27 - 08 - 2022
همگرایی ۳ قوه
گروه اقتصادی- یکی از عمدهترین تقسیمبندی کشورها، به دو بخش «توسعهیافته» و «در حال توسعه» برمیگردد. با این حال شاید کمتر این سوال مطرح شده که واژه توسعه چه معنایی میتواند داشته باشد و چه شاخصهایی لازم است تا کشوری توسعه یافته محسوب شود از همه اینها مهمتر اینکه آیا کشور ما، حقیقتا در حال توسعه است؟ یعنی عملا گامی در راه توسعه برداشتهایم و به سمت آرمانشهر یادشده میرویم؟
بر این اساس اگر یکی از مهمترین ابزارهای رسیدن به پیشرفت و توسعه را داشتن منابع مالی فرض کنیم یعنی دولت احمدینژاد باید بیشترین نقش را در این راستا داشته باشد، این در حالی است که در عمل مشاهده میکنیم نهتنها در این دوره کوچکترین قدمی برای این مقوله برداشته نشد بلکه عقبرفتهایی نیز داشتیم.
ریشه عقبماندگی ایران
در همین حال رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی دولت اصلاحات در نخستین همایش الگوی ایرانی توسعه که در اصفهان برگزار شد، گفت: اگر رهبران و قوای مختلف کشورها با یکدیگر همگرا عمل کنند، حتی با منابع انرژی اندک نیز میتوان به توسعه دست یافت.
محمد ستاریفر اظهار کرد: جوامع انسانی در طول تاریخ به دنبال رفاه و آسایش بودند، اما ساختار توسعهای که امروز ذهن مردم را به خود جلب کرده، تاریخی ۲۰۰ ساله دارد.
وی به طرح چند پرسش و چالش که پیشرو الگوی ایرانی توسعه قرار دارد، پرداخت و افزود: پرسش نخست این است که چگونه جوامع عقبافتاده و نیمهمتمدن دشتهای مرکزی و شمالی اروپا در قرن ۱۵ توانستند مدارها و زنجیرههای عقبافتادگی را پاره کرده و خود را به مرزهای توسعهیافتگی نوین که جهان کنونی را دگرگون ساخته است، دست یابند؟ پرسش دوم این است که چگونه بعضی از کشورهای عقبافتاده پس از جنگ جهانی دوم و بعضا فاقد پیشینه تاریخی دستیابی به مدارهای پیشرفت را به دست آوردند؟
رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی دولت اصلاحات با اشاره به اینکه کشور ایران جزو نخستین کشورهای دارای برنامه توسعه بوده است، اضافه کرد: کشور ایران با برخورداری از واقعیتهای تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، طبیعی و اقلیمهای مناسب از شاخصهای بنیادین توسعه برخوردار است.
ستاریفر ادامه داد: پرسش بعدی این است که چرا برنامههای توسعه ایران در ۷۰ سال گذشته نتوانسته به رهایی، آزادی، پیشرفت و عدالت این مرز و بوم عمق جدی و همهجانبه ببخشد؟
رییس اسبق سازمان مدیریت و برنامهریزی با بیان اینکه یکی از شاخصهای توسعه وجود منابع مالی است، گفت: آیا منابع مادی و انسانی گسترده و حدود ۱۲۰۰ میلیارد دلار منابع حاصل از فروش نفت و گاز بعد از انقلاب برای تحقق توسعهیافتگی کشور کافی نبود؟
وی خاطرنشان کرد: باتوجه به اینکه کشور در حد قواره ترکیه نیروی کار، در حد قواره عربستان نفت، در حد قواره روسیه گاز و در حد قواره استرالیا معدن دارد، آیا این میزان از منابع برای توسعه کشور کافی نبوده و نیست؟
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با طرح این پرسش که چه کسی مسوول پاسخگویی به این سوالات است، اظهار کرد: رهبران حاکمیت، نظام تکنوکراسی، نظام دیوانسالاری، بازار، ملت یا نهادهای مدنی، کدام یک باید مسوولیت پاسخگویی به این سوالات بنیادین را برعهده بگیرند؟ در سطح اولیه که کشور نیازمند پارادایم توسعه است، مسوولیت طرح این پارادایم و نهادینه کردن آن بر عهده کیست؟ و در نهایت مسوولیت نهایی توسعهیافتگی یا توسعهنیافتگی کشورها برعهده مردم است یا دولتها؟
ستاریفر با بیان اینکه خطاب توسعه به همه مردم است، اضافه کرد: توسعه زمانی محقق میشود که رهبران و قوای مختلف کشورها با یکدیگر همگرا باشند و همگرا عمل کنند نه واگرا. در این صورت است که اگر حتی منابع انرژی اندک هم باشد، میتوان به توسعه دست یافت. ایرانیها زمانی میتوانند به توسعه دست یابند که منظومه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را به شکل پایدار و مستمر تشکیل دهند.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی به الزامات بنیادین و نهادی در تحقق توسعه اشاره کرد و گفت: پیریزی گفتمان توسعهای در بین رهبران حاکمیت باعث پیریزی نظام تدبیر و حکمروایی توسعهای میشود. در واقع پیریزی گفتمان توسعهای بین رهبران حاکمیت که باید برخوردار از عقلانیت باشد، باعث پیریزی سیاستها و خط مشیهای عمومی با کیفیت لازم در عرصه جغرافیایی و جمعیتی خواهد شد و این موضوعات در نهایت منجر به پیامدهایی مانند اشتغالزایی، تورم تک رقمی، کاهش تورم و... میشود.
ستاریفر با بیان اینکه در زمان دولت اصلاحات شاخص توسعه حدود هشت درصد بود، اضافه کرد: پایدار کردن میزان هشت درصد، کیفیت رهبران مملکت را میخواست. اگر بخواهیم کاری انجام دهیم و توسعهای در کشور داشته باشیم، نیازمند نظام تدبیر و توسعه هستیم. هر بار که رهبران مملکت عزم به توسعه کردند، کشور در این موضوع موفق بوده است.
وی افزود: بر سردر بانک جهانی نوشته شده، «یک کشور فقیر است، چون منابع مادی فقیر دارد» و بعدها این جمله به جمله «یک کشور فقیر است به دلیل سوءتدبیرهایش» تغییر یافت.
مولف کتاب سرمایه و توسعه تصریح کرد: ایران سخت نیازمند پیکرهبندی نیروهای سیاسی در جهت منافع و توسعه پایدار است. از رهگذر این پیکرهبندی میتوان به پیکرهبندی حکمروایی، پیکرهبندی بر اساس منافع ملی و توسعه پایدار و سپس پیکرهبندی بین دولت و ملت بر اساس منافع ملی و توسعه پایدار نام برد.
دولتها وظیفه ایجاد امنیت در کشور را دارند
همچنین یک اقتصاددان با اعتقاد بر اینکه دولت نمیتواند توسعه ایجاد کند، گفت: دولتها تنها وظیفه ایجاد امنیت در کشور را دارند و نباید پای خود را از این وظیفه فراتر بگذارند.
عبدالحسین ساسان اظهار کرد: باید نهادسازی، تشخیص سلبیهای اقتصادی و اقتصاد ثبوتی پس از تشخیص سلبیهای اقتصادی در کشور مطرح شود. توسعه بر هم افزایی ثروت است که ما نتوانستیم در طول تاریخ این مهم را انجام دهیم.
این اقتصاددان اضافه کرد: اگر دولتی نتوانست، جلوی حمله خارجی را بگیرد، مسوول پرداخت خسارتها به خسارت دیدگان است. باقی مسایل تنها از دل ملت بیرون میآید.
رشد، پیش نیاز توسعه
در همین زمینه، آلبرت بغزیان، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه تهران به «جهانصنعت» توضیح داد: در ابتدا باید دو مفهوم رشد و توسعه را در اقتصاد از یکدیگر جدا کرد. رشد به کمیتها اشاره دارد در حالی که توسعه مفهوم گستردهتری دارد و هم ابعاد کمی و هم ابعاد کیفی را در بر میگیرد.
وی ادامه داد: توسعه مسایل فرهنگی، کار، اخلاق حرفهای و... را شامل میشود، به عبارتی تنها در حیطه اقتصاد قرار ندارد و به تمام بخشها مرتبط است.
بغزیان توضیح داد: نام برنامههایی که ما ارائه میدهیم، «برنامه توسعه» است، فرضا برنامه پنجم توسعه. این درحالی ست که هدفگذاریهای ما نه کیفیتی، بلکه کاملا کمیتی بوده و البته به همانها نیز نرسیدهایم. یعنی حتی رشدی که میخواستیم نیز حاصل نشد که حال به دنبال توسعه باشیم.
این استاد دانشگاه افزود: اینکه چه باید داشته باشیم تا به توسعه دست یابیم با اینکه باید چگونه از آنچه داریم استفاده کنیم دو مقوله متفاوت هستند.
به عنوان مثال میزان درآمد ما از فروش نفت را میتوان به عنوان ابزاری هم برای توسعه، هم برای رشد و هم برای مقولههای دیگر در نظر گرفت، اما اینکه چطور این درآمد را هزینه کنیم بحث مهمتری است که مطرح میشود. اگر هدف رسیدن به توسعه باشد، سرمایهگذاری در اشتغال؛ بهبود سطح دانشگاهها و... را میتوان جزو سرمایهگذاریهای مربوط به توسعه در
نظر گرفت.
بغزیان افزود: یا در مثالی دیگر، زمانی که تنها بحث رشد و رونق اقتصاد مطرح باشد، افزایش تولید اهمیت پیدا میکند ولی وقتی توسعه هم در کنار رشد میآید، تولید در عین لطمه نزدن به محیطزیست مهم میشود.
این کارشناس امور اقتصادی در پایان گفت: با این اوصاف اگر بخواهیم به توسعه دست بیابیم باید در نظر داشته باشیم که مسیر توسعه از راه رشد میگذرد و تا زمانی که به رشد دست پیدا نکنیم به توسعه هم دست نخواهیم یافت.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد