کمای مطلق در بورس!

جهان صنعت – بازار سرمایه در روز معاملاتی گذشته چهرهای دوگانه از خود نشان داد؛ جایی که شاخص کل بورس با افت ۴۸۵۸واحدی مواجه شد و به سطح ۳میلیون و ۱۲۹هزار و ۴۰۲واحد رسید. این میزان ریزش معادل ۱۶/۰درصد از ارزش بازار بود که نشاندهنده فشار فروش در برخی نمادهای بزرگ بازار است. اما در سوی دیگر، شاخص کل هموزن که وضعیت عمومی و متعادلتری از عملکرد کلی بازار را بازتاب میدهد، با رشدی مثبت همراه بود. این شاخص با افزایش ۴۳۳۱واحدی توانست به سطح ۹۶۴هزار و ۷۴۰ واحد برسد که معادل ۴۵/۰درصد رشد محسوب میشود.
این دوگانگی در روند شاخصها به روشنی از اختلاف مسیر میان نمادهای بزرگ و شاخصساز با دیگر گروهها حکایت دارد. درحالیکه نمادهای بزرگی همچون فولاد، فارس، وپاسار، فملی و وغدیر در وضعیت منفی قرار داشتند و فشار فروش در آنها مشهود بود، سایر نمادهای کوچکتر و میانه بازار با تحرکات مثبت و جریانهای ورودی نقدینگی توانستند نمای بهتری از خود ارائه دهند. به عبارت دیگر، اگرچه وزن بالای شرکتهای بزرگ در محاسبه شاخص کل باعث افت عددی آن شد اما عملکرد بهتر سهمهای کوچکتر در شاخص هموزن خود را بهصورت رشد نشان داد.
تحلیل این شرایط میتواند حاکی از چرخش سرمایهها از نمادهای بزرگ بهسمت سهمهای با سرمایه متوسط و کوچک باشد. معاملهگران بازار که در هفتههای گذشته با نوسانات بالایی در بازار مواجه بودند، حالا با نگاه دقیقتری به گروههایی با بنیاد قوی و قیمتهای اصلاحشده توجه میکنند، هرچند سایه بیاعتمادی و ریسکهای سیستماتیک همچنان بر بازار سنگینی میکند.
بازار در این فضا نیازمند تقویت جریان نقدینگی، شفافسازی وضعیت سیاستهای کلان اقتصادی و رفع ابهام در تصمیمات حاکمیتی است تا بتواند از وضعیت رکودی خارج شود. تفاوت میان شاخص کل و هموزن نشانهای روشن از ناپایداری در توزیع رشد میان صنایع مختلف است و میتواند در صورت تداوم، نشانههایی از بازسازی آرام بازار در دل فضای سنگین کنونی باشد.
اعداد چه میگویند؟
بازار سرمایه در روز گذشته با وجود رشد نسبی در بخش قابلتوجهی از نمادها، نشانههایی از تداوم ریسکگریزی و کاهش اعتماد عمومی به سهام را در خود داشت. ارزش معاملات سهام، صندوقهای سهامی و حقتقدمها به حدود ۱۰هزار میلیارد تومان رسید. در این میان، سرانه خرید سرمایهگذاران حقیقی حدود ۵۱میلیون تومان و سرانه فروش آنها ۵۷میلیون تومان بود که نشان میدهد سمت عرضه در معاملات برتری نسبی داشته و فروشندگان با انگیزه بیشتری در بازار ظاهر شدند.
قدرت خرید حقیقی نیز منفی گزارش شد و عدد منفی ۱۲/۱ را ثبت کرد که از برتری فروش نسبت به خرید در بین معاملهگران خرد خبر میدهد. این وضعیت منجربه خروج حدود ۱۴۶میلیارد تومان پول حقیقی از بخش سهام و صندوقهای سهامی شد، درحالیکه عمده ورود نقدینگی به سمت صندوقهای درآمد ثابت هدایت شد. این صندوقها روز گذشته با جذب حدود ۹۳۵میلیارد تومان سرمایه، بیشترین ورود پول را در میان سایر ابزارهای بازار تجربه کردند. چنین رفتاری نشان از افزایش تمایل سرمایهگذاران به کاهش ریسک و حرکت بهسمت داراییهای باثباتتر دارد؛ مسیری که در مواقع نااطمینانی و افت اعتماد به تصمیمسازیها در بازار بیشتر به چشم میخورد.
با وجود این، بررسی رفتار نمادها در دامنه نوسان نشان میدهد که ۵۷درصد از نمادهای بازار روز مثبتی را پشت سر گذاشتند. در بین آنها، ۲۶۷ نماد در محدوده مثبت ۲ تا ۳درصد قرار داشتند و تنها ۱۱۵ نماد با افت ۲ تا ۳درصدی مواجه بودند. این آمار حاکی از آن است که برخلاف افت شاخص کل، بدنه بازار عملکرد نسبتا بهتری داشته و این افت بیشتر ناشی از فشار فروش در نمادهای بزرگ و شاخصساز بوده است. در واقع، روند کلی بازار در لایههای میانی و کوچکتر مثبت بوده اما عملکرد منفی نمادهای بزرگ باعث شده تصویر نهایی بازار با رنگ قرمز شاخص کل گره بخورد. این وضعیت همچنان نشاندهنده نوعی واگرایی در رفتار بازار است که تا شفافشدن عوامل اقتصادی و سیاستگذاری ادامهدار خواهد بود.
کسی اهرمیها را نمیخرد!
حباب منفی شدید صندوقهای اهرمی وضعیت نگرانکنندهای را در بازار سرمایه ایجاد کرده است چراکه این صندوقها نقش مهمی در جذب سرمایههای خرد و افزایش نقدشوندگی بازار دارند. در روزهایی که بازار مثبت بود و حباب صندوقها حدود نیمدرصد بود، مدیران آنها با سرعت و به شکل آبشاری اقدام به صدور واحدهای جدید میکردند. اما حالا که حباب منفی به حدود ۱۰درصد رسیده، شاهد این هستیم که این مدیران حاضر نیستند حتی یک واحد صندوق را ابطال کنند تا از شدت فشار بر بازار کاسته شود و حباب منفی کاهش یابد.
این رفتار متناقض سوالی اساسی را مطرح میکند؛ آیا این صندوقها واقعا دارای متولی و ناظر جدی هستند؟ چرا در شرایط مثبت با ریسکهای بالا اقدام به جذب سرمایههای تازه میکنند اما در شرایط بحرانی حاضر به همکاری برای کنترل و مدیریت ریسکها نیستند؟ این بیتوجهی به کاهش فشار بر بازار و سهامداران، باعث میشود که آسیبهای ناشی از حباب منفی عمیقتر و گستردهتر شود.
در واقع بخش عمده مشکلات و بحرانهای بورس ریشه در ضعفهای ساختاری سازمان بورس دارد. این ضعفها باعث شده که سیاستها و تصمیمات اتخاذشده در بسیاری موارد نهتنها به بهبود بازار کمک نکند بلکه مسیر اشتباهی برای سهامداران ترسیم کند. سازمان بورس به جای ارائه راهکارهای موثر برای حمایت از بازار و حفظ سرمایه مردم، گاهی در تلاش است فشارها و مشکلات را از روی خود بردارد و مسوولیتها را به سهامداران منتقل کند.
این مساله به وضوح نشان میدهد که نیاز مبرمی به بازنگری اساسی در سازوکارهای نظارتی و مدیریتی بازار سرمایه وجود دارد. صندوقهای اهرمی که باید بهعنوان ابزارهای کارآمد مدیریت ریسک و افزایش بازدهی عمل کنند، بهدلیل نبود نظارت دقیق و سیاستگذاری صحیح، تبدیل به ریسک اضافی و فشار بیشتر بر بازار شدهاند.
در نهایت، اگر ساختار سازمان بورس اصلاح نشود و نظارت و مدیریت صندوقها به شکل کارآمد صورت نگیرد، مشکلات بازار سرمایه همچنان ادامه خواهد داشت و اعتماد سرمایهگذاران به این بازار کاهش خواهد یافت. این شرایط به ضرر کل اقتصاد و توسعه بازار سرمایه خواهد بود و ضرورت دارد مسوولان مربوطه هرچه سریعتر برای اصلاح این وضعیت وارد عمل شوند.
گروه خودرو غرق در ابهام
گروه خودرو این روزها در شوکی ناشی از عملیات خرداد۴ گرفتار شده و وضعیت معاملاتی آن سردرگم و گیجکننده بهنظر میرسد. چندی پیش موضوعی جنجالی مطرح شد؛ نامهای بسیار محرمانه که گفته میشد از سوی سران قوا به وزارت صمت و خودروسازان ارسال شده است اما رسانه رسمی قوه قضاییه این نامه را قاطعانه تکذیب کرد و مشخص نیست این نامه چگونه و توسط چه کسی ارسال شده است. این سوال مطرح است که آیا نگارنده نامه بهصورت شخصی چنین نامهای را فرستاده یا ماجرا پشت پردهای پیچیدهتر دارد.
صنعت خودرو یکی از صنایع مهم و پرگردش کشور است که به نوعی حیاط خلوت گروههای خاصی شده که منافع خود را در این فضا دنبال میکنند. اینکه متقاضیان خرید بلوکهای خودروسازان چه گروههایی هستند، هر کدام به چه حلقههایی وصلند و پشت پرده چه رایزنیهایی برای تصاحب این بلوکها در جریان است، آنچنان پنهانی نیست. این شرایط نشان میدهد که خودروسازی کشور در یک دوراهی سرنوشتساز قرار دارد؛ یا باید به بخشخصوصی واقعی واگذار شود، ظرفیت تولید خود را تا دومیلیون دستگاه افزایش دهد، داراییهای غیرضروری را بفروشد و منابع را صرف توسعه کند تا تحولی واقعی رخ دهد یا اینکه به دست گروههای ذینفع بیفتد و روند ناکارآمد گذشته ادامه پیدا کند.
نگاهی به معاملات هفته اخیر گروه خودرو نشان میدهد که سهام شرکت خاور که هفته قبل با حجم معاملات بالا و سرانه خرید چشمگیر بین ۱۵۰ تا ۱۵۵هزار سهم معامله میشد، این هفته روند متفاوتی داشت؛ حالا سرانه فروش آن بیشتر و پول حقیقی از بازار خارج شده است. سهام خودرو و سایپا نیز تغییر محسوسی نداشته و سرانه خرید آنها قابلتوجه نیست. این نوسانات نشاندهنده سردرگمی و ابهام در فضای کلی گروه خودرو است.
علاوهبر اینها، صنعت خودرو شدیدا متاثر از واگذاریها و تغییرات مالکیتی است. این صنعت در حالی که نگرانیهایی درباره وضعیت فعلی دارد، امیدوار به توافقاتی است که تولید را افزایش داده و ساختار مالی شرکتها را بهبود ببخشد. به همین دلیل حساسیتها نسبتبه این گروه بالا رفته و آینده آن در هالهای از ابهام و انتظار قرار دارد.
در نهایت، باید گفت که آینده صنعت خودرو به شفافیت در واگذاریها، اصلاح ساختار مالکیت و حمایت واقعی از بخشخصوصی وابسته است. فقط در این صورت است که میتوان انتظار داشت این گروه بهجای پیچیدگیهای فعلی، مسیر ثبات و رشد را طی کند و نقش موثری در اقتصاد کشور ایفا نماید. اما تا آن زمان، نوسانات، ابهامات معاملاتی و روند تصمیمگیریها همچنان بر این صنعت سنگینی خواهد کرد و سرمایهگذاران را در شرایطی پرچالش نگه خواهد داشت.