21 - 12 - 2021
شب چله در شعر و ادب پارسی
«جهان صنعت»- شب چله یا یلدا از جمله آیینهای کهن ایرانی است که ریشه در قدیمیترین اندیشههای انسانی یعنی جنگ نور و تاریکی دارد. بر همین اساس نیز میتوان گفت، شب یلدا به شکلی پررنگ و بدیهی، نگاهی نمادین و زیباییشناختی را در دل خود مطرح میکند؛ نگاهی که بر اساس آن گذشتن از طولانیترین شب سال با شبنشینی دوستان و خانوادهها و به شکلی نادیده گرفتن عمق ظلمات از طریق جشن گرفتن، دوستی و عشق تعریف شده است. اتحاد انسانی که در دل این شب تاریک و بلند منجر به طلوع خورشید فردا و ورود زمستان میشود، نگاهی بسیار زیبا را به تصویر میکشد که از دنیای گسترده طبیعت نشات گرفته است. نگاهی که در طول تاریخ با افزوده شدن رسومات و آیینها بیشتر به سمت و سویی خاص سوق پیدا کرده است.
«یلدا» از واژه سریانی بهمعنای زایش برگرفته شده و شب چله هم که مترادف شب یلداست، از آن روست که چهل روز اول زمستان را «چله بزرگ» و بیست روز بعد از آن را «چله کوچک» نامیدهاند. درباره ریشهشناسی واژه یلدا چند دیدگاه وجود دارد. دیدگاه نخست همان دیدگاه رایج است که آن را واژهای سریانی میداند. نظر به این که سریانی و عربی یکی از زیرشاخههای زبان آرامی هستند و با توجه به همریشه بودن واژه سریانی یلدا با واژههای عربی «ولادت»، «تولد»، «میلاد»، «یلد» و «یولد»، این دیدگاه طرفداران بیشتری دارد و منطقیتر به نظر میرسد.
دیدگاه دیگر یلدا را واژهای اوستایی میداند. یلدا از دو بخش یل+دا تشکیل شده است. یل یا ییل در اصل «یئیریه» اوستایی به معنای سال است که با گذشت زمان واج «ر» به «ل» دگرگون شده و ییل گردیده و در زبانهای لاتین هم Year به معنی سال است و «دا» که امروز «دی» میگوییم به معنی روشنایی و نورانی است و در زبان انگیسی نیز Day به معنی روز است. پس یلدا به معنی «روشنایی سال» است. اما روشن است که تاکنون در متون اوستایی به چنین ترکیبی (یلدا) دست نیافتهایم. دی در اوستا «دئوش» یا «ددوش» و در پهلوی «داتار» برابر با دادار و آفریدگار است.
شب یلدا در اشعار و ادبیات ایران زمین نیز تاثیرات بسیاری داشته است؛ چراکه در اشعار فارسی نیز تاریکی و ظلمت شب یلدا استعاره از دوری و فراق یار یا به همان تاریکی تشبیه شده، بسیار به کار رفته است.
نگاه به کارنامه هزار ساله ادبیات فارسی، نشان میدهد که شاعران این مرزو بوم در اشعار خود به این جشن و این شب رویایی اهتمام داشتهاند هرچند تعابیر و تفاسیر در اشعار برخی از این بزرگان متفاوت است.
ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته است. در آثارالباقیه بیرونی، از روز اول دیماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده است. در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شدهاست. واژه چلّه برگرفته از چهل و مخفف «چهله» و صرفا نشاندهنده گذشت یک دوره زمانی معین (و نه الزاما چهل روزه) است.
آیینهای ملی ایرانیان با شعر و ادب پارسی آمیخته و کنایات شیرین و تشبیهات و استعارات دلانگیز آن همواره جاودانگی خود را حفظ کرده است. شب یلدا در بسیاری از دستنوشتههای ایرانی الهام بخش بوده و به عنوان آرایهای ادبی به کار رفته است. بسیاری از سخنوران بلندی گیسوی یار را به شب یلدا مانند کردهاند.
روز رویش چون بر انداخت نقاب از سر زلف / گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست (سعدی)
یا اینکه دوران فراق و دوری از معشوق را طولانی و جانفرسا چون شب یلدا دانستهاند.
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست/ شب فراق تو هر شب که هست یلداییست (سعدی)
نور رأیش تیره شب را، روز نورانی کند / دود خشماش روز روشن را ، شب یلدا کند (منوچهری)
همه شبهای غم آبستن روز طرب است/ یوسف روز به چاه شب یلدا بینند (خاقانی)
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی / که از چاکری عیسا چنان معروف شد یلدا (سنایی)
در متون ادب و شعر پارسی گاهی شب یلدا، استعارهای است از دوران جور و ستم و دوران جدال روشنایی و ظلمت که البته در پس آن چون همیشه پیروزی اهورا بر اهریمن قرار گرفته است.
صحبت حکام ظلمت شب یلداست / نور ز خورشید جوی بو که بر آید (حافظ)
در شاهنامه فردوسی هم به شب یلدا اشارهای شده است. فردوسی در پایان داستان پادشاهی اورمزد پس از آنکه از گذرا بودن جهان سخن میگوید، به شب یلدا اشاره میکند و از مخاطب شعرش میخواهد این روز را گرامی بدارد. در شاهنامه فردوسی که براساس نسخه مسکوی این اثر توسط سعید حمیدیان گردآوری شده است، میخوانیم:
«چنین بود تا بود گردان سپهر
گهی پر ز درد و گهی پر ز مهر
تو گر باهشی مشمر او را به دوست
کجا دست یابد بدردت پوست
شب اورمزد آمد و ماه دی
ز گفتن بیاسای و بردار می
کنون کار دیهیم بهرام ساز
که در پادشاهی نماند دراز»
شب چله در آینه ادبیات ایران
خواندن کتاب «جشنهای ایرانی»، مخاطبان را با پیشینه فرهنگی و آدابورسوم کهن سرزمین خود که بیشتر با شادی و گرامیداشت برکتها و نعمتهای ایرانزمین و پیروزی نیکی بر بدی و داد بر بیداد همراه بودهاند، آشنا میکند و میتواند انگیزهای باشد برای زنده کردن دوباره و پاسداشت آیینهای زیبایی که همه در راستای احترام به طبیعت، پاکیزگی، دادگری، میهندوستی و شادی است و سبب تداوم تمدن کهن ایران و فرهنگ پربار آن خواهد شد.
کتاب در گلگشت ادب فارسی
کتاب «در گلگشت ادب فارسی» مجموعهای از مقالات شارلهانری دو فوشه کور است که ازلحاظ گزینش موضوع و شیوه بررسی و نتیجهگیری، نشاندهنده تیزهوشی این نویسنده و پژوهشگر فرانسوی است. مطالب کتاب بر مضامین و موضوعات خاص و برخی چهرههای سرنوشتساز جهان ادبیات فارسی متمرکزشده و دوران درخشانی از این ادبیات را پیش رو قرار میدهد. نویسنده در هر مورد به معرفی یک اثر ادبی یا شاعران برجسته و پدیدآورنده آن پرداخته است.
کتاب سرزمین مهر و ماه (داستانهایی از شاهنامه فردوسی)
کتاب «سرزمین مهر و ماه» در برگردان شاهکار حکیم توس بیش و پیش از آنکه برگردان سطر سطر ابیات باشد، با دنبالهروی از خط سیر حوادث و روابط شخصیتها برگردان مفهومی و خط سیر روایتها را در قالب نثری آهنگین دنبال میکند. بنابراین برخی جابهجاییها در تصویرپردازی از فضای اصلی به نوعی اقتباس مستقیم و برداشت آزاد است. اما در رهاترین فصلهای کتاب هم روح اصلی و اصالت مفاهیم شاهنامه حفظشده است. لحن حماسی و موسیقایی ابیات شاهنامه در سطر سطر این برگردان جاری است و فاصلهگذاری نظم و نثر در متن داستانها بسیار باریک و محسوس به نظر میرسد. روح شاهنامه در این برگردان جاری است و بیگمان بزرگان ادبیات و شاهنامهپژوهان داوری دقیقتری خواهند داشت.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد