3 - 04 - 2021
همکاری با چین و شروط اثرگذاری آن در توسعه کشور
جاوید قرباناوغلو*
در غیاب رسانههای نوشتاری که همهساله در ایام تعطیلات سال نو حداقل ۱۵ روز در حالت کما بهسر میبرند، فضای مجازی به صورت گستردهای در تسخیر فضای ملتهب ناشی از توافق ایران و چین بود. طرفه اینکه سمتوسوی عقربههای حساسیتسنج جناحهای سیاسی این بار دقیقا برخلاف توافق برجام بود و البته با اندک تفاوتهایی به خاطر شرایط ویژه کشور قابل پیشبینی بود. اما نکته مهمتر جابهجایی «دلواپسان» از داخل به خارج بود که این بار با صدایی رساتر فریاد «وا ایرانا» سر میدادند و توافق با چین را با عهدنامههای گلستان و ترکمنچای شبیهسازی میکردند.در حالی که هر گونه ارزیابی خوشبینانه یا بدبینانه در مورد این سند قبل از انتشار همه یا بخشهایی از آن قضاوتی عجولانه است و گرفتار شدن در چنبره تحلیلهای مغرضانه یا خوشبینانه سادهلوحی است، غوغاسالاری فضای مجازی مقامات کشور را به واکنش عجولانه وادار کرد. علی ربیعی سخنگوی دولت و دکتر ظریف عدم انتشار این سند را به درخواست طرف چینی نسبت دادند که کاری نامتعارف در روابط کشورهاست و احتمالا ناخرسندی طرف چینی را به دنبال خواهد داشت. محور اصلی و مستمسک حملات مخالفان توافق، «محرمانه» بودن آن است در حالی که عدم انتشار متن توافقنامههای راهبردی دوجانبه امری مرسوم و رایج در عرصه بینالمللی است. نمونههای متعددی در این خصوص را میتوان مثال زد. سند همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین در سفر رییس جمهور چین به تهران در بهمن ۱۳۹۴ کلید زده شد. از آن زمان مذاکراتی در جریان بوده و افت و خیزهایی داشته بنابراین نباید در بازه زمانی الان به این سند نگاه کرد. هر چند دکتر ظریف در اظهاراتی غیرمعمول در عرف دیپلماسی در یک جلسه نسبتا طولانی در کلابهاوس گفت: «چینیها از سال۹۲ که ما سر کار آمدیم و درخواست رابطه استراتژیک کردیم تا سال۹۴ به ما پاسخ ندادند چون شرایط قطعنامههای قبلی زمینه را برایشان فراهم نمیکرد.»
توسعه هر کشور بر سه مولفه استوار است؛ گذاری خارجی و تکنولوژیهای روزآمد و برخورداری از یک سیاست خارجی متعادل و متوازن با محوریت منافع ملی. از این منظر معاهده بلندمدت با چین دستاورد بزرگی است که باید از آن استقبال کنیم. چین با قریب به سه تریلیون دلار ذخایر ارزی و برخوردار از تکنولوژی قابل قبول میتواند جایگزین مناسبی برای توسعه کشور در غیاب روابط متوازن ایران با غرب، به دلایلی که همه از آن مطلعند، باشد. در حوزه سیاست خارجی به عنوان مولفه سوم الزامات توسعه، چین برخلاف قدرت دیگر شرق، یعنی روسیه، حداقل در این مرحله دارای مطامع سیاسی نیست.
بر اساس عرف بینالمللی در هر توافقی بین کشورها به طور طبیعی منافع دو طرف مطرح است. در این سند هم پیشبینی ما باید این باشد که ایران و چین منافعی را برای خودشان تعریف کردهاند تا قرارداد آنها برد – برد باشد. همیشه کشورها امتیازاتی میدهند و امتیازاتی میگیرند و قرار نیست فقط امتیاز بدهند و یا فقط امتیاز بگیرند.
چین کشوری است که با اقتصاد به شدت شتابان نیازمند انرژی است. ایران یکی از منابع بزرگ انرژی خاورمیانه و بازیگری مهم در منطقه است که از سیاست مستقلی در دنیا تبعیت میکند و وابستگی ندارد. این امر برای چین در مقایسه با دیگر منابع انرژی در منطقه مزیتی قابل قبول است که چینیها میتوانند به روابط پایدارتری با ایران فکر کنند. ایران برای توسعه نیازمند این است که اقتصاد خودش را با قدرتهای بزرگ پیوند بزند.
از این منظر برقراری روابط راهبردی با چین گامی بلند در ریلگذاری توسعه کشور است منوط به اینکه:
اول، الزامات چنین معاهدهای از سوی دو طرف رعایت شده و یکی یا هر دو در مسیر استفاده ابزاری از آن نباشند. هر چند چین به دلایل مختلف از جمله وضعیت اقتصادی قدرتمند، بعید است در چنین مسیری گام بردارد.
دوم، همانطور که برای چین توافق اخیر با ایران مانعی در توسعه روابط و امضای معاهده مشابه با دیگر کشورها نیست، ایران نیز ضمن پایبندی به چارچوب معاهده، باید در پی برقراری روابط متعادل و متوازن با دیگر قدرتهای مطرح جهان باشد. وابستگی به شرق همانقدر برای استقلال کشور زیانآور است که وابستگی به غرب.
سوم، در پیش گرفتن «سیاست موازنه مثبت» در سیاست خارجی، روابط متوازن و بر اساس منافع ملی و گره زدن اقتصاد کشور با کشورهای مطرح جهان به شمول اروپا و حتی آمریکا و استفاده از ظرفیتها و منابع و امتیازات آنها راه برونرفت از شرایط کنونی و قرار گرفتن در مسیر توسعه کشور است.
* دیپلمات پیشین
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد