19 - 10 - 2020
سیگنالهای گمراهکننده انتخابات آمریکا به بورس
امین رنجبر*
واقعیت این است که بازار سرمایه دچار یک اشتباه بزرگ محاسباتی شده است. به عقیده من اینکه رییسجمهوری آمریکا چه کسی باشد تاثیر شدید و عمیقی در روابط ایران با جهان نمیگذارد و اگر هم قرار باشد اثری بگذارد قطعا در کوتاهمدت رخ نخواهد داد یعنی حتی با فرض اینکه آقای بایدن رییسجمهور شود هم اینگونه نیست که از فردای روزی که او به کاخ سفید میرود توافقنامهای با ایران امضا کند. در همین حال براساس پیگیریهایی که از کانالهای دیگری غیر از بازار سرمایه داشتهام، گمانهزنیهایی در میان سیاسیون و دیپلماتها وجود دارد مبنی بر اینکه اتفاقا شاید اگر آقای ترامپ رای بیاورد مجموعا در بلندمدت برای سیاست خارجی ایران فضای بهتری ایجاد کند و چه بسا در واقع سیاستمداران ارشد ما هم مانند روسیه و چین تمایل بیشتری به رای آوردن آقای ترامپ داشته باشند. در واقع فضای سیاسی پیچیدگیها و فاکتورهای گوناگون و بسیاری دارد که نمیتوان آن را مبنایی برای محاسبات بازار سرمایه قرار داد به ویژه اینکه محاسبات کنونی معاملهگران بازار عمدتا بر اساس نظرسنجیهای انتخاباتی انجام میشود نه بر اساس نتایج قطعی انتخابات آمریکا که به نظر من یک اشتباه کاملا بزرگ است. آنچه مسلم است اینکه ما باید چشمانداز اقتصادی کشور در شرایط مختلف را بررسی کنیم و ببینیم که در طول برنامههای پنج یا ۱۰ سال آینده قرار است چه اتفاقی بیفتد و توجه داشته باشیم مادامیکه مسائلمان را با جهان حل نکنیم در واقع چشمانداز اقتصادی ما همچنان دچار ابهامات زیادی خواهد بود. به باور من اگر هم قرار باشد افقگشایی شود به واسطه تصمیم سران کشور خودمان خواهد بود و تا وقتی که تصمیمات مهمی در رابطه با سیاست خارجی اخذ نکنیم اتفاق ویژهای رخ نخواهد داد. کلیت نگاه من ناظر بر این است که در کوتاهمدت اتفاق خاصی به وقوع نخواهد پیوست تا قرار باشد بازار سرمایه نیز به آنها واکنش نشان دهد! در حال حاضر اقتصاد ما با کسری بودجه بسیار بزرگی مواجه است.
دولت نمیتواند از عهده هزینههای جاری و تعهداتی که ارز ۴۲۰۰ تومانی بر دوش او بار کرده است برآید و ما همچنان در بازار ارز شاهد تلاطمهای زیادی هستیم. در دیگر بازارهای موازی هم همینطور است؛ بررسی بازار املاک نشان میدهد که اگرچه شیب رشد قیمتها مقداری کاهش یافته اما نرخ همچنان رو به بالاست. همچنین در حالی که نیاز و تقاضا در این بازار بسیار است، سمت عرضه ضعیف عمل میکند. در بازارهای خودرو، سکه و طلا نیز همین شرایط حاکم است.
بنابراین فروختن داراییها در بازار سرمایه آن هم با قیمتهایی که بعد از ریزشها تا این میزان پایین آمده، توجیهی ندارد. همچنین با توجه به قرار گرفتن نرخ دلار در کانال ۳۲ هزار تومانی- در حالی که فعلا هیچ نشانهای هم از پایین آمدن آن وجود ندارد- فروختن داراییها در بورس تنها میتواند ناشی از همان بحث همیشگی رفتار هیجانی و اعتباردهی به اخبار بیاساس باشد. به قول یکی از بزرگان بازار سرمایه در روزهایی که مردم میخواهند بفروشند، میگردند و بالاخره یک دلیل پیدا میکنند! در این روزها هم دلیل معاملهگران این است که بر اساس نظرسنجیها به نظر میآمده که آقای بایدن شانس بیشتری برای پیروز شدن در انتخابات آمریکا دارد. اما اینکه اگر او در انتخابات برنده شود واقعا چه اثری بر بازار و اقتصاد ما خواهد داشت افق روشنی ندارد! به باور من سیاستهایی که در سطح کلان بازار سرمایه در پیش گرفته شده بود میتوانست راهکار خوبی برای تعادل بازار باشد نظیر اینکه سهمها بازارگردان داشته باشند و بازارگردانها هم با منابع خوب و پرحجم «واقعا» بازارگردانی کنند! به این معنا که هم نقدینگی را افزایش دهند و هم قیمت سهم را به سمت ارزش ذاتی آن هدایت کنند.
نمیگویم که بازار لزوما باید بالا یا پایین برود زیرا درباره این موضوع به صورت کلی نمیشود صحبت کرد. ما در هر زمانی در بازار، سهامی داریم که بالاتر یا پایینتر از ارزش ذاتی خود معامله میشوند. در همین حال سهامی هم وجود دارد که نزدیک به قیمت ذاتی خود دادوستد میشود. اما باور من این است که با توجه به اصلاح و افت قیمت سهام در مدت اخیر و شرایطی که در حال حاضر میتواند تا حد زیادی برای بازار مثبت تلقی شود، بسیاری از داراییهایی که ما در حال حاضر در بورس داریم خیلی کمتر از ارزش جایگزینی و ذاتی خود معامله میشوند و فروختن این سهام در چنین سطوح قیمتی توجیهی ندارد. در مصاحبههای بسیاری از مدیران ارشد که به نوعی کنترل منابع را در دست دارند این حرفها را میشنویم اما بازار باید در عمل این را ببیند که اگر واقعا این سهام دارد زیر قیمت معامله میشود، بازارگردان ورود کند و بدون هر گونه نگرانی سهام را از فروشندگان بخرد. از سوی دیگر اگر ابزارها را نیز توسعه دهیم میتواند به روند معاملات بازار کمک کند. همین بحث آپشنها و اوراق تبعی اگر با جدیت بیشتری پیگیری و عرضه شوند تا کف زیان برای سرمایهگذاران بسته باشد و بتوانند سهامی که میخرند را به نوعی بیمه کنند فکر میکنم تا حد زیادی برای ورود سرمایهگذاران به سمت تقاضا و افزایش خرید در بازار کمک کند.
* تحلیلگر بازار سرمایه
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد