۷/۲برابر شدن سبد معیشت

جهان صنعت– خانوادههای کارگری برای زنده ماندن و بقا به ۵۰میلیون تومان درآمد ماهانه نیاز دارند؛ غیر از این باشد، باید با یارانه و کالابرگ امور زندگی را مدیریت کنند. چرا کارگری که متخصص و باسابقه است و از قضا در آستانه بازنشستگی است در اکثر موارد نصف این رقم هم درآمد ندارد؟ درحالیکه رنج بزرگِ «فریز مزدی» در این شرایط سخت تورمی همچنان ادامه دارد و مسوولان دولتی بر طبل قناعت مردم و کارگران میکوبند، قیمتها هفتگی و روزانه در حال افزایش یافتن است. هیچ قانون و مصوبهای هم نمیتواند جلوی شتاب بیامان قطار تورم را بگیرد.
گرانی ۹۵درصدی نان
جای بسیاری از کالاهای اساسی در سفرههای کارگران و مزدبگیران خالی است. در روزهای اخیر، رییس اتحادیه فرآوردههای لبنی کشور با بیان اینکه هرروز شاهد افزایش قیمت لبنیات به دلیل افزایش قیمت تمامشده آن هستیم، گفت: سیاستهای اشتباه دولت که اجازه صادرات شیر خشک را داده موجب نوسان قیمتها شده است. وی ادامه داد: عملا به سمتی میرویم که لبنیات را از سفره مردم بهطور کلی حذف کنیم و فقط به تولید شیرخشک و صادرات آن برگردیم. از سوی دیگر قیمت هر کیلو گوشت قرمز به بیش از یکمیلیون تومان رسیده است؛ خرید سه یا چهار کیلو گوشت قرمز نهتنها برای حداقلبگیران بلکه برای کارگری که ۲۰ یا حتی ۳۰میلیون تومان حقوق ماهانه دارد اصلا ساده نیست. در یک خانواده چهارنفره با ماهی ۲۰میلیون حقوق، برای سرانه ماهی یککیلو گوشت قرمز باید حدود یکچهارم دستمزد ماهانه هزینه شود؛ آیا این معادله برای خوردن فقط ماهی یک کیلو گوشت عادلانه است؟ لازم نیست بزرگنمایی کنیم یا بهسراغ دادههای میدانی برویم؛ آمار تورمی رسمی برای شهریورماه، خود تصویر روشنی از کوچک شدن سبد مصرفی فرودستان را به نمایش میگذارد؛ نرخ تورم نقطهبهنقطه در شهریورماه سال جاری با رسیدن به ۳/۴۵درصد، بیشترین سطح ۲۸ماه اخیر را ثبت کرده است؛ از سوی دیگر، تورم اقلام غیر قابل جایگزین و غیر قابل حذف در صدر کالاها قرار گرفته. در شهریور متوسط قیمت اقلام خوراکی و آشامیدنی نسبتبه ماه مشابه سال قبل ۹/۵۷درصد افزایش داشته است. در میان اقلام خوراکی بالاترین تورم نقطهای به گروه نان و غلات مربوط است. تورم نقطهای گروه نان و غلات در شهریور ماه ۳/۹۴درصد ثبت شده است. در واقع «نان» این سادهترین کالای سفرههای مردم، در شهریور امسال به نسبت شهریور سال قبل نزدیک به ۹۵ درصد گران شده است.
دستمزد زیر ۲۰۰ دلار است
حالا باید پرسید وقتی اقلام خوراکی در شهریور ۹/۵۷درصد گران و قیمت نان از ابتدای سال تقریبا دو برابر شده است، چرا حداقل دستمزد کارگران که قرار است تنها منبع اداره زندگی یک خانواده باشد، همچنان ثابت مانده و فریز شده است؟ حداقل دستمزدی که اگر با تمام مزایا و ملحقات و با نگاهی خوشبینانه ۲۰میلیون تومان در نظر بگیریم، با دلار ۱۱۰هزار تومانی، به زیر ۲۰۰دلار رسیده است؛ درواقع کارگر با ماهی ۲۰میلیون حقوق چیزی حدود ۱۸۰ دلار درآمد ماهانه دارد؛ مبلغی که در بسیاری از کشورها با حداقل دستمزد ساعتی ۲۰ یا ۲۵دلار، فقط حقوق یک روز کارگر است.دستمزد ۱۸۰دلاری یا حتی کمترِ کارگران از سوی دولت و مسوولان فریز شده است و حرفی از ترمیم آن به میان نمیآید؛ این در حالی است که هزینههای زندگی و سبد معیشت از ابتدای امسال بیش از ۲۰۰درصد افزایش قیمت داشته است. فرامرز توفیقی، فعال کارگری با بیان اینکه «نان به تنهایی ۹۵درصد گران شده است، این نشان میدهد که سبد معیشت چه تورم عجیب و غریبی داشته است» گفت: تورم روزانه شده است؛ دیگر نباید از تورم نقطه به نقطه صحبت کرد، نیاز به شاخصی به نام تورم روزانه داریم اما چرا در این شرایط، وزیر کار و دولت از ممنوعیت ترمیم دستمزد صحبت میکنند؟ چرا مزد کارگران فریز شده است؟
گران شدن سبد معیشت خانوارهای کارگری
این فعال کارگری افزود: سبد معیشت خانوارهای کارگری یعنی همان سبدی که در بهمنماه سال قبل در آستانه مذاکرات مزدی حدود ۲۴میلیون تومان نرخگذاری شده بود، بیش از ۷/۲ برابر شده است. این ادعا را خیلی راحت میتوان راستیآزمایی کرد؛ الان دولت و وزارت کار، دایره یارانهبگیران را مشخص کردهاند؛ سهم مسکن را حدود ۴۰درصد در نظر گرفتهاند و با کنار گذاشتن این سهم، اگر درآمد سرانه هر عضو خانواده کمتر از ۱۰میلیون تومان باشد، مستحق دریافت یارانه است؛ به عبارتی یک خانواده ۳/۳نفره (ابعاد استاندارد برای خانواده متوسط کارگری) برای اینکه بالای خط فقر بماند و یارانه نگیرد باید ۳۳میلیون تومان جدا از سهم مسکن دستمزد داشته باشد. حالا اگر سهم مسکن را ۳۵درصد در نظر بگیریم، وقتی ۶۵درصد خط فقر مطلق ۳۳میلیون تومان است، کل درآمد یک خانواده بالای خط فقر که نیاز به یارانه ندارد، نزدیک به ۵۰میلیون تومان است. توفیقی ادامه داد: نیاز به ضرب و تقسیم شاخصهای سبد معیشت نداریم؛ محاسبات وزارت کار برای یارانه به معنای این است که سبد معیشت بسیار حداقلی برای یک خانواده متوسط حدود ۵۰میلیون تومان است و اگر درآمد کمتر از این باشد، خانواده نیاز به یارانه و کمک دولت دارد؛ حالا ۵۰ میلیون تومان کجا و دستمزد ۱۵میلیون تومانی کارگران کجا؟! خانوادههای کارگری برای زنده ماندن و بقا به ۵۰میلیون تومان درآمد ماهانه نیاز دارند؛ غیر از این باشد، باید با یارانه و کالابرگ امور زندگی را مدیریت کنند؛ چرا کارگری که متخصص و باسابقه است و از قضا در آستانه بازنشستگی است در اکثر موارد نصف این رقم هم درآمد ندارد؟ چرا دولت در شرایطی که نان ۹۵درصد گران شده و نرخ سبد معیشت ۷/۲برابر شده، قاطعانه بر سیاستِ ناعادلانهی «فریز مزدی» پافشاری میکند؟!