8 - 12 - 2019
اثر سرریز نقدینگی در بازارهای موازی
فرهاد رمضان*- رشد اقتصادی بهعنوان یک شاخص چندمنظوره در اقتصاد، خود معلول چند عامل از جمله سرمایه، نیروی کار و بهرهوری است. تشکیل سرمایه یک متغیر ذخیره بوده و سرمایهگذاری برنامهریزی شده به منظور انتفاع از امساک صورت گرفته در مصرف یک امر عقلایی است که توسط فعالان اقتصادی صورت میگیرد. سرمایهگذاری بهعنوان یک جریان متاثر از عوامل عدیدهای از جمله شناخت بازار، تنوعبخشی به سبد داراییها، حداقل مبلغ برای ورود به بازار، درجه نقدشوندگی، بازدهی بازار موردنظر و سایر موارد تاثیرگذار است. امروزه با توجه به نوآوریهای اقتصادی و مالی صورت گرفته برخی از مشکلات سرمایهگذاری از جمله درجه نقدشوندگی، تنوعبخشی یا حداقل سرمایه مورد نیاز با استفاده از سازوکار بازار سرمایه برطرف شده است اما آنچه برای سرمایهگذاران بهعنوان ملاک عمل مورد توجه است بازدهی داراییهاست. بازده داراییها و تغییر آن به صورت بالفعل و بالقوه میتواند محرک سرمایه و دلیل تحرک آن در بین بازارها باشد.
کسب منفعت از سرمایهگذاری یک روی سکه و تامین سرمایه مورد نیاز فعالان اقتصادی روی دیگر آن است که هر دو امری مطلوب هستند اما چگونگی جابهجایی منابع در بین بازارها با توجه به کشش عرضه در هر بازار میتواند منجر به تحمیل شوکهای جدی بر نظام اقتصادی شود که کنترل آن از منظر مدیریت رشد اقتصادی مستمر و همچنین شناخت دقیقتر ترجیحات آشکار شده فعالان اقتصادی که میتواند با تغییر جریان سرمایه مانع از اتلاف منابع جامعه شود امری مطلوب است که در این پژوهش به این مهم همت گمارده شده است.
از اولین تئوریهای مطرح شده که در آن بازارهای موازی دارایی یا بازده آنها مورد اشاره و بررسی قرار گرفت، تابع تقاضای پول بود که توسط مکتب شیکاگو (پولیون) در دهه ۶۰ میلادی ارائه شد. در این تئوری، میزان تقاضای پول برخلاف تئوریهای قبلی، تقاضای پول را معلول درآمد یا سایر عوامل نمیداند و بیان میدارد تقاضای پول بر اساس بازده سایر داراییها تعیین میشود که اولین تئوری در خصوص بررسی بازده در بازارهای دارایی متفاوت است.
بررسی رابطه بین بازارهای موازی در تئوریهای دیگر از جمله تئوری کارایی بازار سرمایه نیز مطرح شده است که در آن به اثر سرریز توجه خاص شده است. سرریز نوسانات به این معنی است که امکان دارد ارتباطی بین نوسانات در بازارهای مختلف وجود داشته باشد بهگونهای که نوسانات میتواند از یک بازار به بازار دیگر منتقل شود. سرریز نوسانات داراییها، اطلاعاتی در خصوص کارایی بازار به ما میدهد. در یک بازار کارا، بازده یک دارایی نباید با استفاده از بازدههای قبلی داراییهای دیگر پیشبینیپذیر باشد.
مطالعات گستردهای در خصوص اثر سرریز صورت گرفته است که عمده آنها به مطالعه اثر سرریز در بین متغیرهای اقتصاد کلان و داراییها، بازارهای موازی و صنایع موجود در یک بازار سرمایه توجه خاص داشتهاند.
یو و همکارش در سال ۲۰۱۷ در مقالهای با عنوان «بررسی تجربی اثر سرریز میان بازار سرمایه، پول و ارز چین» اقدام به بررسی اثر سرریز و سرریز نااطمینانی این سه متغیر بر هم از ژوئن ۲۰۰۵ تا دسامبر ۲۰۱۶ کردند. به منظور انجام این بررسی، آنها از یک مدل VAR و یک مدل GARCH (1/1) استفاده کردند. نتایج به دست آمده از این پژوهش حکایت از وجود اثر سرریز یکطرفه از بازار ارز به بازار سرمایه، وجود اثر دوطرفه بین بازار سرمایه و بازار پول و وجود اثر دوطرفه سرریز نااطمینانی بین بازار
ارز و پول دارد. امران خان و همکاران در سال ۲۰۱۷ در مقالهای با عنوان «قیمت نفت، نیروهای اقتصاد کلان و بازدهی سهام» اقدام به بررسی رابطه میان قیمت نفتخام متغیرهای منتخب اقتصاد کلان و شاخص بازار سرمایه پاکستان با دادههای ماهانه از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴ کردند. متغیرهای کلان استفاده شده در این بررسی شامل نرخ بهره، نرخ ارز، تولیدات صنعتی، تولید ناخالص داخلی و نرخ بیکاری بود. در این بررسی از آزمون پایایی، همجمعی از طریق مدل ARDL و مدل VAR استفاده شد و نتایج نشاندهنده عدم وجود رابطه معنیدار بین متغیرهای مورد بررسی بود.
نتایج بررسی این متغیرها در بازار بورس اوراق بهادار تهران به شرح زیر است:
– شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران از هیچیک از سه متغیر نقدینگی، سیالیت پول و بازده مسکن تاثیر نمیپذیرد ولی بر سیالیت پول و بازار مسکن تاثیرگذار است.
– تغییرات شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران و تغییرات نقدینگی دلیل تغییرات سیالیت پول است اما عکس این رابطه صادق نیست.
– تغییرات قیمت مسکن و سیالیت پول فاقد رابطه علّی با یکدیگر هستند.
– تغییرات شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران و تغییرات نقدینگی دلیل تغییرات قیمت مسکن است اما عکس این رابطه صادق نیست. به عبارت بهتر بازار مسکن جذبکننده منابع از دو بازار دیگر است. شاید بتوان چنین بیان داشت که فعالان بورس سود خود را در بخش مسکن میبرند.- نقدینگی نیز مشابه شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران از هیچیک از سه متغیر دیگر متاثر نمیشود.
آنچه مشهود است عدم تاثیرپذیری شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران از سه متغیر دیگر است اما شایان ذکر است یک متغیر کلیدی که تغییرات نرخ ارز است تاکنون بررسی نشده است که بررسی آن میتواند راهگشا باشد. از این رو با عنایت به تفاضل پایا بودن متغیر تغییرات نرخ ارز و پایا بودن سایر متغیرها در اینجا اقدام به برآورد یک مدل ARDL با هر پنج متغیر شده است که این مدل از منظر پایداری فاقد ابهام بوده است.
در ادامه فرآیند مدلسازی اقدام به برآورد مدل بلندمدت شده است.
نتایج به دست آمده از مدل بلندمدت حکایت از وجود رابطه همجمعی در سطح یک درصد دارد. علاوه بر آن نتایج حکایت از تاثیرپذیری شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران از قیمت ارز دارد. براساس قضیه نمایندگی گرنجر، ضریب تصحیح خطا محاسبه شده برای این مدل معادل ۹/۰- است که حکایت از حرکت به سمت تعادل دارد و بیان میدارد با تعدیل یک دورهای به تعادل خواهیم رسید.
نتیجهگیری
بررسی انجام شده بین پنج متغیر سیالیت پول، نقدینگی، قیمت مسکن، شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران و قیمت ارز با استفاده از مدل خودرگرسیونبرداری حکایت از آن دارد که تغییرات شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران برخلاف تصورات مطرح شده در چند ماه گذشته از نقدینگی و سیالیت پول که نسبت پول به شبهپول است تاثیر نمیپذیرد. همچنین بررسیهای تکمیلی با مدل خودرگرسیون با وقفه توزیعی حکایت از تاثیرپذیری شاخص کل بورس از تغییرات ارزش ارز دارد.
* مدرس دانشگاه و کارشناس بازار سرمایه
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد