یادبودی از هنرمندی که ایران را بر بوم جاودانه کرد:

کمال‌الملک، اسطوره‌ای از زندگی و انسانیت

زهره خیراندیش
کدخبر: 551705
محمد غفاری، معروف به کمال‌الملک، یکی از برجسته‌ترین هنرمندان تاریخ هنر معاصر ایران، با آثارش که ترکیبی از نقاشی سنتی و اروپایی است، تأثیر عمیقی بر فرهنگ و هنر کشور گذاشت.
کمال‌الملک، اسطوره‌ای از زندگی و انسانیت

زهره خیراندیش– محمد غفاری مشهور به کمال‌الملک یکی از پرآوازه‌ترین و بانفوذترین شخصیت‌های تاریخ هنر معاصر ایران  است. وی در سال۱۲۲۴ در کاشان به دنیا آمد و روز یکشنبه ۲۷مرداد ۱۳۱۹ خورشیدی بر اثر کهولت سن بیمار شد و در سن ۹۳‌سالگی درگذشت. آثار مشهور او عبارتند از: تالار آینه، میدان کربلا، زرگر بغدادی. محمد چند ماه داشت که خانواده‌اش به روستایی سرسبز و خوش آب‌وهوا در حوالی کاشان به نام «کلده» نقل مکان کردند. پدرش میرزا بزرگ استاد کشیدن منظره نقاشی و چاپ سنگی بود. پدر بعد از تحصیلات ابتدایی محمد را به مدرسه دارالفنون در رشته نقاشی فرستاد. از آثار موفق وی پرتره اعتضادالسلطنه، رییس وقت مدرسه دارالفنون بود که مورد توجه وی قرار گرفت و به استخدام دربار درآمد. پس از اینکه کمال‌الملک به دربار قاجار وارد و به عنوان نقاش دربار مشغول به کار شد، ناصرالدین شاه ابتدا به او لقب «خان» و سپس «نقاش‌باشی» اعطا کرد. بعدها با مشاهده و تحسین آثار نقاشی کمال‌الملک، به ویژه تابلوی «تالار آیینه»، شاه لقب «کمال‌الملک» را به او داد. کمال الملک در طول دوران حضور در دربار ۱۷۰‌تابلو خلق کرد که مشهورترین آنها تالار آینه است. آثار او تلفیقی از نقاشی سنتی ایرانی با سبک‌های اروپایی بود.

اتهام دزدی به نقاش‌باشی

یکی از اتفاق‌هایی که لطمه روحی زیادی به نقاش‌باشی زد دزدیده شدن مقداری طلا و جواهر از تخت طاووس در تالار آینه کاخ گلستان بود. او چهار ساعت مورد بازجویی قرار گرفت هرچند دزد جواهرات بعدها مشخص شد اما صدمه روحی آن تا مدت‌ها بر این نقاش بزرگ باقی ماند. کمال‌الملک در سال ۱۲۶۲ با خواهر مفتاح‌الملوک یکی از مقامات درباری ازدواج کرد. آنها صاحب یک دختر و یک پسر شدند.

عزیمت کمال‌الملک به اروپا و عراق

کمال‌الملک در سال ۱۲۷۶ خورشیدی پس از ترور ناصرالدین‌شاه برای تحصیل به اروپا رفت. او بیش از سه سال را در فلورانس، رم و پاریس گذرانده و در موزه‌ها به رونگاری از آثار نقاشانی چون رامبراند و تیسین پرداخت. در سال ۱۲۷۹ به دستور مظفرالدین‌شاه به ایران بازگشت و کار در دربار را ادامه داد ولی عملا نتوانست با خواست‌های شاه جدید کنار بیاید. سپس به عراق رفت و چند سالی را در آنجا ماند. سال‌های ۱۲۸۱ تا ۱۲۸۳ خورشیدی پرده‌های (تابلو) «زرگر بغدادی» و «میدان کربلا» را نقاشی کرد. او دوباره به ایران برگشت. بازگشت او مصادف با انقلاب مشروطه بود. او با انتشار مقاله‌ها و ترجمه برخی آثار ژان ژاک روسو و دیگر نویسندگان آزادیخواه فرانسه به سهم خود با حرکت مردم همراه شد.

ماجرای آسیب دیدن به چشم

رباب مژدکانلو، نوه دختر برادر کمال‌الملک ماجرای نابینایی چشم استاد را این‌گونه نقل می‌کند: ماجرا از این قرار بود که کمال‌الملک به منزل آقای گنجی (باغ نشاط) دعوت می‌شوند. در اتاقی که به ایشان اختصاص داشته استراحت می‌کنند؛ صبح پیشخدمت صبحانه را می‌آورد. شیری که به همراه صبحانه آورده می‌شود، خراب و مانده بود که ایشان از خوردن آن امتناع می‌کند، آقای گنجی متوجه ماجرا شده و می‌خواهند پیشخدمت را تنبیه کنند که کمال‌الملک واسطه‌گری و میانجیگری می‌کند؛ آقای گنجی عصبانی شده و پاره آجری را به طرف پیشخدمت پرتاب می‌کند که به اشتباه به چشم استاد برخورد کرده و شیشه عینک وی شکسته می‌شود و به چشم آسیب می‌رسد.

مژدکانلو این‌گونه ادامه می‌دهد: «کمال‌الملک را به بیمارستان مشهد می‌برند ولی چشم او مداوا نمی‌شود، از آنجا استاد را به تهران منتقل می‌کنند که در تهران نیز مجبور به تخلیه چشم می‌شوند. وقتی برای تحقیق و کشف حقیقت ماجرا از تهران به نیشابور می‌آیند، کمال‌الملک و دوستانش داستانی غیرواقعی را عنوان می‌کنند که آقای گنجی گناهکار نشود و آن داستان نیز گیر کردن پا به طناب چادر و زمین خوردن استاد و آسیب دیدن چشم وی است. در واقع این داستان را برای ماموران بازگو می‌کنند که برای آقای گنجی گرفتاری درست نشود.»

درگذشت و آرامگاه کمال‌الملک

محمد غفاری سرانجام ساعت ۱۴‌روز یکشنبه ۲۷مرداد‌۱۳۱۹  خورشیدی بر اثر کهولت  سن بیمار شد و در ۹۳‌سالگی در منزل نوه دختری‌اش درگذشت. او وصیت کرده بود در باغ خودش در حسین‌آباد دفن شود اما بنا به دلایلی او را در نیشابور مجاور مزار عطار نیشابوری به خاک سپردند.

وب گردی