15 - 05 - 2022
یک عمر خاطره از امجدیه تا شیرودی
خاطرات نوجوانی و جوانی من از فوتبال ایران در سالهای پایانی دهه ۳۰ خورشیدی و در ورزشگاهی سرشار از شادابی و هیجان و رقابت و در نهایت لبالب از شور زندگی، شکل گرفته و همچنان با من مانده است؛ ورزشگاه همه کاره آن روزهای تهران، نام «امجدیه» بر پیشانی بلندش نشسته بود، ورزشگاهی که بسیاری از بزرگان فوتبال را حتی تا میانههای دهه ۶۰ خورشیدی در دامن خود بزرگ کرده و پرورش داده است.
زمینهای شماره یک و دو امجدیه در روزهای پایانی هفته، پذیرای رقابت تیمهای فوتبال باشگاههای تهران بود و بعدها حتی پس از گشایش ورزشگاه بزرگ شهر، یعنی آزادی امروز، باز هم بسیاری از بازیها به ویژه فوتبال تهران به یمن وجود این ورزشگاه شکل میگرفت. پیش از برقراری واقعی رقابتهای باشگاهی کشور در سال ۱۳۴۹، تیمهای کوچک و بزرگ تهرانی از شاهین، تاج، دارایی، شعاع، تهرانجوان و راهآهن گرفته تا کیان، نادر، جعفری، نیروی زمینی و دیگرانی که از حافظه تاریخی من در لحظه نگارش این مطلب گریختهاند، بعدازظهرهای پنجشنبه و جمعه علاقهمندان فوتبال را از عشق و هیجان و رقابت پر میکردند. در آن سالها، من در امیریه و منیریه آن روزها- بخشی از ولیعصر این روزها- زندگی میکردم نزدیک خانه ما، باشگاهی به نام کیان در انتهای یک کوچه بنبست جاخوش کرده بود، کیان در واقع خانهای کوچک با یک حیاط و چند اتاق بود که رشتههای ورزشی زیادی، چون وزنهبرداری، کشتی و فوتبال را نمایندگی میکردT سالن کشتی و وزنهبرداری در خود باشگاه بود اما تیم فوتبال کیان در زمین دیگری تمرین میکرد. کیان که یک باشگاه خصوصی بود در وزنهبرداری و کشتی، قهرمانهای بزرگی چون معزیپور و به خصوص محمد نصیری نام برتر و جهانی را معرفی کرد.
***
به خاطر بچه محل بودن، روزهایی که تیم فوتبال کیان بازی داشت، من هم در امجدیه حاضر بودم، یادم میآید، سالهای آغازین و میانی دهه ۴۰ خورشیدی بود که تیم کوچک کیان با نامهایی که خیلی زود بزرگ شدند، همراه با راهآهن به گربه سیاه تیمهای اسم و رسمدار و پرستاره بدل شده بود در تیم کیان آن روزها، مرحوم امیر آصفی کاپیتان بعدهای تیم ملی، جلال طالبی و علی پروین بازی میکردند. علی پروین نهتنها به خاطر تکنیک بالایش، رفتهرفته انگشتنما میشد بلکه در آغاز راه با کفشهای کتانیاش هم شناخته میشد.
***
تمام خاطرات فوتبالی من از فوتبال ایران حتی در آغاز دهه ۵۰ خورشیدی که ورزشگاه بزرگ شهر، پذیرش مشتاقان فوتبال را شروع کرده بود در ورزشگاه امجدیه آن سالها و شهید شیرودی امروز میچرخد در سالهای دهه ۴۰ خورشیدی- دستکم در نیمه نخست آن- که امجدیه حمام نداشت، ورزشکاران پس از بازی برای تر و تمیز شدن به حمام روبهروی در جنوبی میرفتند و آنهایی که دوست داشتند قهرمانهای مورد علاقهشان را از نزدیک ببینند، جلو در حمام جمع میشدند.
***
پیش از جام تختجمشید هم، بودند باشگاههایی که از جیب شخصی هزینه میکردند و به عمر خود ادامه میدادند از جمله میتوان به تیمهایی چون شعاع، دارایی، تهرانجوان و شاهین اشاره کرد. پس از انقلاب هم در چند مورد بخش خصوصی پا به میدان فوتبال گذاشت اما به قول معروف، دست آخر، دست از پا درازتر عطای این فوتبال را به لقایش بخشیدند و جان خود را به در بردند. از سالهای آغازین دهه ۷۰ جدا از تیم قدیمی دارایی که روزگاری با مدیریت «آقا محب» از بزرگان بود، کشاورز و بهمن با پول بخش خصوصی، وارد گود شدند که هیچکدام عمری طولانی نداشتند و بعدها در میانه دهه ۸۰ یکی دو تیم با پشتیبانی بخش خصوصی که خود البته به گونهای از درآمدهای دولت تغذیه میکردند به عنوان نمونه استیلآذین که چند صباحی آمدند و هر کدام به نوعی سرشان به سنگ خورد تا معلوم شود شکستن پوسته کرگدن فوتبال دولتی به این راحتیها، ممکن نخواهد بود! و بعدها که بحث خصوصیسازی به میان آمد، دیدیم و میدانید که چه گذشت و چه بازیهایی که انجام نشد تا فوتبال باشگاهی ما همچنان با دست در کاسه دولت- بخوانید ثروت عمومی- به حیات خود تا رسیدن به لیگ پانزدهم ادامه دهد.
***
باشگاه بهمن به عنوان یک نمونه قابل بحث در حیطه خصوصی شدن فوتبال ایران، میتواند مطرح باشد. بهمن از ۱۳۷۲ کار خود را به همت سرمایه بخش خصوصی آغاز کرد و در سال ۱۳۷۵، مجوز خود را فروخت تا تیمی به نام پیکان شکل بگیرد. به عنوان یکی از همکاران تیم بهمن از نزدیک با تلاش و سرمایهگذاری بالای دستاندرکاران آن آشنا شدم.
بهمن در عمر کوتاه خود در چهار گروه سنی نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان، سطح تهران و کشور با جذب بازیکنان بزرگ و بومی چند جوان آیندهدار، صاحب موقعیتهایی شد که از جمله میتوان به قهرمانی در تهران، قهرمان جام حذفی و حضور در باشگاههای آسیا اشاره کرد. بهمن میخواست، پایه حضور بخشخصوصی در فوتبال را پس از انقلاب در ایران بنیان گذارد اما از همان آغاز با مشکلات و کارشکنیهایی روبهرو شد که در ذات فوتبال دولتی نهفته بود و نهفته است. بررسی عمر کوتاه باشگاه بهمن میتواند مشکلات خصوصی شدن فوتبال ایران، دست کم بخشی از آن را نمایندگی و تشریح کند.
***
و آخر اینکه به نظر میرسد شهرداری تهران قصد دارد ورزشگاه پیر شهر ما، امجدیه آن روزها و شهید شیرودی این روزها را بگیرد و به جای آن فضای سبز و کلی پاساژ و مغازه بسازد. اگر زندان قصر را تبدیل به باغ و موزه کردند، زندان بود که ویران میشد اما قرار است کلی از خاطرههای چند نسل از ایرانیها و صد البته به طور خاص تهرانیها زیر خاک برود، مگر عیبی دارد ورزشگاه پیر را نو نوار کنند و آن را به عنوان یک میراث ورزشی حفظ نمایند! واقعا عیب دارد؟!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد