25 - 08 - 2017
ادعاهای جدید و عجیب قاتل: آتنا از روی پله افتاد و مرد!
اسماعیل که این روزها در سلول انفرادی یکی از زندانهای اردبیل است، بعد از حدود دو ماه منکر تمام اعترافاتش شده و حرفهای جدیدی میزند. او میگوید نه محکومیت سالهای قبلش برای زنا درست بوده و نه گلایه زن اولش از اجباری بردن دختر ۹ساله همسایه به حمام...
خبرنگار تسنیم میگوید خیلی از زندانیهای این زندان هنوز هم نمیدانند قاتل آتنای شش ساله در یکی از سلولهای همان زندانی است که آنها هر روز و شبشان را پشت میلهها و دیوارهای آن میگذرانند؛ زندانیهایی که کمتر روزی است داستان قتل دلخراش آتنا را دهان به دهان نچرخانند و هر روز روایت جدیدی به آن اضافه نکنند. از وقتی قاتل آتنا را به زندان آوردهاند، در انفرادی بوده و دور از چشم همه و با دو محافظ شبانهروزی نگهداری میشود. میگویند زندانیهای اینجا آنقدر غیرتی هستند که اگر بو ببرند اسماعیل پشت همین میلهها و دیوارهاست، لحظهای زندهاش نمیگذارند؛ قاتلی که با اعمال شیطانی و قتل فجیع آتنا، نهتنها قلب پدر و مادرش را که قلب تمام مردم ایران را به آتش کشید. از او پرسیدیم درباره جزییات قتل بگوید که صحبتهایش را اینطور آغاز کرد: «توی مغازه در حال رنگرزی بودم؛ عرق کرده بودم؛ جلوی مغازه نشستم تا عرقم خشک شه؛ وقتی بلند شدم و رفتم داخل مغازه دیدم دختر بهنام از داخل سرویس داره بطری آب معدنی پر میکنه؛ بهش گفتم دختر، داری چهکار میکنی؟ یهو دیدم افتاده جلو دستشویی؛ از پله افتاده و داره از بینی و دهانش خون میاد. نمیدونم سکته کرده بود یا هر چی. منم از ترس پدر و فامیلشون که قرهداغلیان و از ترس اینکه اگه میفهمیدن، منو میکشتن، پا و دهانش رو گرفتم که خون زمین نریزه. چون مغازه باز بود و ما کار میکردیم، توی مغازه مشتری میومد و برای اینکه مشتری نفهمه بردمش اتاق پشتی قایمش کردم. اونوقت دیدم مرده و نمیدونم از افتادن مرده یا سکته کرده یا تو دست من مرده. به هر حال داخل مغازه من اتفاق افتاده بود.»
– یعنی تو آتنا رو نکشتی؟
«نه من نکشتم. یا از پله افتاده یا وقتی دستم رو جلوی دهانش گرفته بودم که خون روی زمین نریزه مرده یا شاید سکته کرده مرده ولی من نکشتمش. خودم دختر دارم و ای کاش من مرده بودم و اون نمرده بود. خودم دختر دارم. سه تا بچه دارم.
– خب تو قبلا اعتراف کردی که آتنا رو کشتی!
من توی فشار بودم و سرم باد کرده بود و همه بدنم سیاه بود. در پارسآباد گفتم هرچی کشته شدن به گردن من بیاندازید و منو راحتم بذارید. اعدام بشم از این عذاب و شکنجه راحت میشم. دو ماهه خانوادهام رو ندیدم. به خدا من هم آدمم. منم اشتباه کردم ولی اشتباهم فقط این بود که به پدرش نگفتم. ترسیدم منو بکشن، کاش گفته بودم و میمردم ولی این همه عذاب نمیکشیدم. من توی این مدت یک مرتبه از اول تا آخر قرآن رو خوندم تا خدا از سر تقصیرم بگذره ولی ترسیدم از اینکه به پدرش بگم. حتی چند بار هم پدرش رو توی مسجد جامع دیدمش ولی جرات نکردم بهش بگم.
– ولی نتیجه آزمایشهای پزشکیقانونی صراحتا میگوید که به آتنا تجاوز شده.
«من تجاوز نکردم و وجدانم راحته. خودم دختر دارم؛ منم انسانم و وجدان و شرف دارم؛ به خدا قسم میخورم دست به اون دختر نزدم. پزشکیقانونی هم بگه مهم نیست. به من میگن مایع شهوتی روی شلوارت بوده، خب اصلا من هیچی، اگه دختری افتاده باشه و در حال مرگ باشه کسی احساساتی میشه؟
– جنازه آتنا رو چطور مخفی کردی؟
«توی یک سطل بزرگ که پلاستیک داشت انداختمش و بعدا بردمش توی پارکینگ. همون موقع هم که جنازه آتنا روی زمین بود النگوهاش رو درآوردم. پدرش دستفروش بود و من نیاز مالی ندارم، ولی دنبال یک فرصتی بودم که طلاهاش رو بندازم توی حیاط خانه پدرش. من هیچ نیاز مالی ندارم. من خودم جای النگوها و گوشوارهاش رو به پلیس گفتم.»
– اطرافیانت میگن آدم شروری هستی...
نه! اصلا
– خب! معمولا به آدمی که سابقه زنا و ضرب و جرح و آدمربایی و قتل داره میگن شرور.
که متهم سکوت میکند. خبرنگار تسنیم درباره سایر اتهامات قاتل آتنا هم از او سوال میکند و وی در کمال تعجب همه را تکذیب میکند. به نظر میرسد با توجه به شواهد کاملا دقیقی که از قتل آتنا به دست اسماعیل حکایت میکند، این تکذیبها برای رهایی از مجازات اعدام باشد و باید منتظر ماند و دید که دادگاه در نهایت چه حکمی را برای این انسان سنگدل صادر میکند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد