4 - 07 - 2017
یادمانی برای آرش، جشنی برای باران
اشکان زارعی- انسان ایرانی در هزار توی تاریخ خویش همواره با برپایی جشنها و آیینهای بسیار، امیدوارانه چشم به آغازی بهتر و آیندهای روشنتر داشته و در دشوارترین روزها از تلاش برای رسیدن به آرزوها و آرمانهای خود دست برنداشته است.
جشنهایی که ریشه در ستایش خداوند و ارزشهای انسانی و همچنین، پاسداشت زیستبوم ایران و رویدادهای تاریخی یا نیمهتاریخی داشته است.
در گاهشماری روزگار کهن، ۱۲ ماه سال، نامهایی چون فرهوشی، ارتاوهیشتا، خردات، تیشتر، امرتات، شهریور، میتر، اپان، اتور، دزو، وهومن و سپندارمت، را برخود داشتند. از آنسو، ۳۰ روز ماه نیز دارای ۳۰ نام بودند که با اورمزد آغاز و با انیران به پایان میرسید. از سویی نام دوازدهگانه ماههای سال در میان نام روزها قرار داشت، بدینسان در هرماه یک روز نام ماه و نام روز برابر میگشت که آن را جشن میگرفتند.
تیرگان یکی از همین جشنهاست، جشنی که برپایه گاهشماری باستانی در پی برابری نام روز و نام ماه در سیزدهم تیرماه برگزار میشده است.
تیر یا تیشتر در اوستا ستاره باران و ایزد ترسالی است که هرگاه در آسمان بدرخشد مژده باران میدهد، کتاب تیریشت و بندهش اورا سرور همه ستارگان میدانند که هیچ پری و جادویی نمیتواند به آن آسیب رساند.
به باور ایرانیان، تیشتر به گونه اسبی سپید با گوشها و لگام زرین در سیزده تیر پس ازسه ده شب نبرد، اپوش دیو خشکسالی را شکست داده، بارانزایی آغاز میشود.
بیگمان تیرگان را باید جشنی برای باران و بارانزایی دانست از آنجا که ایران سرزمینی خشک و کمآب بوده و مردمش نیز بیشتر کشاورزی میکردند، همواره دست به آسمان داشته و نگاهشان بر زمین بوده است. آنان درگذر روزگار به خوبی دریافتند که آب را چگونه هدر ندهند. کندن کاریز، ساختن سد، آبانبار و برپایی جشنهایی همچون خردادگان، آبانگان و تیرگان در بزرگداشت آب، بخشی از تلاش ایرانیان در پاسداری از این داده اهورایی بوده است.
در همین راستا آیینهای بارانخواهی بسیاری برگرفته از جشن تیرگان مانند هلهله کوسه، کلَل کوسه، چمچمه گلین، عروسی قنات وعروسی باران در سراسر کشور برگزار میشده است.
ستاره تیر در ادبیات پارسی با نامهایی چون شباهنگ، وراهنگ، ستاره خنگ و ستاره سحری شناخته شده که نشانه آن گل بنفشه بوده است.
یکی دیگر از چراییهای پیدایش تیرگان را باید در داستان آرش کمانگیر جستوجو کرد، آنجا که منوچهر پیشدادی پادشاه ایران از سپاهیان افراسیاب تورانی شکست خورده، داوری میان دو کشور و گستردگی مرزهای آنان به پرتاب تیری سپرده میشود.
آرش کمانگیر که به او شیواتیر نیز میگویند بهپا میخیزد و برای پرتاب تیر آماده میشود، او بهدرستی میداند پهناوری کشورش، کینخواهی خون همرزمانش و سربلندی هممیهنانش بسته به بازوان او دارد. آرش در تیر روز به ستیغ کوه دماوند میرود و فریاد میزند:
منم آرش، سپاهی مردی آزاده، به تنها، تیر ترکش آزمون تلختان را، اینک آماده،
به گفته ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه و ابوسعید گردیزی در تاریخ گردیزی آرش برهنه میشود، به یاری اورمزد، همه توانش را در چله کمان مینهد و رها میکند. آرش جان میدهد اما تیر او بر درخت گردویی در آنسوی آمودریا فرود میآید تا مرزهای ایران فراختر گردد، جنگ پایان پذیرد و مردم شادمان شوند. از این پس آرش نماد جانفشانی و جانبازی در راه میهن میشود.
واژه تیر، بخشی از پیکره نمادین جشن تیرگان بهشمار میآید چه آنجا که ایزد باران و بارانخواهی است و چه آن هنگام که ابزاری برای نمایاندن مرزهای ایران بهکار میآید. نیاکانمان هزاران سال است در سیزدهم تیر همراه با شادی و پایکوبی از یکسو بهخاطر بارانزایی به نیایش و ستایش خداوند پرداخته و از سوی دیگر یاد و خاطره آرش و همه کسانیکه از پس روزگار سخت هزاران ساله آرشوار برای ماندگاری این سرزمین اهورایی جان باختند را گرامی میدارند. از همین رو در این جشن دختران و پسران جوان، بافتههای هفت رنگ به نام «تیروباد» که هم نشان از تیر آرش دارد و هم یادآور بادهای بارانزاست به دست میبندند.
در ایرانباستان این جشن در ده روز از ۱۳ تا ۲۲ تیر برپا میشده است. مردم از بامدادان تن را شستوشو داده، رخت نو پوشیده و با پختن خوراکیهای سنتی به دید و بازدید میرفتند. همچنین کلههای قند را در کاغذ هفترنگ «تیروباد» پیچانده به نوعروسان و تازهدامادها پیشکش میکردند. برگزاری فال کوزه «چک دوله» و فال حافظ از دیگر برنامههای این روز بوده است.
اما مهمترین و شادمانهترین بخش جشن تیرگان آبپاشی است که به آن آبپاشان، آبریزان و سرشوران هم میگفتند. ایرانیان در کنار رودخانهها و هر جای مناسب دیگری به نماد بارانسازی به یکدیگر آب پاشیده و این چکامه را میخواندند: تیر برو، باد بیا، غم برو، شادی بیا، محنت برو، روزی بیا، خوشه مرواری بیا.
به باور پژوهشگران، جشن آبپاشان «وارداوار» در میان ارامنه ایران و جشن «نوسردایل» نزد هممیهنان آشوری برگرفته از تیرگان ایرانی است. جشن گلابپاشی نیز که در میان مسلمانان شبهقاره هند در تیرماه انجام میشود، گونه دیگر جشن تیرگان است که از دوره غزنویان به آن سرزمین رفته است.
پس از اسلام خیام، دانشمند ایرانی به فرمان سلطان جلالالدین ملکشاه سلجوقی به ساماندهی گاهشماری یزدگردی پرداخته، آن را تقویم جلالی یا سلطانی نامیدند. در این سالنمای تازه، مناسبتهای ملی اندکی جابهجا شد و جشن تیرگان در روز دهم تیر قرار گرفت. هممیهنان زرتشتی، تیرگان را هر سال دهم تیر جشن میگیرند.
یکی از بنیادیترین اندیشههای فلسفی ایرانی، باور به نبرد همیشگی میان خوبی و بدی است. ایرانیان همواره خواهان جهانی آباد و آرام به دور از بداندیشی بوده که این آرزو را در آیینها، باورها، اسطورهها، چکامهها و اندیشههای دینی خود دنبال کردهاند. چنانکه آموزه خردمندانه گفتار، کردار و اندیشه نیک بر همین پایه از دل این فرهنگ برخاسته است.
بیگمان جانمایه جشن تیرگان نیز شادمانی، شکست اهریمنان و بدخواهان است زیرا در نگاه ایرانی اپوش دیو خشکسالی و افراسیاب تورانی خواه افسانهای باشند و خواه نیمهتاریخی، نیمهافسانهای نماد تیرهروزی و ویرانگری هستند.
تیرگان در گذشتههای نهچندان دور از دریای مازندران تا دریای پارس و از خاور تا باختر با نامهای گوناگونی چون «آب، تیر و ماهی»، «سیزهشو»، «سیزهتیر» و «تیروجشن» برگزار میشده است.
جشن تیرگان مانند همه جشنهای ایرانی، نمادی از مبارزه مردم ایران در راه رسیدن به زندگی بهتر، سپاسگزاری از خداوند، پاسداری از جهان آفرینش و ارج نهادن شادی و شادمانی است. همه جشنهای ایرانی را زنده کنیم چراکه اگر با ریشههای آنها آشنا شویم، رمز پایداری ایران، رمز ماندگاری فرهنگ ایرانی و راز تلاش مردم ایران برای دستیابی به ارزشهای اخلاقی بر ما آشکار میشود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد