24 - 12 - 2022
غازاریان: مدیران خودخواه مقصر به قهقرا رفتن آرارات هستند
|چیا فوادی | درخت کاج کریسمس در مغازهاش با لامپهای رنگی و هدیههای کوچولویی که به آن آویزان است بیش از همه چیز میدرخشد. انگار نه انگار که ژورس غازاریان مرد سال فوتبال ایران به انتخاب کیهان ورزشی و دنیای ورزش در سالهای ۷۰ و ۷۱ بوده، خیلی ساده در مغازهاش در میدان ۸۵ نارمک نشسته است و مشتریهایش را راه میاندازد، میخندد و خوشروست. سال ۲۰۱۳ دارد کمکم میآید و بابانوئلهای ارمنی تهران دست کمی از حاجی فیروزهای خودمان ندارند. البته یک فرق عمده دارند؛ یک هدیه کوچک میدهند و آن وقت از شما میخواهند که سر کیسه را شل کنید. ژورس غازاریان از سختیهای زیاد زندگیاش میگوید؛ از عشق و علاقهاش به تراشکاری و مشکلات خصوصی و عمومیاش! میگوید اینها را اگر چاپ کنیم کتاب میشود. راضی به مصاحبه نمیشد اما بالاخره چند کلمهای از او شنیدیم. ژورس غازاریان، بازیکن ارمنی و همبازی امیرقلعهنویی در استقلال و یکی از مدافعان ناکام فوتبال ایران که در اوج به دلیل مصدومیت رباط صلیبی از فوتبال خداحافظی کرد، ماجراهای جالب و جذابی نقل کرد که خواندنش خالی از لطف نیست. میخواستیم درباره زوال آرارات حرف بزنیم اما ژورس میگفت از حرفهای تکراری خسته شده است و میخواهد حرفهای تازه بزند و اتفاقا زد؛ از اختلافات سیستم خلیفهگری ارامنه که روی باشگاه تاثیرگذارند تا گله از پیشکسوتان باشگاه آرارات که حالا سری توی سرها دارند.
معمولا از اینکه این وقت از سال سراغ بازیکنان ارمنی فوتبال ایران میآیند زیاد خوشحال به نظر نمیرسی…
مگر از این اتفاقات بیفتد که سراغ ما بیایید اما خدا را شکر که حداقل به خاطر سال نو میلادی یاد من و امثال من میافتید. البته دوست ندارم گفتوگو کلیشهای شود. در این ۲۰-۱۵ سال که آراراتی دیگر وجود ندارد چیزهایی گفتهایم که فایدهای نداشته است.
پس اعتقادی به این ندارید که اوضاع درست میشود، نه؟
عادل فردوسیپور، فکر کنم یکی، دو سال پیش بود که آیتمی درباره آرارات در برنامه «۹۰» پخش کرد که مشخص بود با عجله درست شده بود. هر چند من نپسندیدم اما همان ۳۰،۲۰ دقیقه برنامه میتوانست مدیران کنونی آرارات را تکان بدهد تا بلکه کاری کنند اما دیدید که نکردند.
البته روی این حوزه کار کردن کمی سخت و حساس است…
منظورم را اگر گرفته باشی، این طور نمیگویی. حساسیت از چه نظر؟
مثلا اقلیتی و مذهبی!
نه، اصلا این حرفها نیست. اتفاقا الان باید آرارات جزو چند تیم بالای جدول بود. در روزهایی که شاید این حرفها مطرح بود که ما در آرارات میتازیدیم و استقلال و پرسپولیس و همه تیمهای بزرگ از ما میترسیدند. بارها هم آنها را بردهایم.
پس منظور شما این است که مدیران آرارات باعث و بانی زوال آرارات شدهاند…
صد درصد. یک عده مدیران خودخواه مقصر به قهقرا رفتن آرارت هستند، خودشان هم میدانند. همه میدانند، احتیاجی به گفتن من و امثال من نیست. دوست دارم رسانهها درباره وضعیت تیم آرارات بیشتر گزارش بگیرند و مجال بیشتری در این باره نه فقط به من و بلکه به بقیه پیشکسوتان این تیم بزرگ داده شود. باز هم میگویم مدیران آرارات دچار خودخواهی هستند و اصلا فوتبالی نیستند، آنها هم دچار خودخواهی هستند.
اما شاید مدیران آرارات
۶۰،۵۰ درصد مقصر باشند… عوامل دیگری هم هست؟
اتفاقا میخواهم بگویم ۹۰ درصد مقصرند. فوتبال روز در جهان را مثال نمیزنم. فوتبال همین ایران را مثال میزنم. شما نگاه کن با یک مصاحبه مدیرباشگاه تیم دگرگون میشود. مثلا هدایتی میگوید، میخواهد از فوتبال برود چون مالک چند درصد سهام است و پول بازیکنان را میدهد، ملوان افت میکند و شش تا از پرسپولیس میخورد. فتحاللهزاده و مربی یا یک بازیکن در رسانهها بحث اختلافشان مطرح میشود، استقلال میبازد یا مساوی میکند، رویانیان هر وقت آرام بوده پرسپولیس برده و هر وقت وارد جنجال رسانهای شده پرسپولیس باخته یا مساوی کرده، اینها همه تاثیرات مدیریت است. فولاد خوزستان و سپاهان را ببینید، نان آکادمیهای خوبشان را در ردههای پایه میخورند. فولاد الان در لیگ دوم جدول است و سپاهان سوم. این مدیریت است که با هزینه کردن و انتخابهای خوب به یک تیم شخصیت قهرمانی و مدعی بودن میدهد.
مدیران آرارات به چه دلیل فوتبالی نیستند ؟
چون سیستم خلیفهگری ارامنه آنها را انتخاب میکند نه سیستم ورزشی و فوتبالی. من فوتبال را میگویم. کاری به رشتههای دیگر ندارم. آرارات در رشتههای دیگر فعالیت دارد و ممکن است خوب عمل کند اما فوتبال ویترین است که میبینید ویترین آرارات فعلا شکسته است.
گفتی مصاحبه کلیشهای نباشد، سوالهای تکراری نمیپرسم. شما یک برادری دارید به نام ژوزف که اتفاقا فوتبالیست خوبی هم هست. چرا مثل شما پیشرفت نکرده؟
جوابش ساده است. برادر من هم مثل دیگر بازیکنان ارامنه در وضعیت خوبی نیست . خیلی از بازیکنان ارمنی ایرانی به ارمنستان رفتهاند.
اتفاقا همین را میخواستم بپرسم. مگر آنجا مثل ایران فوتبال مهم هست و پول برایش خرج میشود؟
چرا نباشد؟ برادر بزرگ من که در تصادف فوت شد هم بازیکن بود. خودم هم که رزومهام مشخص است. برادرم ژوزف الان در یک تیم لیگ دویی بازی میکند. فوتبال در خون ما ارامنه است. بازیکنان ارمنی همیشه در فوتبال ایران تاثیرگذار بودهاند، این بچهها دارند از دست میروند. پسر من همین الان در باشگاه رافی توپ میزند.
من چند وقت مصاحبهای از رییس فدراسیون فوتبال دیدم که درباره باشگاه آرارات گفته بود که خودشان خواستهاند از لیگ کنار بروند و حتی فدراسیون خواسته کمک کند اما نپذیرفتهاند…
بله، کنار کشیدهاند و دیگر برنگشتهاند. آخر این دیگر چه کاری است؟ من نمیدانم در این باره چه بگویم اما امیدوارم دولت و فدراسیون فوتبال به وضعیت آرارات توجه کنند چراکه فوتبال در خون ارامنه است و همه میدانند تیم آرارات چقد در فوتبال ایران به دلیل تاکتیکپذیر بودن و همدل بودن یک قطب به تمام معنا بود اما مدیران باشگاه آرارات را به این حال و روز انداختهاند. باشگاهداری مگر شوخی است؟ هزینه میخواهد. پول میطلبد. الان برخی تیمهای لیگ یکی هم میلیاردی هزینه میکنند تا به لیگ برتر برسند.
آندرانیک تیموریان محصول باشگاه آرارات است؟
آندو به هر جهت برادر سرژیک تیموریان است و به فوتبال ارامنه تعلق دارد اما دوران اوجش را در تیم جوانان استقلال گذراند. همه بزرگان آرارات اما در تیم بزرگسالان چهره شدند و به تیمهای دیگر رفتند.
وفاداری به آرارات از سنین پایین تا بالا باید ادامه پیدا کند؟
شرایط آرارات طوری بود که بازیکنان را نگه میداشت. بازیکنان خودشان میخواستند بمانند. همین اتحاد بود که تیمهای بزرگ استقلال وپرسپولیس و پاس را به زانو درمیآوردیم. دهه ۶۰ آرارات برای تیم خوب هزینه میکرد اما هرچه جلوتر رفتیم، اوضاع بدتر شد. یک بار یادم هست در یک بازی پرسپولیس و آرارات ۳۰،۲۵ بار فرشاد پیوس را در آفساید گذاشتم. دفاع آخر بودن خیلی سخت است و هوش زیادی میخواهد.
میگویند ژورس غازاریان از نسل سوخته فوتبال ایران است، خودت قبول داری؟
چرا ندارم؟ با این وضعیت اکثر بازیکنان دهه ۶۰ و ۷۰ نسل سوخته هستند. من مصدوم شدم و رباط صلیبی پاره کردم. آن زمان مثل الان نبود که رباط پارهها راحت برگردند. هر کس پاره میکرد برگشتش سخت میشد. من هم پاره کردم و وقتی هم که برگشتم دیگر آن زانو برایم زانو نشد.
مثل امیر قلعهنویی که پس از مصدومیتش دیگر آن امیر قلعهنویی نشد… داستان مصدومیتت را میگویی؟
(میخندد) مصدومیتهای آن زمان کجا، مصدومیتهای این زمان کجا؟ من سال ۷۲ و پس از آن قانون خندهدار که استقلال را از دسته برتر به دسته سه فرستادند به استقلال رفتم. فکرش را بکنید بیژن ذوالفقار نسب که یک پرسپولیسی بود سرمربی استقلال بود اما زمانی که من آمدم،پورحیدری سرمربی و مظلومی دستیارش بود. اتفاقا سه فصل استقلال بودم و اوایل ۷۳ من و امیر با هم مصدوم شده بودیم و دکتر حیدریان ما را جراحی کرد.
چقدر قرارداد بستی؟
آن موقع که به استقلال آمدم یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان گرفتم، امیر قلعهنویی و جواد زرینچه هم یک و نیم میلیون قرارداد داشتند. فکر کنم محمود فکری هم ۳۵۰ هزار تومان گرفت. به هر جهت باشگاه سقف گذاشته بود که بازیکنان تیم ملی
یک و نیم میلیون بگیرند و بازیکنان تیم امید یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان، بقیه هم با توافق و تشخیص کادر فنی.
از آن دوره که با امیر قلعهنویی اختلاف داشتی، چه خاطره به یادماندنی داری؟
یک بار در یکی از بازیها بود که در اتوبوس بودیم و امیر قلعهنویی برخلاف بقیه بازیکنان که در اتوبوس بودند، سوار نشد. رضا نعلچگر دستیار منصور پورحیدری بود. خیلی دوستانه از نعلچگر پرسیدم امیر چرا نیامده و سوار اتوبوس نشده؟ سگرمههایش در هم رفت و پرسید: «امیر؟ درست صحبت کن، نباید بگویی امیر، باید بگویی امیرخان» من هم با صدای بلند گفتم من به پدرم هم خان نمیگویم چه برسد به امیر. در حالی که قرار بود در آن بازی فیکس باشم روی نیمکت نشستم.
چرا بیشتر بازیکنان ارمنی به استقلال آمدند؟ اصلا چرا اکثر ارامنه استقلالی هستند؟
آرارات شبیه به تاج بازی میکرد؛ هجومی و زیبا و کلاسیک. من حتی از پرسپولیس پیشنهاد خوبی داشتم اما طرفداران استقلال به من گفتند که ارامنه از قدیم استقلالی بودند و نام کارو حقوردیان و آندرانیک اسکندریان را آوردند. آن فصل من با پای مصدوم برای استقلال بازی کردم. شاید این را بگویم حالتان بد شود اما دکتر مددی ۴۷ کورتون را به زانوهایم تزریق کرد و پس از هر بازی خونابههای زانویم را میکشید تا زانویم آب نیاورد. ما این طور برای استقلال بازی میکردیم. اواخر سال ۷۴ که جراحی کردم دیگر من را نخواستند. گرچه روزنامه ابرارورزشی تیتر درشت زده بود که خداحافظ غازاریان. من برعکس همه که یکساله بعد از پاره شدن رباط برمیگردند، شش ماهه برگشتم. جالب اینجا بود زمانی که استقلالیها ادموند اختر را میخواستند به من گفتند و من ادموند را راضی کردم تا به استقلال بیاید.
اینکه میگویند در همان سالها بازیکنان استقلال در پشت وانتمزدای سبز لجنی تو مینشستند و آنها را سر تمرین میبردی و میآوردی حقیقت دارد؟
(میخندد) چرا میخواهید بدانی؟
آخر شنیدهایم قلعهنویی پشت وانت شما سر تمرین و خانهاش میرفته…
آن روزها که پولی نبود و امیر هم ماشین نداشت، من، رضا حسنزاده، بهزاد غلامپور، امیر قلعهنویی و خیلیهای دیگر را سوار میکردم. بعضی وقتها امیر جلو مینشست و بعضی مواقع هم کنار بچهها. آن موقع خطی و مترو نبود فقط جواد زرینچه یک رنو پنج داشت. بعدها امیر در سال ۷۴ یک گالانت خرید.
مری کریسمس ژورس!
سال نوی میلادی بر همه مبارک باشد!خوبی عید ما این است که با عید نوروز دو ماه کمتر فاصله دارد. در کمتر از دو ماه ما باید دو بار عیدی بدهیم و با این وضعیت اقتصادی عیدی دادن خیلی سخت است! (میخندد)
با امیر قلعهنویی اختلاف داشتی، نه؟
اختلاف داشتم. بارها و بارها در زمین بازی به من میگفت نمیخواهد به ایمان عالمی پاس بدهی، به من بده تا من به او پاس بدهم. همیشه دوست داشت خودش پشت ضربات کرنر و ایستگاهی بایستاد. البته این را بگویم قلعهنویی قبل از اینکه جراحی کند عالی بود و من واقعا فوتبالش را قبول داشتم اما بعد از جراحی ۳۰ درصد قلعهنویی قبل از مصدومیت هم نبود. به هر جهت ۸، ۷ نفر هم بودند که از امیر حساب میبردند او هوای سکوها را هم داشت. بارها و بارها به دلیل مصدومیت در بازی نبود اما همچنان هواداران برایش شعار میدادند. فوتبال ما را امثال این لیدرها خراب کردند، آن زمان جلوی من را میگرفتند و میگفتند فلان قدر بده تا برایت شعار بدهیم اما من و بسیاری از بازیکنان اهل پول دادن نبودیم. خیلی جالب بود، بهزاد غلامپور که در آن سالها در اوج بود، هیچ وقت تشویق نمیشد اما علی اکبریان که در زمین نبود آنقدر تشویق میشد تا مربی مجبور شود او را به زمین بفرستد.
اتفاقا عکسی که برای گفتوگو انتخاب کردیم یک عکس چاپ نشده از جدال هوایی تو و اکبریان است…
چه جالب! نگران علی اکبریان هستم. خودتان میدانید که چه وضعی دارد. خدارا شکر که اعدام نشد. فوتبال حتی پشت میلههای زندان هم به کمکش آمد. فوتبال آنقدرها هم که میگویند بیرحم نیست.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد