یلدا، انعکاس هویت ایرانی
نادر نینوایی– با وجود همه فشارهای معیشتی، گرانیهای پیدرپی و روزگاری که برای بسیاری از خانوادهها آسان نمیگذرد، شبچله همچنان جای خود را در تقویم عاطفی و فرهنگی ایرانیان حفظ کرده است. شاید سفرهها سادهتر شده باشند و هندوانهها دیگر رنگوبوی گذشته را نداشته باشند، اصل ماجرا اما پابرجاست؛ دورهمنشستن، گفتوگو، شنیدن صدای بزرگترها و گذراندن طولانیترین شب سال در کنار هم. یلدا، فراتر از یک آئین خوراکمحور یا رسم تشریفاتی، روایت پایداری مردمی است که حتی در سختترین شرایط پیوند با سنتهای کهن خود را رها نمیکنند.
شب یلدا در گذر زمان، هم حامل آئینهای باستانیِ ریشهدار در اسطوره، طبیعت و باور به زایش نور بوده و هم با زندگی امروز سازگار شده است. از کرسیها و قصهگوییهای قدیمی تا فال حافظ، از شبنشینیهای ساده خانگی تا دورهمیهای مجازی، یلدا توانسته خود را با تغییرات اجتماعی و اقتصادی تطبیق دهد بیآنکه جوهرهاش را از دست بدهد. همین انعطافپذیری است که این آئین را زنده نگه داشته و آن را از نسلی به نسل دیگر رسانده است.
یلدای ایرانی شاید امروز تحتتاثیر شرایط نامساعد اقتصادی برای بسیاری از خانوادهها کوچکتر شده باشد، همچنان اما پرمعناست؛ شبی برای مکث در میانه شتاب زندگی، برای یادآوری ارزش باهمبودن و برای زنده نگهداشتن سنتی که قرنها دوام آورده است. در روزگاری که بسیاری چیزها فراموش میشوند، یلدا نشان میدهد آئینهایی که ریشه در فرهنگ مردم دارند، حتی زیر بار ناملایمات هم خاموش نمیشوند بلکه بهشکلی تازه، زنده و پویا ادامه مییابند.
خاستگاه اساطیری و آئینی شب یلدا
شبیلدا یا شبچله، یکی از کهنترین آئینهای ایرانی است که ریشههای آن در لایههای عمیق اسطوره، باورهای آئینی و زیست طبیعی ایرانیان شکل گرفته است. این شب که مصادف با بلندترین شب سال و آغاز انقلاب زمستانی است، در ذهن و فرهنگ ایرانیان تنها بلندترین شب سال نبوده بلکه نمادی از گذار، تولد و پیروزی نور بر تاریکی به شمار میآمده است. یلدا از غروب آخرین روز پاییز آغاز میشود و با طلوع خورشید در نخستین روز زمستان پایان مییابد؛ لحظهای که از نگاه نیاکان ما، جهان بار دیگر به سوی روشنایی حرکت میکند.
در فرهنگ ایران باستان، نور و خورشید جایگاهی قدسی داشتند. مردمانی که زندگیشان وابسته به کشاورزی و دامداری بود، تغییر طول شب و روز را مستقیما در معیشت و امنیت خود احساس میکردند. شبهای بلند زمستان با سرما، تاریکی و بیم همراه بود و کوتاه شدن روزها بهمثابه کاهش نیروی حیات تلقی میشد. از همین رو رسیدن شبی که پس از آن روزها دوباره رو به بلندی میرفت، معنایی آئینی و نجاتبخش پیدا کرد. در آئین مهر، شب یلدا زمان زایش خورشید دانسته میشد؛ خورشیدی که در دل تاریکی و از غاری در کوههای البرز سر برمیآورد و گرما و روشنایی را به جهان بازمیگرداند.
نامگذاری «چله» نیز از همین پیوند انسان با طبیعت و فصلها سرچشمه میگیرد. عدد۴۰ در فرهنگ ایرانی جایگاهی نمادین دارد و زمستان به دو دوره چله بزرگ و چله کوچک تقسیم میشد. آخرین شب آذر، آغاز چله بزرگ و ورود به سردترین بخش سال بود؛ شبی که باید با بیداری، گردهمایی و آئینهای جمعی از آن عبور کرد. واژه «یلدا» نیز بنابر دیدگاههای مختلف یا ریشه در زبان سریانی و مفهوم تولد و میلاد دارد یا از ترکیب مفاهیمی مرتبط با سال و روشنایی ساخته شده است؛ هر دو برداشت بر یک معنا تاکید دارند و آنهم تولد نور است.
پس از گسترش آئین زرتشت، بسیاری از باورهای مهری در قالبی تازه تداوم یافتند. روز نخست دیماه، روز خورشید و اهورامزدا دانسته و جشنهایی با مفاهیم برابری، صلح و توقف خشونت برگزار میشد. شاهان از تخت فرود میآمدند، جنگها متوقف میشد و جامعه بهطور نمادین به توازن بازمیگشت. شب یلدا در این معنا، تنها جشن طبیعت نبود؛ آئینی اجتماعی و اخلاقی بود که پیام آن، امید به پایان تاریکی و آغاز روشنایی است؛ پیامی که قرنها بعد نیز در ادبیات فارسی، از عنصری و ناصرخسرو تا حافظ و سعدی بهصورت نمادی از پایان رنج و فراق بازتاب یافته است.
شهرام عضدی، دانشآموخته تاریخ ایران باستان در گفتوگو با «جهان صنعت» درباره خاستگاه و معنای واژه یلدا گفت: «واژه «یلدا» از زبان مسیحیان سریانی که در منطقه خوارزم زندگی میکردند، در ایرانِ پیش از اسلام وارد زبان فارسی شده است. در زبان سریانی، یلدا به معنای «زایش» و «تولد» است و برای تولد حضرت عیسی(ع) به کار میرفته. این واژه بهتدریج وارد زبان فارسی شد اما در میان مردم عادی کاربرد نداشت و بیشتر در زبان ادبی و متون مکتوب استفاده میشد.»
وی افزود: «در ادبیات فارسی بهویژه از قرن چهارم و پنجم هجری به بعد میتوان واژه یلدا را در اشعار شاعران و برخی کتابها مشاهده کرد. با این حال مردم عادی – حتی امروز هم در بسیاری از شهرستانها و روستاها – همچنان از واژه «شبچله» استفاده میکنند. درواقع کاربرد واژه یلدا در زبان محاورهای مردم، پدیدهای مربوط به چند دهه اخیر است و در گذشته همواره اصطلاح «چله» رایج بوده. دلیل ورود این واژه به ادبیات فارسی نیز به بار معنایی آن بازمیگردد؛ یلدا در شعر فارسی نماد شب طولانی، تاریکی، دوری از یار و زلف سیاه معشوق بوده و به همین دلیل شاعران از آن استقبال کردهاند.»
این دانشآموخته تاریخ ایران باستان با اشاره به ظرفیت زبان فارسی اظهار کرد: «زبان فارسی از غنای بالایی برخوردار است و بهدلیل موسیقایی بودن و توان بالای تصویرسازی، شاعران بهراحتی واژههایی مانند یلدا را پذیرفته و در اشعار خود به کار بردهاند. میتوان گفت نخستین منبعی که بهطور مشخص از واژه یلدا نام برده، کتاب «آثارالباقیه» نوشته ابوریحان بیرونی در قرن چهارم هجری است که در آن به جشنهای ایران باستان اشاره شده و پس از آن، این واژه در اشعار فارسی فراوان دیده میشود؛ هرچند باز هم تاکید میکنم که در میان مردم، اصطلاح رایج همان «شبچله» بوده است.»
وی خاطرنشان کرد: «واژه یلدا به زبان عربی نیز راه یافته و در آنجا برای اشاره به مسیحیان آشوری به کار رفته است. آشوریان موردنظر مسیحیان عربزبان بودند و نباید با آشورِ باستان اشتباه گرفته شوند، هرچند احتمالا از نوادگان باقیمانده آن تمدن بهشمار میرفتند. در زبان عربی نیز همانند زبان سریانی، این واژه در ارتباط با مسیحیان کاربرد داشته است.»
عضدی در پایان با اشاره به آئینهای امروزی یلدا گفت: «امروزه مراسم یلدا به این شکل برگزار میشود که خانوادهها دور هم جمع میشوند، فال حافظ میگیرند و در برخی مناطق شاهنامهخوانی دارند. خوردن انار، هندوانه و میوههای زمستانی نیز از بخشهای جداییناپذیر این شب است و یلدا همچنان حالوهوای جشن، شادی و باهمبودن را برای مردم حفظ کرده است.»
روایت آئینهای محلی شبچله در ایران
شب یلدا در گستره ایران، جلوهای واحد با روایتهای متنوع دارد؛ جشنی مشترک که هر منطقه براساس اقلیم، زبان، خوراک و حافظه فرهنگی خود، آن را به شیوهای خاص برگزار میکند. اگرچه مفهوم اصلی یلدا ــ گردهمایی، شبنشینی و پاسداشت روشنایی ــ در سراسر کشور مشترک است آئینها و نمادهای آن اما در استانهای مختلف رنگ و بویی متفاوت میگیرد و همین تنوع یلدا را به یکی از غنیترین میراثهای ناملموس ایران تبدیل کرده است.
در تهران قدیم و بهویژه شمیران، یلدا با کرسی، برف و خوراکهای زمستانی معنا پیدا میکرد. خوردن برف تازه با شیره، آشهای میوه و آجیل شبچله بخشی از خاطره جمعی این شب بود. در خراسان، شبچله با «چراغانی» شناخته میشد و آئین کفزنی، با مشارکت جمعی مردان خانواده، جلوهای از همکاری و شادی دستهجمعی را به نمایش میگذاشت؛ آئین کفزنی رسمی یلدایی است که در آن با جوشاندن و همزدن عصاره ریشه گیاه چوبک، کف شیرینی تهیه میشود و بهصورت جمعی میان خانواده و مهمانان تقسیم میشود. اصفهانیها نیز یلدا را با شاهنامهخوانی، فال حافظ و آئینهای مربوط به تازهدامادها و نوعروسان گرامی میداشتند؛ آئینهایی که پیوند خانوادهها را تحکیم میکرد.
در آذربایجان با هندوانه چله، پشمک و آئین بردن «چیللهلیک»(هدیه یلدایی) برای نوعروسان همراه است. باور به تاثیر نمادین هندوانه در محافظت از سرما، در آذربایجان شرقی و غربی مشترک است و حتی هنگام بریدن هندوانه، جملات آئینی برای دوری بلا گفته میشود. در کردستان «شهو چله» با خوراکهایی چون کالَک ترش، دلمههای متنوع و بازیها و قصهگوییهای محلی برگزار میشود؛ آئینی که پیوندی عمیق با ذخیرهسازی خوراک و آمادگی برای زمستان دارد.
در شمال کشور، مازندران و گیلان، یلدا با تدارکات چندروزه، خوراکهای سبزیمحور و باورهای مرتبط با برکت و فراوانی همراه است. از آویزانکردن خوشههای انگور تا قرار دادن دانههای برنج نمادین بر سفره، همه بیانگر پیوند یلدا با کشاورزی و امید به سالی پربار است. در فارس، توازن طبع گرم و سرد، فلسفه خوراکهای یلدایی را شکل میدهد و در لرستان، آئینهایی چون شالاندازی، متلگویی و شاهنامهخوانی، شبچله را به جشنی مشارکتی بدل میکند.
این تنوع آئینی، در کنار اشتراکهای نمادین چون انار، هندوانه، آجیل، فال حافظ و شبنشینی نشان میدهد که یلدا فراتر از یک رسم ساده، شبکهای از معانی فرهنگی است. هر منطقه روایت خود را از گذر از تاریکی به روشنایی دارد؛ روایتهایی که در مجموع، تصویری واحد از هویت فرهنگی ایران میسازند؛ هویتی که در عین تکثر، بر یک باور مشترک استوار است: هیچ شبی، هرقدر هم بلند، بیپایان نمیماند.
پویایی و زنده بودن آئین یلدا
آئینهای مرتبط با یلدا از دیرباز در ایران جاری و ساری بوده و در سالهای اخیر نیز عناصر جدیدی به آن افزوده شده است. از کیک یلدایی تا خرید لباس با عناصر مرتبط با یلدا در این سالها طرف توجه خانوادههای ایرانی واقع شده است. برخی این بروز و شکلگیری آئینهای جدید را مضر و عامل فراموشی عناصر قدیمی یلدا میدانند اما آنطورکه کارشناسان حوزه میراث ناملموس میگویند همین باز شدن پای عناصر جدید به سفره یلدایی مردم در کنار حفظ رسوم و سنن قدیمی، نشان از پویایی و زنده بودن آئین یلدا نزد ایرانیان است.
سیما حدادی، رییس اداره ثبت و پاسداری میراث فرهنگی ناملموس درخصوص رسوم قدیمیتر مربوط به شبیلدا به «جهانصنعت» گفت: «مهمترین عنصر این آئین سفره یلداست که متشکل از رنگهای قرمز، انار، هندوانه و باتوجه به اقلیم استانها انگور و یا عناب است. از جمله فعالیتهای فرهنگی نیز در آئین یلدا تفال به دیوان حافظ، اجرای موسیقیهای محلی و گوشسپردن به خاطرات بزرگترهای خانواده است. همچنین بازیهای گروهی خانوادگی، هدیه دادن به نوعروسان و کودکان در این شب انجام میشود و خانوادهها نیز بیشتر در این شب لباس قرمز میپوشند. نکته جالب هم این است که سفرههای یلدا باتوجه به اقلیم استانها متفاوت است و هر استانی سفره خاص خودش را میچیند.»
وی ضمن اشاره به اهمیت آئینهای قدیمی و نیز آئینهای جانبی که در این سالها به یلدا اضافه شده است، بر اهمیت هر دو تاکید و خاطرنشان کرد: «یکسری آئینها نظیر دورهمیهای خانوادگی از قبل وجود داشته و البته عناصر نوظهوری نیز در سالهای اخیر به آئین برگزاری یلدا افزوده شده است که هیچ اشکالی هم ندارد. به هر حال میراث ناملموس، میراثی زنده است و خودش را با شرایط جدید وفق میدهد. به عنوان مثال در سالهای اخیر کیک یلدا به سفره یلدایی اضافه شده درحالیکه در گذشته چنین عنصری وجود نداشته است. اکنون اما وقتی در این ایام به شیرینیفروشیها سر میزنید مشاهده میکنید که کیکهای قرمزرنگ درست و کرده و مردم هم این کیکها را خریداری میکنند. خرید لوازمتزئینی مرتبط با یلدا نیز در این سالها رایج شده و خرید گوشوارههای به شکل انار، جورابهای یلدایی و حتی آهنگهای مناسبتی و نوظهوری که برای این شب ساخته میشود نیز همگی نشانی از پویایی و زنده بودن آئین یلدا در کشور دارد.»
رییس اداره ثبت و پاسداری میراث فرهنگی ناملموس در تشریح علت جشن گرفتن این شب در ایران باستان گفت: «طبق تقویم ایرانی شب یلدا طولانیترین شب سال است. ایرانیها از دیرباز در این شب دور هم جمع شده و جشن میگرفتند و یلدا نیز یک کلمه «سریانی» به معنای تولد خورشید است. درواقع باور بر این بوده که پس از اتمام بلندترین شب سال و از روز بعد تولد خورشید خواهد بود و خورشید و نور بر تاریکی پیروز میشوند و روز بر شب چیره شده است.»
وی در پایان تاکید کرد: «به نظرم بسیار مهم است که مردم برای آئینهای یلدایی ارزش قائل هستند و آن را بخشی از هویت خود میدانند.»
دستور وزارت میراثفرهنگی برای اجرای شایسته شبیلدا
باتوجه به اهمیت آئین یلدا بهعنوان یکی از مهمترین میراث فرهنگی ناملموس ایرانیان که به ثبت جهانی نیز رسیده است، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی دستورالعملِ اجرای برنامههای فرهنگی، هنری و گردشگری مرتبط با شب یلدا را بهمنظور تقویت نشاط اجتماعی، ترویج هویتفرهنگی و معرفی ظرفیتهای بومی و گردشگری ابلاغ کرد. در این دستورالعمل همچنین بر پرهیز از تشریفات پرهزینه و تمرکز بر مشارکت مردم تاکید شده است.
در دستورالعمل ابلاغی وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی به ادارات کل استانها، اجرای برنامههای فرهنگی، هنری و گردشگری مرتبط با شب یلدا به منظور تقویت نشاط اجتماعی، ترویج هویت فرهنگی و معرفی ظرفیتهای بومی و گردشگری مورد تاکید قرار گرفته است.
براساس این دستورالعمل، ادارات کل استانها موظفند با بهرهگیری از ظرفیتهای محلی و همکاری نهادهای ذیربط از جمله استانداریها، شهرداریها، آموزشوپرورش، صداوسیما و تشکلهای مردمنهاد، برنامههایی متنوع و همسو با شأن فرهنگی شبیلدا اجرا کنند. برنامههای فرهنگی شامل شبنشینیهای یلدایی با محوریت شاهنامهخوانی، حافظخوانی و قصههای بومی، معرفی خوراکها و نمادهای محلی، اجرای موسیقی سنتی و آئینی و بهرهگیری از فضاهای تاریخی و گردشگری است.
در حوزه صنایعدستی و اقتصاد فرهنگ نیز بر برپایی بازارچههای موقت با محوریت آئین شب یلدا، معرفی محصولات بومی و حمایت از هنرمندان محلی تاکید شده است. حضور چهرههای فرهنگی، علمی، هنری و ورزشی بومی نیز برای مشارکت نمادین در برنامهها پیشبینی شده است.
این دستورالعمل یادآور شده که برنامهها باید با پرهیز از تشریفات پرهزینه و تمرکز بر مشارکت مردم اجرا شود.
وزارت میراث فرهنگی همچنین تاکید کرده که شب یلدا فرصتی بینظیر برای تقویت امید اجتماعی، همدلی و معرفی چهره فرهنگی ایران است و ادارات کل استانها با ابتکار، خلاقیت و نگاه ملی اهتمام ویژهای در اجرای شایسته این آئین کهن داشته باشند.
گفتنی است با وجود دشواریهای اقتصادی و فشارهای معیشتی شبیلدا همچنان جایگاه ویژه خود را در دل ایرانیان حفظ کرده است. این شب، نماد پیوند با سنتهای کهن و گذر از تاریکی به روشنایی، حتی در سختترین شرایط نیز روایتگر فرهنگ غنی، باورهای ریشهدار و هویت ایرانیان است و این نقش خود را همچنان حفظ خواهد کرد.
