کتاب در تنگنای تورم
جهان صنعت– باوجود اهمیت فرهنگی و آموزشی کتاب، امروز در ایران شرایط بهگونهای است که کتابخوانی و بازار کتاب با چالشهای جدی روبهرو شده است. افزایش چشمگیر قیمت کتاب، کاهش قدرت خرید مردم، تغییرات سبک زندگی و رشد فضای مجازی باعث شدهاند فضای نشر و کتابفروشیها در وضعیت دشواری قرار بگیرند. نخست باید به روند افزایش قیمت کتاب و هزینه تولید اشاره کرد. هزینههای چاپ و نشر در ایران بهدلیل تورم بالا، نوسانات ارزی، افزایش هزینههای واردات کاغذ و ملزومات چاپی بهشدت بالا رفته است. به عنوان مثال، کتابی که زمانی ۴۰۰هزار ریال قیمت داشت، ظرف مدتی اندک قیمتش به یکمیلیون ریال رسید؛ «بیشتر هزینه تولید» عامل این افزایش است. این شرایط باعث شده کتاب برای بسیاری از خانوادهها نه یک کالای فرهنگی بلکه یک کالای لوکس تلقی شود. قابل ذکر است که بخش زیادی از کاغذ مورد نیاز نشر در ایران وارداتی است بنابراین نرخ ارز و تحریمها نیز در این روند اثرگذار بودهاند.
از طرفی همزمان با افزایش قیمت، قدرت خرید مردم کاهش یافته است. در شرایطی که معیشت خانوارها تحت فشار تورم، بیکاری و افزایش هزینههای اساسی مثل مسکن و خوراک قرار دارد، کتابخریدن جزو اولویتهای کوتاهمدت تلقی نمیشود. در همین زمینه گزارشهایی وجود دارد که میانگین مطالعه افراد -مثلا زمان روزانه مطالعه- بسیار پایین است؛ برای نمونه در سال۱۳۹۸، معاون وزیر فرهنگ گفته بود که میانگین مطالعه در کشور حدود ۱۳دقیقه و متوسط استفاده از اینترنت حدود ۱۶۹دقیقه است. این آمار نشان میدهد که با وجود دسترسی به کتاب، مردم به دلایل متعددی کمتر سراغ آن میروند. این وضعیت بهویژه تاثیر جدی بر کتابفروشیها و بازار نشر گذاشته است. گزارشها حاکی از آن هستند که با وجود افزایش تعداد عناوین منتشر شده -مثلا بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴ شمار کتابهای منتشرشده حدود ۲۵درصد رشد داشته – اما تعداد نسخههای چاپشده، تیراژ متوسط و در نتیجه تقاضا کاهش یافته است؛ از ۱۲۳۶ نسخه در هر عنوان به حدود ۹۱۱ نسخه رسیده است.
در نتیجه کتابفروشیهایی که زمانی محلی برای حضور فعال مخاطبان فرهنگی بودند، امروزه با مشتری کم، رکود فروش و وارد شدن رقبای فضای مجازی مواجه شدهاند. در گزارشها آمده است: «کتابفروشیها بهدشواری کار میکنند، خیابانهایی که زمانی مرکز فرهنگی بودند، امروزه خلوتتر شدهاند.» فضای مجازی و ابزارهای دیجیتال نیز بهعنوان جایگزین رفتارهای فرهنگی سنتی عمل میکند. مردم بهدلیل آسانی دسترسی، تنوع محتوا و هزینه پایینتر، بیشتر به سمت استفاده از شبکههای اجتماعی، ویدئو، بازیهای دیجیتال و پلتفرمهای آنلاین کتاب صوتی حرکت کردهاند. این روند باعث شده بازار کتابهای فیزیکی و حضور در کتابفروشیها کمتر شود. اگرچه این تحول لزوما منفی نیست اما در شرایط اقتصادی دشوار بهصورت تشدیدکننده بحران بازار کتاب عمل کرده است. در چنین وضعیتی بسیاری از کتابفروشیها با دورنمای تغییر شغل یا تغییر مدل کاری روبهرو شدهاند. کاهش تقاضا، افزایش هزینههای اجاره، رشد رقابت از سوی پلتفرم دیجیتال و کاهش حضور فیزیکی مشتریان باعث شده کتابفروشان بهدنبال تنوع درآمد، اضافه کردن کالا یا خدمات دیگر و برخی تغییر مسیر شغلی باشند. در نتیجه بازار کتاب نهتنها با کاهش فروش بلکه با تهدید تغییر کارکرد اجتماعیاش مواجه است.
علاوه بر این، مسائل فرهنگی و انگیزشی در پسزمینه این بحران وجود دارند. کاهش مطالعه تنها به قیمت کتاب برنمیگردد؛ بخش مهمی از آن مربوط به کاهش جذابیت رفتاری و تغییرات سبک زندگی است. گزارشها نشان میدهند که با وجود افزایش عناوین منتشرشده، تیراژ پایینتر و کاهش صفحات منتشرشده نیز دیده شده است. همچنین فضای گسترده اینترنت، شبکههای اجتماعی و سرگرمی دیجیتال باعث شده رقابت بر سر زمان مخاطب سختتر شود. از سوی دیگر برخی کارشناسان کاهش تعداد کتابخوانان را ناشی از ضعف زیرساختهای فرهنگی، تعداد کم کتابخانهها و مشکلات توزیع میدانند. در مقابل تلاشهایی هم دیده شدهاند. نهادهای نشر، کسانی که هنوز فعالیت میکنند، تاکید دارند بر اهمیت کتاب و مطالعه بهعنوان بخش حیاتی از فرهنگ و اینکه برای حفظ جان فرهنگی جامعه باید اقدامات حمایتی صورت گیرد اما این اقدامات نیازمند اراده، بودجه و سیاستهای پایدار است. برای نمونه، افزایش یارانه یا کاهش هزینههای تولید کتاب میتواند کمک کند اما بهتنهایی کافی نیست.
چنین وضعیتی پیامدهای متعددی دارد. از منظر اقتصادی، کاهش فروش کتاب و افزایش هزینه تولید ممکن است به تعطیلی یا ترکیب کتابفروشیها با کسبوکارهایی دیگر منجر شود؛ از منظر فرهنگی، کاهش مطالعه و حضور کمتر در فضای کتابخوانی ممکن است به کمترین شدن سرمایه اجتماعی، تنزل سطح اطلاع و گفتوگوی عمومی فرهنگی بینجامد و از منظر آموزشی، وقتی خانوادهها نتوانند هزینه کتاب را بپردازند، شکاف آموزشی و فرهنگی میان طبقات مختلف گسترش مییابد.
با این حال میتوان به راهکارهایی فکر کرد که در بلندمدت اثرگذار باشند. اول، حمایت مستمر دولتی و نهادهای فرهنگی جهت کاهش هزینه تولید به عنوان مثال تامین ارزانتر کاغذ، یارانه چاپ، کاهش تعرفه واردات ملزومات میتواند قیمت فروش را کاهش دهد و کتاب را دوباره به دسترس عموم بازگرداند. دوم، تقویت زیرساختهای کتابخوانی دیجیتال همراه با نسخههای ارزانتر منجر به افزایش دسترسی به کتاب میشود بهویژه برای کسانی که قدرت خرید پایینی دارند. سوم، ترویج فرهنگ مطالعه از طریق مدارس، دانشگاهها، کتابخانههای عمومی و استفاده از فضای مجازی به عنوان مکمل -نه رقیب- میتواند بخشی از راه باشد. کتابفروشان نیز میتوانند مدل کسبوکار خود را بازنگری کنند: ترکیب فروش فیزیکی با خدمات فرهنگی مثل نشستهای کتابخوانی، کافه کتاب، فروش نسخههای الکترونیکی یا صوتی، اشتراک کتاب و… تا درآمدشان متنوعتر شود. در نتیجه، اگرچه واقعیت امروزه بازار کتاب و کتابفروشیها در ایران تیره به نظر میرسد اما با سیاستهای فرهنگی دقیق، حمایت اقتصادی و بازنگری در مدل کسبوکارها میتوان این روند را تغییر داد. نیاز است همه بازیگران – ناشران، کتابفروشان، دولت، نهادهای فرهنگی و مخاطبان – باهم همکاری کنند تا کتاب، مطالعه و فرهنگ در جایگاه واقعیاش باقی بماند.
