11 - 12 - 2019
یک تلخی بیپایان
پس از مدتی فروکش کردن بحث قاچاق فیلمهای سینمایی در سال گذشته، این روزها بحث قاچاق فیلمهای سینمایی به کابوس تلخ صنعت سینمای ایران در سال جاری تبدیل شده است؛ کابوسی که گویی تلخیهای آن پایان ندارد. آغاز خرداد سال جاری بود که با انتشار نسخه قاچاق فیلمهای متری شیش و نیم ساخته سعید روستایی و به تهیهکنندگی سیدجمال ساداتیان و رحمان ۱۴۰۰ به کارگردانی منوچهر هادی و تهیهکنندگی علی سرتیپی در فضای مجازی بار دیگر این امر در فضای سینمایی کشور خود را نشان داد و دلهرههایی را از باب بر باد رفتن سرمایهها مطرح کرد. اوایل پاییز امسال بود که محمدحسین قاسمی تهیهکننده فیلم شبی که ماه کامل شد به کارگردانی نرگس آبیار خبر از تهدید به اخاذی برای نشر غیرقانونی فیلمش داد و از شیوهای تازه از اشکال قاچاق فیلم پرده برداشت.
قاسمی در گفتوگو با ایرنا گفته بود: این رفتار (تهدید و اخاذی از تهیهکننده تا نسخهای از فیلم در فضای مجازی منتشر نشود) شما را در دلهره قرار میدهد که میخواهید هر مبلغی پرداخت کنید که فیلم را دچار خدشهای در مسیر اکران نکنند. جالب است که وقتی به اکانت یکی از همین افرادی که به من پیغام داده بود، مراجعه کردم، دیدم شماره همین فردی که ادعای برداشتن داشت به عنوان صاحب کانال آمده است… در نهایت ما چون این فیلمِ لو رفته، بسیار بیکیفیت و نامفهوم بود و از لابهلای صندلیهای سالن سینما فیلمبرداری شده بود، اهمیتی به این جریان ندادیم. اما این یک شیوه جدید برای اخاذی است.
حالا در تازهترین رخداد، شبی که ماه کامل شد واقعا قربانی قاچاق فیلم و داستان سوداگران این صنعت شده و این بار نه نسخه پردهای که نسخهای کاملا با کیفیت از فیلم به سرقت رفته و در فضای مجازی در دست است، شبیه اتفاقی که ماه گذشته برای فیلمهای رحمان ۱۴۰۰ و متری شیش و نیم هم افتاده بود. مسالهای که البته گریبان فیلمهای خانه پدری و قصر شیرین را هم گرفته است. نکته جالب توجه درباره فیلم قصر شیرین این است که فیلم با زیرنویس انگلیسی سر از سایتهای دانلود فیلم درآورده است. این امر میتواند سرنخ لو رفتن این نسخه از فیلم را به جشنوارههای خارجی برساند که این فیلم در سایت آنها آپلود شده است.
نسخه قاچاق از کجا به فضای مجازی راه مییابد
اگرچه نسخه به سرقت رفته شبی که ماه کامل شد عنوان for preview برای بازبینی، را در صفحه خود حک شده دارد اما این امر به سادگی قابل اثبات نیست تا بتوان با ضرس قاطع شخص، سازمان یا نهاد خاصی را به دزدی فیلم متهم کرد. چنانچه معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی پیش از این گفته بود: به صرف اینکه فیلمی چون بازبینی ارشاد خورده به ارشاد تهمت بزند، سند نیست.
محمدمهدی طباطبایینژاد افزود: رحمان ۱۴۰۰ یا رستاخیز (به کارگردانی و تهیهکنندگی احمدرضا درویش) نمیتوانند چنین ادعایی کنند چون اینها در اختیار ما نبوده است اما در مورد آن فیلم که ادعای تقصیر به ارشاد دارد باید گفت این یک فایل است که میتواند با همین عنوان بازبینی ۱۰۰ کپی داشته باشد و صرف ادعا و حرف پذیرفتنی نیست و اینکه من به عنوان فیلمساز چنین ادعایی کنم، کفایت نمیکند. ضمن اینکه ارشاد روزی دهها فیلم را در اختیار دارد و هر روز در حال بازبینی است. هر روز فیلم اینجا میآید و همکارانی که اینجا کار میکنند سالهاست کارشان این است و در نهایت مراقبت این کار را انجام میدهند.
پروندهای که بسته نشده، باز شد
قاچاق و سرقت این فیلمها که همگی جزو فیلمهای برجسته به لحاظ شاخصهای سینمایی یا موفق در گیشه بودهاند دوباره پرونده این معضل را برای مسوولان، سینماگران و علاقهمندان و بحث فقدان امنیت از جهت حفظ حقوق مولف و بازگشت سرمایه را گشوده است؛ پروندهای که اراده مسوولان را از جهت مبارزه با متخلفان و اتخاذ رویکردی مبنی بر جلوگیری، بستن یا به حداقل رساندن آسیبهای هنری در صنعت سینمای ایران را با چالشی جدی مواجه ساخته است.
همین عامل باعث شده کانون کارگردانان سینمای ایران نیز در روزهای اخیر از فیلمسازان متقاضی حضور در جشنواره بخواهد کپی فیلمهای جدیدشان را تنها بهصورت DCP برای بازبینی در اختیار دفتر جشنواره و سازمان سینمایی قرار دهند زیرا نسخههای DVD به آسانی قابل تکثیر هستند.
مجموع رویدادهای سال گذشته و امسال در این زمینه، این سوال را برجسته کرده که آیا ارادهای برای ضربه اقتصادی جدی به اقتصاد سینمای ایران و افزایش ریسک تولید و در نهایت فلج کردن سینماگران وجود دارد یا فقط به صورت اتفاقی و صرف تقلای کسب مال نامشروع از جانب عدهای رخ میدهد؟
برخی خبر از یک جریان منظم و هدفمند میدهند که کاملا آگاهانه به دنبال به حاشیه کشاندن، تضعیف و اضمحلال جریان سینمای ایران است چنانچه علیرضا داوودنژاد در مصاحبهای در واکنش به اتفاقات اخیر گفته بود: حذف سینمای ملی با تکیه بر دو رویکرد صورت میگیرد؛ سانسور و ناامنی بازار. مثلا سانسور و ناامنی بازار عرضه و نمایش باعث میشود سینمای محلی و بومی مثل سینمای ایران از سویی ارتباطش را با زندگی که در جامعه ایرانی در جریان است از دست بدهد و قطع رابطه سینمای ایران با زندگی ایرانی خواهناخواه راه حضور سینمای ایرانی در زندگی ایرانی را هم میبندد مخصوصا که از سوی دیگر بازار سیاه امکان تماس مستقیم و شفاف جریان تولید فیلم را با انبوه مخاطبان از بین میبرد و دریافت سفارش و سرمایه از آنها را ناممکن میکند… معتقدم آنهایی که بانی جریان قاچاق و سرقت فیلمهای ایرانی هستند دغدغهشان فقط نفع مالی نیست بلکه در اصل به دنبال ضربه زدن به سینمای ملی در ایران هستند.
این شکل از قاچاق فیلم یعنی نسخهای که نهتنها بیکیفیت نیست و از روی پرده سینما گرفته نشده و حتی موارد ممیزی سینما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم دربر دارد، به چند طریق آسیبزاست و به جریان سینمای کشور و حتی فرهنگ عمومی آسیب میرساند. این جریان کارکرد وزارت فرهنگ و ارشاد را در اعمال دستورالعملهای اخلاقی و ممیزیها خنثی و بیاثر میکند؛ شیوهای سیستماتیک را نشان میدهد که با توجه به تکرر و حجم گستردگیاش صرف یک اشتباه یا اتفاق نیست بلکه به صورت هدفمند و مستمر این جریان را هدایت میکند. عادت به این جریان اصول اخلاقی را پایمال میسازد زیرا رفتار آدمهای جامعه را به سمت رویکردی خودخواهانه پیش میبرد که اهمیت و ارزشی برای زمان، هزینه و سرمایه صاحب اثر قائل نبوده و به دزدی و سرقت معنوی بیتفاوت شده و حتی از آن حمایت هم میکنند. این شیوه دائما انگشت اتهام به سمت یکدیگر گرفتن (کارگردانان به سمت سازمان سینمایی، سازمان سینمایی به سوی تهیهکنندگان و برخی مسوولان به سمت سوداگران و حتی دستفروشان) جز ایجاد تنش و سلب اعتماد در فضای عمومی، خروجی دیگری نداشته و آدمهایی را در تقابل با یکدیگر قرار میدهد که در صورت همکاری، امکان و احتمال موفقیت بیشتری را دارند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد