6 - 04 - 2020
کرونا؛ علامت ناکارآمدی سیاستگذاری در ایران
محمدقلی یوسفی*- اگر تنها بخواهیم به آنچه در شرایط کنونی و در ایران اتفاق میافتد فکر کنیم و از تحولاتی که در سطح جهانی اتفاق میافتد صرف نظر کنیم، باز هم قادر نخواهیم بود با استفاده از رهنمودهای نهادهای بینالمللی سرنوشت اقتصاد ایران را تغییر دهیم. تجربه نشان میدهد که نهادهای بینالمللی همچون صندوق بینالمللی پول به دلیل آنکه درک درستی از شرایط داخلی دیگر کشورها ندارند، قادر نیستند برای جوامع مختلف نظریات کارساز ارائه دهند.
ضمن آنکه نگاه این نهادها از بالا به پایین است و منابع مالی آنها در اختیار دولتها قرار میگیرد نه مردم. بنابراین اهداف اصلی این نهادها غالبا با آنچه در عمل اتفاق میافتد مطابقت ندارد و نظر آنها نمیتواند معیاری برای ارزیابی شرایط کشورها باشد.
وضعیت امروز اقتصاد ایران نشان میدهد که دولتمردان فرصتهای زیادی را نه تنها در شرایط کنونی، که در سالهای گذشته از دست داده اند. سرمایههای فراوان مالی و انسانی که در اختیار دولتمردان قرار دارد، به جای آنکه صرف تحقیق و توسعه در علوم طبیعی، ژنتیک، داروسازی، پزشکی و مسائلی از این دست شود، صرف فعالیتهایی شده که کمکی به رفع نیازهای روز جامعه و اصلاح مسائل اجتماعی و اخلاقی در طول این سالها نکرده است.
بنابراین شیوع این ویروس نشان داد که زمان بازنگری در سیاستهای دولت فرارسیده تا از هزینه کرد سرمایهها در مطالعات حوزوی و رشتههای غیرتخصصی، نهادهای فرهنگی و دفاتر ائمه جماعات جلوگیری شود که نه تنها کمکی به حل مشکلات امروز نکردهاند که در برخی موارد بازدارنده نیز بوده اند. بدیهی است اگر این منابع در حوزههای تخصصی هزینه میشد، اکنون میتوانستیم متناسب با شرایط موجود، دست به تحقیقاتی بزنیم که منجر به کشف واکسن این بیماری شود.
از سوی دیگر هزینه کرد منابع نفتی در محلهای نادرست نیز آثار زیان باری برجای گذاشته و استفاده نابجا از آن باعث شده که بنیه تولیدی ما بسیار ضعیف باشد. اگر درآمدهای سرشار نفتی در زمینه مهندسی پزشکی، تولیدات صنعتی و کشاورزی هزینه میشد، در این شرایط نگران کمبود ماسک و دستکش در کشور نمیشدیم و حتی میتوانستیم همچون چین به صادرکننده ماسک در جهان نیز تبدیل شویم. شیوع این بیماری همچنین نشان داد که تا چه میزان سیستم مدیریتی کشور ضعیف و ناکارآمد است و تا چه میزان سیاستگذاران بر اتخاذ تصمیمات غیرعقلایی و پرهزینه اصرار میورزند.
این بیماری علاوه بر اینکه به افزایش بیکاری و از دست رفتن فرصتها، بر هم خوردن برنامه فعالان اقتصادی، ایجاد خلل در برنامههای تولیدی آنان و ایجاد مشکلات در تجارت بین الملل و درآمدزایی برای کشور دامن زده است، اما چالش اصلی را باید بعد از اتمام این بحران جستوجو کرد، چه آنکه در زمان بحران کسی صدای اعتراض خود نسبت به سیاستهای دولت را بلند نمیکند و همه به دنبال اجرای سیاستهایی برای عبور از بحران و کاهش خسارتهای آن هستند.
با این حال دولت مردان از همان ابتدا نشان دادند که سیاستهای نادرستی را اتخاذ کردهاند که به شیوع و گسترش بیشتر این بیماری منجر شد. بنابراین بیماری کرونا را میتوان علامتی از ناکارآمدی کلان سیاستگذاری در ایران دانست که از قبل وجود داشته و در وضعیت فعلی سر برآورده است و از این رو تجدیدنظر در سیاستگذاریهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را به دولت مردان گوشزد میکند.
*اقتصاددان
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد