۲۰ اشتباه رایج سرمایهگذاران هنگام سرمایهگذاری

احسان سعادتی– هنگام آموختن اصول سرمایهگذاری برای تمامی سرمایهگذاران بااهمیت است که اشتباهات رایج در این زمینه را نیز بیاموزند. پژوهشگران حوزه مالی ۲۰نوع از رایجترین اشتباهاتی که میتواند عامل مخربی برای سرمایهگذاران باشد را در طی پژوهشهای خود کشف کردهاند که این ۲۰ اشتباه در واقع، به عنوان بلای سرمایه آنها تلقی میشود. در این جا اشتباهات به طور خلاصه برای افراد علاقهمند به حوزه سرمایهگذاری شرح داده شده است:
- انتظار بیش از اندازه از سرمایهگذاری: سرمایهگذاران باید بدانند که اگر افق زمانی سرمایهگذاری آنها بلندمدت است، ابتدا آنها باید برای خود یک سبد دارایی (پورتفولیو) متنوعی از سرمایهگذاریها ایجاد کنند. این حالت، باعث خواهد شد که آنها در هنگام وضعیتهای مختلفی از بازار در سطح مناسبی از ریسک و بازده قرار گیرند اما، حتی پس از ایجاد یک سبد دارایی (پورتفولیو) مناسب هم کسی نمیتواند پیشبینی یا قدرت این را داشته باشد که بیان کند، بازار به فرد سرمایهگذار چه مقدار بازدهی را اعطا خواهد کرد. این نکته بسیار ضروری است که سرمایهگذاران به هیچ عنوان از سرمایهگذاریهای خود انتظارات بیش از واقع نداشته باشند.
۲- عدم شفافیت هدف در هنگام سرمایهگذاری: با الهام از این ضربالمثل «اگر در هنگام حرکت، مقصد مشخص نباشد، احتمالا شخص از هر مکانی سر در خواهد آورد» چنانچه هدف سرمایهگذار در هنگام سرمایهگذاری مشخص نباشد، احتمالا با شکست سختی روبهرو خواهد شد. همه چیز باید از طرح سرمایهگذاری گرفته تا استراتژی مورد استفاده برای سرمایهگذاران، نحوه انتخاب و چیدمان سبد داراییها و حتی سرمایهگذاری روی اوراق بهادار به طور مجزا باید همگی براساس اهداف سرمایهگذاران تدوین و طراحی شوند. بسیاری از سرمایهگذاران بهجای ایجاد یک سبد دارایی (پورتفولیو) متنوع که عموما جهت رسیدن به بازده نیاز به افق زمانی بلندمدت است بر روی زمینههای جدید از سرمایهگذاری که نیاز به افق زمانی کوتاهمدت جهت رسیدن به بازده هستند، تمرکز دارند.
۳- عدم متنوعسازی کافی سرمایهگذاری: باید با صراحت تمام بیان داشت که تنها راه جهت ایجاد یک سبد دارایی (پورتفولیو) که بتواند در وضعیتهای مختلف بازار برای سرمایهگذار سطح مناسبی از ریسک و بازده را به ارمغان بیاورد، مبحث تنوعسازی است. این تفکر کاملا اشتباه است که سرمایهگذاران میتوانند با سرمایهگذاری کلان بر روی فقط یک اوراق بهادار یا بخش خاص به بازدهی بالا دستیابند. زیرا اگر بازار بر خلاف آن سرمایهگذاری خاص حرکت کند، میتواند برای سرمایهگذار یک نتیجه فاجعه آوری را به همراه داشته باشد. از طرف دیگر، تنوعسازی بسیار زیاد نیز چندان توصیه نمیشود. به همین علت است که پژوهشگران حوزه مالی و سرمایهگذاری بر ایجاد تعادل در هنگام تنوعسازی در سبد داراییها (پورتفولیو) تاکید دارند.
۴- تمرکز سرمایهگذار بر گونههایی از رفتارهای نادرست: برای تمامی سرمایهگذاران دو چارچوب زمانی بااهمیت وجود دارد که عبارتنداز کوتاهمدت و هر بازه دیگر. اگر دیدگاه فرد سرمایهگذار بلندمدت باشد، نوسانگیری در سرمایهگذاریها به واسطه رسیدن به بازده در کوتاهمدت میتواند یک فاجعه ایجاد کند. زیرا چنین عملی باعث خواهد تا سرمایهگذار استراتژی سرمایهگذاری خود را تغییر و سبب شکلگیری انگیزه جهت تعدیل سبد دارایی (پورتفولیو) در کوتاهمدت میشود اما متمرکز شدن بر عوامل بازده ساز بلندمدت میتواند برای سرمایهگذاران اقدامی ارزشمند تلقی شود. به همین منظور پیشنهاد میشود که سرمایهگذاران با دید کوتاهمدت بر روی دیدگاه خود مجدد تمرکز ویژهای کنند.
۵- خرید با قیمت بالا و فروش با قیمت پایین: اصل اساسی در هر سرمایه خرید در پایینترین قیمت و فروش در بالاترین قیمت است. پس چرا برخی سرمایهگذاران برعکس چنین عملی انجام میدهند؟ بسیاری از سرمایهگذاران بهجای اینکه از تصمیمات منطقی در هنگام سرمایهگذاری خود استفاده کنند از تصمیمات هیجانی که اساس آن ناشی از ترس یا طمع است، استفاده میکنند. در بسیاری از موارد، سرمایهگذاران به اشتباه و از روی طمع جهت رسیدن به بازده حداکثری در کوتاهمدت در قیمتی بالا (حباب) سرمایهگذاری میکنند. در صورتی که تمامی سرمایهگذاران باید اهداف بلندمدت در هنگام سرمایهگذاری مدنظر داشته باشند. متمرکز شدن سرمایهگذاران در رسیدن به بازده حداکثری در کوتاهمدت باعث در پیش گرفتن استراتژیهای کوتاهمدت میشود که نتیجه این عمل چیزی به جز سوق یافتن آنها به سمت سرمایهگذاریهای نوظهور از روی هیجان نخواهد بود. هنگامی که یک سرمایهگذاری به واسطه هیجان سرمایهگذاران محبوب به نظر آید یا توجه عموم را به خود تسخیر کند، تعیین ارزش واقعی آن سرمایهگذاری بسیار دشوار خواهد بود.
۶- معاملهکردن زیاد و بیش از حد معقول: در هنگام سرمایهگذاری صبر یک مزیت بسیار بااهمیت برای سرمایهگذاران خواهد بود. اغلب جهت رسیدن به مزایای یک سرمایه، نیاز است که سرمایهگذاران به آن سرمایهگذاری زمان تخصیص دهند. تعدیل مداوم شیوه سرمایهگذاری و اصلاح سبد دارایی (پورتفولیو) منجر به کاهش بازده به واسطه افزایش کارمزد معاملات شده و منجر به ایجاد ریسکهای غیرمنتظره برای سرمایهگذاران میشود. این نکته برای سرمایهگذاران ضروری است تا اطمینان داشته باشند که در مسیر درست سرمایهگذاری قرار دارند. سرمایهگذاران بهتر است از تغییر در سبد دارایی (پورتفولیو) جهت رسیدن به اطلاعات بیشتر در مورد آن دارایی استفاده کنند، نه بهعنوان انگیزهای جهت انجام معامله.
۷- پرداخت کارمزد بالا و کمیسیون زیاد: سرمایهگذاری در صندوقهای با هزینه بالا یا پرداخت هزینههای گزاف بابت حق مشاوره اشتباه رایجی است که توسط سرمایهگذاران صورت میگیرد زیرا، افزایش حتی اندکِ هزینهها میتواند در بلندمدت بر ثروت سرمایهگذاران تاثیر گذارد. قبل از هر عملی پیشنهاد میشود، سرمایهگذاران بهتر است از هزینههای احتمالی آن تصمیم خود مبنی بر سرمایهگذاری آگاه شوند و اینکه سرمایهگذاران به دنبال صندوقهایی باشند که دارای کارمزد معقولی است و اطمینان پیدا کنند ارزش دریافت مشاورهای که میگیرند را داشته باشند.
۸- تمرکز بیش از حد بر روی مالیات: تصمیمگیری درباره یک سرمایهگذاری برپایه پیامدهای مالیاتی احتمالی یک عمل کاملا اشتباهی است که توسط سرمایهگذاران صورت میگیرد. سرمایهگذاران باید درباره موضوع کاهش مالیات در هنگام سرمایهگذاری هوشمندانه عمل کنند تا از این طریق به بازده قابلتوجه دست یابند. پیامدها و مباحث مالیاتی نباید برای سرمایهگذاران به عنوان یک دغدغه باشد، آنچه برای آنها باید مهم باشد مزایای ناشی از خریدوفروش آن سرمایهگذاری است.
۹- عدم بررسی منظم سرمایهگذاری: اگر سرمایهگذاران در هنگام سرمایهگذاری برای خود سبدی از دارایی (پورتفولیو) ایجاد کنند. احتمال بسیار زیادی وجود دارد که در برخی روزها، هفتهها، ماهها و حتی سالها داراییهای موجود در سبد از نظر قیمتی شکل سینوسی نسبت به هم بگیرند. در پایان یک فصل یا پایان سال شکلگیری نوسانات قیمتی داراییهای موجود در سبد داراییها (پورتفولیو) امری کاملا طبیعی است. در این صورت سرمایهگذاران نباید از مسیر سرمایهگذاری خود منحرف شوند. به همین دلیل بررسی مرتب سرمایهگذاری و سبد دارایی (پورتفولیو) جهت اینکه اینچنین سرمایهگذاری در شرایط معقولی قرار دارد و این سبد نیازی به باز تعدیل ندارد، باید حصول اطمینان به عمل آورند.
۱۰- ریسکپذیری (خیلی زیاد یا خیلی کم): هر سرمایهگذار باید بداند که در ازای پذیرش سطحی از ریسک به بازدهی بالقوه در آینده دست خواهد یافت. آنها باید درک کنند که ریسک زیاد باعث تغییر در عملکرد سبد داراییهایشان (پورتفولیو) خواهد شد. از طرفی دیگر، پذیرش ریسک کم باعث کاهش در بازده سرمایهگذاری آنها میشود. به همین منظور به سرمایهگذاران پیشنهاد میشود تا قبل از هر عمل سرمایهگذاری ابتدا آنها از توانایی مالی و نحوه رفتار خود (مانند رفتارهای هیجانی، استرس و…) اطمینان حاصل کنند.
۱۱- عدم اطمینان از عملکرد مناسب سرمایهگذاری: حیرتآور است اما حقیقت دارد که بسیاری از سرمایهگذاران حتی از عملکرد سرمایهگذاریشان خبر هم ندارند، حتی اگر آنها از عملکرد سرمایهگذاری خود کموبیش مطلع هم باشند اما شاید بهندرت بدانند که آن سرمایهگذاری در سبد دارایی (پورتفولیو) چگونه عمل کرده است. سرمایهگذاران باید عملکرد سبد دارایی (پورتفولیو) خود را با برنامههای از قبل مشخص شده خود تطبیق دهند، آیا پس از در نظر گرفتن تورم (افزایش قیمت) و یا کاهش قیمت هنوز هم در مسیر درست سرمایهگذاری قرار دارند؟
۱۲- تاثیرگذاری رسانهها: تحتتاثیر قرار گرفتن سرمایهگذاران در هنگام سرمایه از رسانهها بسیار اشتباه است. سرمایهگذاران موفق و حرفهای اطلاعات را نه از یک منبع، بلکه از چندین منبع جمعآوری کرده و سعی میکنند تحلیلهای انحصاری خود را نسبت به این اطلاعات انجام دهند. استفاده سرمایهگذاران از اخبار رسانهها بهعنوان تنها منبع، کاری عمیقا اشتباه است زیرا هنگامی که اطلاعات از طریق رسانهها اعلام میشود، قیمتهای بازار سرمایهگذاری نسبت به این اطلاعات بهسرعت واکنش نشان میدهند. به بیان سادهتر، قبل از اعلام اطلاعات در رسانهها، اطلاعات دارای بار اثرگذاری معناداری است اما وقتی در رسانهها این اطلاعات اعلام میشود، بازار نسبت به آن اطلاعات سریعا واکنش نشان داده و دیگر نمیتوان بهعنوان اطلاعات دسته اول از آن یاد کرد.
۱۳- تعقیب بازده: یک دارایی پربازده بسیار وسوسهانگیز است. حال سوال این است که چرا سرمایهگذاران سعی نمیکنند با سرمایهگذاری بر داراییهای پربازده میزان بازده ناشی از سرمایهگذاریهای خود را به حداکثر برسانند؟ رسیدن به بازدهی مناسب درگذشته، هیچ نشانهای از رسیدن به چنین بازدهی در آینده نیست. رسیدن به بازدهی بالا، نیازمند تحمل ریسک بالا است. به همین دلیل بیان میشود که سرمایهگذاران باید همیشه به مبحث مدیریت ریسک توجه ویژهای داشته باشند.
۱۴- تلاش جهت تبدیل شدن به یک نابغه زمانبندی بازار: زمانبندی بازار امکانپذیر است اما امری بسیار، بسیار دشوار است. سرمایهگذارانی که آموزش کافی ندیدهاند و تجربه کافی را ندارند، عدم تصمیمگیری بهموقع میتواند به آنها آسیب برسانند اما، بهتر است سرمایهگذاران تمرکز خود را جهت کنترل و مدیریت در سبد دارایی (پورتفولیو) معطوف کنند، نه پیدا کردن زمانهای مناسب جهت ورود و خروج از سرمایهگذاریهای موجود در بازار.
۱۵- عدم انجام بررسیهای لازم: پایگاههای اطلاعاتی بسیاری وجود دارند که سرمایهگذاران میتوانند با بررسی از آنها متوجه شوند که افراد (ارکان مدیریتی واحدهای سرمایه پذیر) مبالغ سرمایهگذاری شده توسط سرمایهگذاران را چگونه مدیریت کردهاند. آیا این افراد، از تجربه، آموزش و وجه اخلاقی مناسب جهت اعتماد و سپردن منابع مالی بهعنوان سرمایهگذاری را دارند؟ چرا سرمایهگذاران این پایگاههای اطلاعاتی را چک نمیکنند؟ سرمایهگذاران حتی اگر توان چنین تحلیلهایی را ندارند، میتوانند قبل از هر سرمایهگذاری از کارشناسان این حوزه حتما کمک بگیرند.
۱۶- مشاوره از مشاوران نامناسب: یک شخص که بهعنوان مشاور یا راهنمای سرمایهگذاری مناسب فعالیت دارد، بهعنوان شریک سرمایهگذاران در رسیدن به اهداف آنهاست. افراد متخصص در حوزه مالی و ارائه دهنده خدمات مالی نهتنها قابلیت حل مسائل سرمایهگذاران را دارند، بلکه میتوانند بهعنوان یک راهنما یا مشاور خوب برای سرمایهگذاران باشند اما این نکته ضروری است که منافع حاصل از جستوجو جهت یافتن مشاور سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران، بهمراتب بسیار بیشتر از تصمیمگیری به هنگام برای آنهاست.
۱۷- دخیل کردن احساسات و طرز رفتار: آیا سرمایهگذاران در هنگام تدوین برنامهریزی مالی با شریک زندگی خود مشورت میکنند؟ یا فکرکردن درباره اینکه پس از مرگ (سرمایهگذار) چه اتفاقی بر سرمایهشان خواهد اُفتاد؟ باید بیان کرد مسائل احساسی و عاطفی میتواند بهعنوان یک عامل مخرب در هنگام سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران باشد. یک مشاور یا راهنمای مناسب برای سرمایهگذاران یاریرسان آنهاست تا در هنگام تدوین برنامه مالی به کارآمدترین شکل این برنامه طراحی شود.
۱۸- نادیده گرفتن عامل تورم: اغلب سرمایهگذاران به جای تمرکز بر بازده واقعی بر بازده اسمی سرمایهگذاریها متمرکز هستند. منظور از تمرکز یعنی توجه و مقایسه عملکرد پس از اعمال هزینه و تورم (افزایش قیمت) است. در شرایط اقتصادی غیرتورمی حاد نیز افزایش هزینهها امری غیرطبیعی نیست. آنچه باید برای سرمایهگذاران بسیار مهم باشد، این است که آنها با پول خود بر روی کدام داراییها میتوانند سرمایهگذاری کنند.
۱۹- غافل شدن از شروع یا ادامه: برخی از سرمایهگذاران به دلیل فقدان سواد مالی در سرمایهگذاریهای خود با شکست مواجه شوند زیرا، آنها نمیدانند باید در کدام محل یا چه زمانی در آن محل سرمایهگذاری کنند. برخی اوقات سرمایهگذاران نسبت به سرمایهگذاریهای آینده دلسرد و ناامید میشوند. زیرا آنها به دلیل عدم توانایی تشخیص درباره اینکه چه زمانی باید در سرمایهگذاریهای گذشته وارد و چه زمانی خارج میشدند، دچار زیان شدهاند. مدیریت سرمایهگذاری که از سواد مالی نشاتگرفته است، علم پیچیدهای نیست اما ضروری است تا سرمایهگذاران باید این علم را بیاموزند. زیرا، آنها عمیقا نیاز دارند تا از طریق این علم جهت رسیدن به موفقیت در هنگام سرمایهگذاریها تحلیلهای مستمری را انجام دهند.
۲۰- عدم کنترل آنچه میتوانید؟ سرمایهگذاران همیشه تمایل دارند که بگویند نمیتوانند آینده را پیشبینی کنند اما، آنها از این موضوع غافل هستند که میتوانند با تغییر مثبت در دانش مالی خود چنین عملی را انجام دهند. هیچ سرمایهگذاری نمیتواند روند بازار را بهدلخواه خود تغییر دهد اما میتوانند از طریق فراگیری روشهای درست پسانداز از طریق علم مالی پولهای خود را ذخیره کنند. سرمایهگذاران میتوانند با انتخاب گزینههای سرمایهگذاری مناسب و تداوم چنین عملی از طریق بازگشت سرمایه بر ثروت خود بیافزاید. این راه مطمئنترین راه ممکنه جهت رسیدن به اهداف مالی سرمایهگذاران است.
* دکترای تخصصی حسابداری، پژوهشگر حوزههای حسابداری، مالی و بازار سرمایه، مدرس دانشگاه