9 - 05 - 2022
کمکاری اهالی رسانه در خبررسانی حادثه سیل
فاطمه بیکپور- یکشنبه هفته گذشته یکی از بزرگترین حوادث سیل و توفان کشور در چندین استان از جمله تهران، البرز، کردستان، قزوین و مازندران رخ داد که به هیچ عنوان بحران کوچکی نبود؛ سیلی یکپارچه که در چله گرم تابستان و کاملا غافلگیرانه از راه رسید و به گفته بازماندگان و شاهدان و برخی مسوولان امدادرسانی تعداد زیادی از مردم را به کام مرگ کشاند. به خصوص در تهران که پس از سالها چنین سیلی با این میزان خسارت و تلفات رخ داد. نقطه اصلی سیل تهران، منطقه کن و سولقان و روستاهای آن از جمله سنگان بود که خسارت زیادی دیدند. قصد این یادداشت تحلیل کمکاری و کوتاهی سازمانهای مربوطه از جمله سازمان مدیریت بحران، اداره راهداری و سایر امدادرسانیها نیست که چندین بار ظرف روزهای گذشته از سوی همین رسانه انتقاد به عملکردشان با گفتههای شاهدان سیل و امدادگران مردمی و بازماندگان عنوان شده است. اینبار قرار است تلنگری به همکاران صنف خودمان بزنم. به گفته یکی از مسوولان کمپهای هلالاحمر این بحران اصلا کوچک نبود. شاید در سطح سیل عظیم اهواز و نکا در مازندران نبود اما به درستی مشخص نیست چرا قصد کوچک و ناچیز جلوه دادن آن از سوی رسانهها وجود داشت. به گفته وی، پس از این همه تجربه و با امکانات فعلی نباید این قدر تلفات داشته باشیم.
زمانی که به وضوح میگوید نمیتواند آمار تلفات روز نخست را اعلام کند، وقتی در جستوجوی چندین باره در طول روز پس از فروکش کردن سیل و توفان هنوز اجساد کشتهشدگان پیدا میشود و تعداد دقیق کشتهها عنوان نمیشود، هر عقل سلیمی از خود نمیپرسد چرا رسانهها اخبار کشتهشدهها و تعداد مفقودان را مدام ظرف چند روز گذشته بهروزسانی نکردند؟ گویی با حادثهای در آن سوی کره زمین روبهرو شدهایم که با چند خبر سر و ته آن را بستیم و همین که در رسانه ملی و خبرگزاریهایمان چند خبر و تصویر نشان دادیم که سیل و توفان چند استان را درنوردید و تعدادی حادثه دیدند و در نهایت ۲۰ نفر کشته شدند، کافی است و وظیفه کاری و انسانی خود را انجام دادهایم! همکاران محترم آیا به میان مردم رفتید تا خشمشان از نوع خبررسانی و گزارشهای سیما را ببینید؟ وقتی مردمی که هموطنانشان را نجات دادهاند با فریاد میگویند: «تلویزیون دروغ میگوید و این آمار چهارتا، ششتا و ۱۰ کشته دروغه». وقتی گلایه میکنند که خبرنگار سیما به جای نشان دادن فاجعه سیل در منطقه کن و تلفات بالای انسانی و از بین رفتن درختان ۱۵۰ ساله گردوی سنگان از گشت و گذار مردم دیگری در منطقه تفریحی کوهسار گزارش نشان میدهد. این موضوع هر انسان زخمدیده و مادر منتظر خبری از سلامتی یا پیدا شدن جسد فرزندش را آزار نمیدهد؟ شکنجه روحی نیست؟ باید همچون زلزله بم هزاران نفر از بین میرفتند تا عزای عمومی اعلام شود؟ چطور شد خبرنگاران رسانههای مختلف خبری داخل کشور چند روز این حادثه را بایکوت خبری کردند؟ حالا پس از یک هفته آن هم توسط یکی دو خبرگزاری و نه عمده رسانههای کشور به فکر کار در مورد ابعاد این حادثه افتادند؟ آن هم در حد عنوان کردن اخبار مبهم و تعداد عجیب کشتهشدگان.
ما به عنوان رسانهنگار وظیفه تحلیل چندین باره علت سیل و به چالش کشیدن عدم پیشبینی به موقع و صحیح سازمان هواشناسی و رسیدگی سریع به امداد مردم را داریم. اداره هواشناسی در توفان سال گذشته وجود پارازیتها در تهران را مانعی جهت عدم پیشبینی به موقع توفان تهران اعلام کرد. امسال نهتنها عذرخواهی نکرده که عنوان کرده هشدار داده شده، دقیقا کدام هشدار؟ میگویند در سایت خودشان اطلاعرسانی شده بود که این توجیه بسیار نامناسبی است زیرا بسیاری از مردم کشور به اینترنت و سایتی دسترسی ندارند تا آگاه شوند. اطلاعرسانی استاندارد یعنی ۲۴ ساعت قبل از وقوع سیل و توفان، رسانه ملی هشدار جدی خطر جاری شدن سیل و ممانعت از حضور مردم در بستر رودخانهها را اعلام کند. چرا وقتی اشتباهی میکنیم اگر عذرخواهی و استعفا برایمان مفهومی ندارد، حداقل ارایه توجیهات آزاردهنده را متوقف نمیکنیم؟ نهایت گزارشهای تحلیلیمان این است که بنویسیم عاقبت طبیعت انتقام خود را از دستاندازیهای انسانها به حریمش گرفت؟! به وضوح واضحات اشاره میکنیم؟ این تحلیلها کدام ضعف عملکرد سازمانها را گوشزد میکند و به انتقاد میکشاند؟ آیا نباید خبرنگاران پرتعداد سرویسهای اجتماعی و حوادث رسانههایمان برای بازدید از مناطق سیلزده در نقاط مختلف کشور و گفتوگو با مردم و بررسی وضعیتشان در این چند روز به شهرهای مختلف سفر و با مستندترین شواهد اتفاقات یعنی مردم صحبت میکردند که چه شد چنین اتفاقاتی رخ داد و وضعیت امدادرسانی چطور بود؟ تعداد کشتهشدگان واقعا چقدر بود؟ و…؟
دقیقا وظیفه ما در این حوادث چه بود؟ چقدر به وظیفه اطلاعرسانی خود عمل کردیم؟ همین حالا هنوز جستوجو برای پیدا کردن اجساد مفقودین در نقاط مختلف ادامه دارد. برخی خبرگزاریها از سه روز قبل که آخرین آمار با رقم ۱۶ کشته را عنوان کردند تا روز جمعه، هیچ خبر جدیدی در این زمینه ارایه ندادند. زمانی که مسوول یکی از کمپهای هلالاحمر که نمیخواست نامش رسانهای شود، میگوید در مدت ۲۴ ساعت دوشنبه تا سهشنبه فقط ۱۲ جسد در منطقه سولقان پیدا شد و امکان ندارد تلفات روز نخست برای کل کشور ۱۱ نفر بوده باشد، چرا تعداد مفقودیهای اطلاع داده شده عنوان نمیشود و آیا اعلام ۱۷ کشته در همه نقاط سیلدیده کشور رقمی منطقی به نظر میرسد؟ زمانی که مسوول یکی از پایگاههای اعزامی آتشنشانی برای جستوجو در بستر رودخانه کن سه روز پس از توفان میگوید از ایرانی و افغان و چینی هنوز تماسهای دریافتی در باب مفقودیهایشان اعلام میشود، یعنی چه؟
همکاران محترم، خبر دارید در همین تهران در محلههای مختلف چند نفر روز حادثه در منطقه سولقان در رودخانه مشغول شنا بودند و در عرض پنج دقیقه چه تعداد از آنها با خروش رودخانه و کوبیده شدن سرشان به سنگهای عظیمالجثه از بین رفتند؟ کار سختی نیست به چند محله آنسوتر نه حتی به مازندران و قزوین مراجعه و با بازماندگان صحبت کنید و ببینید چند خانواده و چند مادر از اینکه اجساد فرزندانشان پس از یک هفته پیدا نشده، چه وضعیتی دارند. چه تعداد از زنان و مردان و کودکان این شهر و کشور مفقود شدهاند.
رسالت ما دقیقا چیست؟ نباید از وضعیتی که مشاهده کردهاند، از همان ابتدا از تعداد کشتهشدگان به مردم اطلاعرسانی میشد؟ آیا اطلاعرسانی صحیح در این چند روز باعث نمیشد نهادهای مربوطه مسوولیت خود را دقیقتر انجام دهند و مردم نسبت به پیدا شدن مفقودیهای خود دلگرمتر شوند؟ همکاران محترم، قبول کنید ما در این حادثه تلخ که مستقیما با وجدان و مردم طرف بودیم، سربلند نبودیم. ما خوب عمل نکردیم حتی اگر به یکباره پس از یک هفته خبر و گزارش روی خروجی برخی خبرگزاریها قرار بگیرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد