7 - 11 - 2017
آیا ایرادها برای عقل دولت قابل فهم نبوده است
نادر کریمیجونی- اگر به لایحه تاسیس سازمان نظام رسانهای واکنشی نشان داده نمیشد، چه اتفاقی میافتد؟
اگر شهروندان و روزنامهنگاران ایرانی، اصلا از وجود چنین لایحهای مطلع نمیشدند که به آن واکنش نشان دهند، چه اتفاقی میافتاد؟ سادهلوحانه است که بپذیریم مقامات دولتی خود نسبت به ایراداتی که به پیشنویس این لایحه وارد است و این لایحه آزادی بیان، آزادی مطبوعات و مفاهیم مهمی همچون روزنامههای منتقد و کنجکاو و روزنامهنگاران شجاع را نابود میسازد، واکنش و حساسیت نشان میدادند و این پیشنویس را کنار میگذاشتند. چه اگر چنین درک و ارادهای نزد مقامات دولت وجود داشت، پیشنویس یادشده حاوی این همه ایرادات خطرناک و آسیبزا نبود. در واقع و از یک موضع بیطرفانه، وقتی رییس یک دولت در رقابتهای انتخاباتی از گسترش آزادیهای مدنی همچون آزادی بیان دفاع میکرد و وعدههایی برای ایجاد این آزادیها میداد، انتظار آن بود که حداقل برای تحدید و نقض این آزادیها تلاش نکند.
طنز خیلی خندهداری است که اسحاق جهانگیری وقتی در افتتاح نمایشگاه مطبوعات از وجود مطبوعات و روزنامهنگاران شجاع، آزاد و جسور صحبت میکرد، همان وقت و در هیات دولت به لایحهای رای مثبت میداد که به بند کشیدن و دولتی ساختن رسانهها را هدف گرفته بود. کاملا قابل انتظار است که وقتی رییس دولت و معاون اول او، کاملا ضد ادعاها و شعارهای خود عمل کنند، کسانی مانند وزیر ارشاد و… هم نه فقط نباید به شعارهای پیشین خود عمل کنند بلکه مجاز هستند شعارها و حتی اعتقادات خود را به نفع تمامیتخواهی قدرت زیرپا بگذارند و آزادیهای مدنی را در مقابل تسلط بیشتر، قربانی سازند.
انتقادهایی که به پیشنویس سازمان نظام رسانهای وارد شده، آنقدر روشن، واضح و جدی است که تقریبا همه ناظران با تعجب میپرسند آیا مقامها و اعضای هیات وزیران از فهم و درک این انتقادها عاجز بودهاند؟ اگر این انتقادها برای عقل اعضای هیات وزیران، بدون دریافت تذکر از بیرون، قابل فهم نبوده است، ابهام جدی درباره توانایی عقلی این اعضا وجود دارد. اما اگر با وجود این انتقادها، اعضای دولت ارادهشان را بر تصویب و اجرایی ساختن این لایحه و تاسیس و تشکیل سازمان نظام رسانهای استوار کرده بودند آنگاه باید پرسید که این لایحه حاصل فکر، تمایل و علاقه خود دولت بوده است یا از خارج مجموعه دولت و از ردههای ارشد حکومتی تاسیس این سازمان و حکومتی ساختن رسانهها به دولت تحمیل شده است؟
در یک نگاه بدبینانه فرض بر این گذاشته میشود که روحانی و همکارانش خود میخواستهاند رسانهها و روزنامهنگاران را محدود سازند و میل قلبیشان با ادعای زبانیشان تفاوتی ماهوی داشته است. در این صورت چگونه میتوان این رفتار منافقانه را پذیرفت و برای ادامه کارها به دولتی که خود را مدبر و ایجادکننده امید میخواند اعتماد کرد. واقعیت این است که اگر نفاقی در رفتار دولت وجود داشته باشد، دیگر دولت تدبیر و امید و همکاران و راهبردهایش قابل اعتماد نیست. اما در نگاه خوشبینانه اگر روحانی مجبور به پذیرش، تصویب و تاسیس سازمان نظام رسانهای براساس پیشنویس موجود باشد آنگاه سوال آن است که روحانی چرا این اجبار را با رایدهندگانی که وعده آزادیهای مدنی شنیدهاند، مطرح نکرده و از توان افکار عمومی برای جلوگیری از نابودی آزادیهای فردی و مدنی بهره نگرفته است.
از همه بدتر این است که چرا روحانی یا حداقل معاون اول او پس از مشاهده این همه مخالفت و واکنشهای منفی افکار عمومی، روزنامهنگاران و صاحبان قلم تاکنون سکوت کردهاند و درباره رفتار خود توضیح ندادهاند؟
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد