امور را در دست دارد.» او افزود: «تاسفبارتر اینکه همه این انتقادات به این فرد برایش رزومه خواهد شد.»
مملکت قابل مصادره نیست
«کامبیز نوروزی» حقوقدان نیز در کانال تلگرامی خود نوشت: «یک خانمی را آوردهاند و با حرارت تمام به شبکه افق انتقاد میکند که چرا یکی دو نفر شخصیت غیراصولگرا آوردهاند و با آنها مصاحبه کردهاند. او با حرارت خیلی بیشتر ادامه میدهد که این مملکت مال حزباللهیهاست.» احتمالا او آنقدر میداند ملت یعنی چه، اما مثل خیلی از همفکرانش اعتقادی به این مفهوم ندارد و اصلا چیزی به نام ملت را قبول ندارند. میخواهند با این شعارها همه چیز را قبضه کنند و سند ششدانگ قدرت را به نام خودشان بزنند. مملکت متعلق به ملت است. همه آحاد ملت با هر دین و عقیده و تحصیل و درآمد و جنسیت و قومیت و… به یک اندازه صاحب مملکت هستند. مملکت متعلق به هیچ گروهی نیست. متعلق به ملت است. خیلی وقت است که عدهای با دستاویز کردن ارزشهای محترمی مانند مفاهیم دینی، خودشان را صاحب مملکت یا صاحبتر میدانند و به خودشان اجازه میدهند با این بهانههای واهی و بیپایه مردم را از قدرت برانند و به سلطه خویش درآورند. مملکت و حاکمیت مطلقا از آن تمام ملت است. میشود مجلس و دولت را به انحصار گروههای خاص درآورد، مملکت را اما نه. میشود زمین و جنگل و خانه و کارخانه را مصادره کرد، مملکت را از ملت اما نه.»
نماینده خشونت
دکتر «احمد بخارایی» جامعهشناس و استاد دانشگاه در پاسخ به پیامدهای اینگونه سخنان در افکار عمومی به «جهانصنعت» گفت: پاسخ پرسش شما تقریبا روشن است، اما مهمتر از آن پرداختن به لایههای پنهان این موضوع است. اینگونه اظهارات مختص به این خانم نیست و ایشان چهره یا شخصیت سیاسی معروفی هم نیست که تمرکزمان را روی او بگذاریم. منتها او یک نماد یا یک سمبل برای جریان فکری خاص درون کشور است. به همین اعتبار رفتار و سخنان او را تحلیل میکنیم. ایشان به عنوان یک نماد قابل تحلیل است، زیرا به نظرم همه نمادها جای تحلیل دارند. نکته بعدی این است که در واکنش به این موضوعات دو نوع برخورد میتوان کرد.
وی افزود: یک برخورد مواجهه کلی است. به طور مثال در مقابل سخنان این فرد میتوان گفت خیر، مملکت متعلق به همه است. این برخورد یکی از راحتترین و سادهترینهاست. چهبسا این نوع تفکر، فرمالیستی است. به گونهای به ظاهر اکتفا میشود. از قضا محکمهپسند هم است. بسیاری از انتقادات و مناظرهها در ایران در این سطح است. به همین خاطر صدای همدیگر را خوب نمیشنوند. البته به گوششان میرسد ولی به خوبی فهم و درک نمیکنند. برخورد دوم همدلی با این گوینده است، چراکه ایشان به عنوان یک نماد از بخش قابل توجهی از نظام سیاسی ایران که در حوزه قدرت و ثروت است، سخن گفته است. البته این قدرت و ثروت نیز بین خودیها توزیع میشود. حالا بازگوکننده نمادی است در دست ما که به لایههای پنهان آن بپردازیم.
وی افزود: بر این اساس اگر پس ذهن این فرد را بررسی کنیم ایشان اینگونه استدلال میکند که انقلاب سال پنجاه و هفت با یک رهبر دینی به نام انقلاب اسلامی اتفاق افتاد. در انقلاب مقولههایی مثل شهادت پا به صحنه گذاشت. در ادامه جنگی به عنوان دفاع مقدس رخ میدهد، که در آن هم ذیل پرچم اسلام و ایدئولوژی دینی مقولهای به اسم بسیج شکل میگیرد و شهادتهای داوطلبانه و خودخواسته، تا بالاخره براساس اینها مملکت از دست فردی مثل صدام نجات پیدا میکند.
این جامعهشناس ادامه داد: در نتیجه پای این نهال، خون ریخته شده است. خون کسانی که در چارچوب تفکر اسلامی، دینی، شیعی، ولایت فقیه و غیره قرار گرفتند. بر این اساس همانطور که گذشت این افراد برای مملکت زحمت کشیدند. در اصل اینگونه افراد ماندند و کشور نیز متعلق به اینهاست. به نظرم اینگونه میتوان با گوینده همدلی کرد.
وی ادامه داد: حال برای نقض این استدلال باید به بستر تاریخی نگاه کنیم. کلیات حرف درست است، انقلابی در چارچوب ایدئولوژیک رخ میدهد. منتها موضوعی که قابل مشاهده نیست، دایره بزرگ خودیهاست که از سال ۱۳۵۷ شکل گرفته بود و شامل مبارزین میشد. این دایره فراتر از بحث امروزی بود. حال طی سالهای متوالی این دایره بزرگ دینداران معتقد آرامآرام کوچک و کوچکتر شد.
حتی پایان جنگ تعداد کسانی که به جنگ معتقد بودند نیز کاهش یافت. حال همان دایره کوچک قدرت و ثروت را در انحصار خود گرفتند. امروزه یک دایره با شعاع کوچک تحت عنوان حزباللهیها وجود دارد، ولی این دایره، آن دایره سال پنجاه و هفت و پایان جنگ نیست، زیرا شاید افراد زیادی این نهال را آبیاری کرده باشند هنوز کم و بیش به روند موجود اعتقاد دارند، اما همگی جزو دایره حزباللهیها نیستند. در این لحظه یک نوع مغالطه انجام میشود. به گونهای که جزء را میگویند و اراده کل میکنند. چنین بحثهایی ذهن اینگونه افراد را دربر گرفته است که یا نمیخواهند متوجه شوند یعنی مشکل درک و فهم دارند یا متوجه هستند و به خاطر منافعی که دارند خودشان را به کجفهمی میزنند. حال این زن به صورت غیرمستقیم سخنگوی این جریان شده است. شاید در این حد بتوان با او همدلی کرد. در فضای ایدئولوژیک انعطافناپذیری که مدام مرزبندی میکند و به هر نوع پیام فرهنگی که از خارج از مرزها به کشور میآید برچسب تهاجم فرهنگی میزند و فرهنگ غیرمادی جهان را نمیپذیرد، اما عاشق و شیفته تکنولوژی جهان است، سخنان این زن طبیعی است.
دکتر بخارایی بیان کرد: پیامدهای اینگونه رفتارها آن هم در صدا و سیما نهتنها دایره خودیها روزبهروز کوچکتر میشود، بلکه بیش از ۶ میلیون ایرانی از کشور فرار کردند. بنابراین این نوع مهاجرت به نظر جامعهشناسی نوعی دافعه مبدا در آن دخیل است نه جاذبه مقصد، زیرا افرادی که قصد مهاجرت دارند، جایگاه شغلی و درآمد کشور دیگر برای آنها جالب است، اما برخی بدون هیچ چشمانداز روشنی خود را در کشورهای دیگر رها میکنند. به همین دلیل انسانها در جامعه امروزی روزبهروز کمارزشتر میشوند.
وی افزود: وقتی دایره کوچکتر شد، خارج از آن دایره همگی غیرخودی شدند. حال در این میان برخی فرار کردند، برخی دیگر که ماندند نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی بیتفاوت شدند و نیمی دیگر ماندند و با وضعیت موجود مقابله و اعتراضاتی را شروع کردند. بنابراین از هر زاویهای که به این موضوع نگاه کنید، متوجه میشوید که انسانهایی که رها شدند به همین راحتی به سوی جامعه باز نمیگردند. به همین خاطر الگوهای رفتاری جوانان بدون چارچوب شده است. رونالد دورکین این شرایط را آنومیک یا بیهنجاری مینامد، به طوری که باید فرهنگ سنتی به مدرن تغییر پیدا کند، اما فرد در خلاء رها نشود. رها بدترین حالت فرد برای جامعه است. حال این رهاشدگی را از بعد فرهنگی و معرفتی و فکری بگیرید تا عرصه سیاسی که این روزها در هر گوشه و کناری ندای انتقادی و مخالفت با نظام سیاسی به گوش میرسد که اگر نظام سیاسی دستهگلی به ملت تقدیم کند، باز هم اعتماد اجتماعی بازنمیگردد. بنابراین این پیامدهای منفی مانند گلولهبرفی هر روز بزرگ و بزرگتر میشود.
دکتر بخارایی در پایان متذکر شد: متاسفانه اینها دوقطبیگری در جامعه روز به روز بیشتر میشود. این دوقطبی در حمایت از جنگ اسرائیل و حماس نیز مشاهده شد، اما چیزی که در این میان از بین میرود، صلح است و موضوعی که هر روز ترویج میشود، خشونت است. به نظرم جامعه امروز ایرانی، فاقد اخلاق است. به نوعی این جامعه از اخلاق تهی شده است. همچنین بزرگترین پیامد اینگونه سخنان این است که جامعه از اخلاق اجتماعی تهی میشود. جامعهای که از اخلاق اجتماعی تهی شود از دین و اعتقادات نیز به عنوان ابزار استفاده میکند. حال این زن به جای اینکه نماینده اخلاق باشد، نماینده خشونت میشود. البته این زن نمیداند با این سخنان چگونه افراد را از کشور فراری میدهد و آنها را در خلاء رها میکند. اینکه بگویند مملکت برای حزباللهیهاست یک رفتار ضددینی است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد