گسترده‌تر شدن گسست‌ها

محمدصادق جنان صفت
کدخبر: 588503

محمد-صادق-جنان-صفت

محمدصادق جنان صفت

این روزها بازارهای سکه، ارز و خودرو با شتابی بیشتر مرزهای تازه در قیمت را پشت‌سر می‌گذارند و ایرانیان با چشم‌های گردشده گزارش‌ها را دنبال می‌کنند. مردم می‌گویند باورکردنی نیست که قیمت هر دلار آمریکا به ۱۲۸ هزار تومان برسد اما حقیقت دارد. بی‌تابی بازار ارز، سکه و طلا به‌زودی خود را به بازار‌های دیگر به‌ویژه بازار کالاهای اساسی خواهد رساند و بازار آنها را نیز به آشوب می‌کشاند. در چنین روزگاری که شبح رکورد زدن نرخ تورم بر بالای سر ایرانیان پرواز  و از سوی دیگر رکود تولید صنعتی به دلیل رکود در بازار فروش خودنمایی می‌کند، مدیران سیاسی و نیز مدیران اقتصادی به سروکول هم زده و کوشش می‌کنند بدبختی‌ها را به دیگران حواله دهند. این پدیده‌های خطرساز در حالی خود را به شهروندان تحمیل می‌کنند که رییس دولت و معاون اول او می‌خواهند با اندرز دادن کار را پیش ببرند.

حقیقت این است که اندرز دادن و نیز بگیر و ببند و دخالت دادن نهادهای نظارتی به عمق بازراها به جایی نمی‌رسد و باید فکر اساسی کرد. فکر اساسی برای اقتصاد رو به مرگ جمهوری اسلامی اگر دیر نشده باشد این است که از جایی سرمایه به اقتصاد تزریق شود. در داخل کشور یا سرمایه نیست (این موضوع را آمارها نشان می‌دهند که نرخ رشد سرمایه‌گذاری در کف قرار دارد) یا اینکه هست اما به کار گرفته نمی‌شود. به طور مثال در حالی که ‌هزاران دارایی دولت شناسایی شده و قرار بوده آنها را در طرح مشهور به نام مولد‌سازی به فروش برسانند در سه سال گذشته تنها بخش بسیار کوچکی به فروش رسیده است.

با توجه به رفتار گروه‌های گوناگون اجتماعی و سیاسی نسبت به دولت و سایر نهادهای حاکمیتی می‌توان با شهامت نوشت که گسست بین مردم و دولت در اقتصاد و در دیگر مقوله‌ها بیش از چیزی است که تصور می‌شود. مردم چگونه باید به این دولت اعتماد کنند هنگامی که به چشم می‌بینند قیمت کالاها و خدمات روندی فزاینده دارد و قیمت‌ها بی‌تاب شده و سر به آسمان می‌سایند؟ شهروندان بردبار ایرانی با بی‌تفاوتی جمعی خود به رویدادهای اقتصادی به دولت یادآور می‌شوند که اگر می‌خواهید تاب‌آوری را آزمایش کنید این راه را ادامه دهید.

چه کار اما می‌توان کرد؟ نخستین گام این است که به شهروندان ایرانی احترام گذاشته و با آنها راستگویانه برخورد شود. حالا دیگر مردم می‌فهمند که دلارهای نفتی -اگر چینی‌ها بدهند- در جاهایی دیگر هزینه شده و نیز اندازه آن کاهش یافته است. برخی کارشناسان باور دارند تاخیر در تخصیص ارز برای واردات کالاهای اساسی و نیز نهاده‌های دامی به این دلیل است که دولت و بانک مرکزی به اندازه کافی دلار و اسکناس ندارند. خرید میلیاردها دلار طلا و نیز تخصیص‌های ناشناس دست دولت را برای ارزپاشی‌های کهنه‌شده نیز بسته است. اکنون یک راه بیشتر نمانده و آن حذف شرایط تحریمی از اقتصاد کشور است. راه‌های ورود دلار به بازار هر روز تنگ‌تر می‌شود و شهروندان در روزهای خطرناک‌تر قرار می‌گیرند.

وب گردی