2 - 03 - 2017
کتابهایی که باید خواند
در آستانه عید ناشران با چاپ کتابهای تازه به استقبال تعطیلات میروند. هر سال در انتهای اسفند ماه کتابفروشیها با طرحهای مختلف سعی دارند مردم را برای خرید کتاب ترغیب کنند. عید فرصت مناسبی است تا رها از شلوغیهای روزمره چند روزی را صرف کتاب خواندن کنید. کتابهایی که بعد از گذر از زمستان دل خوانندگان ادبیات را گرم میکنند.
میم عزیز
محمدحسن شهسواری از مهمترین داستاننویسان ۱۵ سال اخیر ادبیات ایران است. او که پیش از این با رمانهایی مانند «پاگرد» و «شب ممکن» توجه انبوهی از مخاطبان ادبیات داستانی را به خود جلب کرده بود، بار دیگر با رمان «میم عزیز» مخاطبش را غافلگیر میکند. میم عزیز نهمین کتاب داستانی منتشرشده محمدحسن شهسواری است. شخصیت اول این رمان یک نویسنده است. او همزمان مشغول نوشتن یک رمان و یک فیلمنامه و منبع الهامش شخصیتهای اطرافش است.
قهرمان شهسواری در این مسیر علاوهبر رمان خود رمانی دیگر هم در دل متن مینویسد که متفاوت است با روزگار خودش. استفاده از انواع خردهروایتها و تکنیکهای داستانی رمان میم عزیز را به یکی از رمانهای متمایز این نویسنده بدل کرده است.
نویسندهای که علاقه ویژه و ملموسی به داستانگویی و روایت و غافلگیر کردن مخاطبش با اتفاقهایی پیشبینینشده دارد. شهسواری میم عزیز را با توجه به تکثری نوشته که شخصیتها و قهرمانهای او با آن مواجه شدهاند. داستانی از روزگار معاصر و انسانی که برای تثبیت خود ناچار به روایت شده است و برای این روایت باید از «دیگری» استفاده کند.
دزد
در کتاب دزد، سارق گمنامی که جیببر تمام عیاری است و به خاطر این مهارت استادانه در ربودن وسایل افراد خاص محکوم به همکاری میشود. آن هم همکاری با «کیزاکی» یکی از سردستههای باندهای مافیایی و گانگستری که برنامههای کلان آنها دستکاری و دخالت در سیاست است. این دزد راهی برای فرار ندارد، نه از دست کیزاکی و آدمهایش و نه از دست گذشته و خاطراتش با دو نفر از دوستانش: «حتما همینطوره. من جیببر خوبی نیستم. دوران دبیرستان کارم اساسا جنس بلند کردن از مغازه بود. بعضی وقتها برای تفریح جیببری هم میکردم. مثل تو یا «ایشیکاوا» این کاره نیستم. تو بلند میکنی، میدی به اون، اون هم کیف پول رو خالی میکنه و بعد تو دوباره میذاریش توی جیب صاحبش. تازه اون فقط دو سوم سهم میبره. نمیشد فهمید که چه اتفاقی افتاده، حتی اگه هم کسی میفهمید، باز نمیشد گزارش داد.»در داستان دزد، روابط انسانی بسار کم و محدودی تجربه میشود. وابستگیها و دلبستگیهایی برای شخصیت اصلی داستان بهوجود میآید که سرنوشت او را رقم میزند. او با پسربچهای دوست میشود که همواره او را یاد خودش میاندازد. تلاش میکند آینده پسرک را بهتر کند و همین دوستی بر آینده خودش هم تاثیر میگذارد: «وقتی از مغازه بیرون آمدم، ابرهای بزرگ و حجیم بالای سرم به حالت معلق درآمده بودند. احساس کردم که قطرههای بیشمار باران مرا در خود خواهند پوشاند. ضربان قلبم تندتر شد و انگشتانم را در جیبم باز و بسته کردم.» فومی نوری ناکامورا، نویسنده ژاپنی، در سال ۲۰۱۰ جایزه ادبی ژاپن را برای کتاب دزد دریافت کرد.
صلحی که همه صلحها را بر باد داد
صلحی که همه صلحها را بر باد داد روایتی است از وقایعی که به فروپاشی امپراتوری عثمانی در طول جنگ جهانی اول انجامید و مایه تغییر اساسی در خاورمیانه شد و بنا به عقیده نویسنده به شروع جنگی دامن زد که همچنان ادامه دارد. این کتاب تنها به نقش اروپا در خاورمیانه نمیپردازد بلکه تاثیر این دگرگونی در خود اروپا را نیز دربرمیگیرد. گاه خواننده را با خود به دل بیابانهای شبهجزیره عربستان میبرد و با ماجراجوییهای لارنس همگام میکند و گاه از اختلافات و مناقشات دولتمردان اروپایی در پایتختهایشان پرده برمیدارد. میتوان تاریخی را که این کتاب به آن پرداخته سفر پیدایش قرن بیستم و خاورمیانه امروزی دانست. این کتاب در سال ۱۹۸۹ منتشر شد و به فهرست نهایی جایزه پولیتزر هم راه یافت.
ما اینجا داریم میمیریم
مریم حسینیان در دومین رمان خود چند آدم متفاوت را روایت میکند که در خانهای ناچار به تحمل یکدیگرند. حسینیان که رمان قبلیاش، بهار برایم کاموا بیاور، نامزد جایزه هوشنگ گلشیری بود، در این رمانش نیز از زنها و البته مردهایی مینویسد که در یک «هممکانی» اجباری رؤیاهای خاصی در سر دارند. از زنی متعصب که کینه خواهر کوچک سرخوشش را به دل دارد تا دختر جوانی که میخواهد برای انتخابات رأی جمع کند؛ از زنی خانهدار که شاهد فرو ریختن خانهاش است تا چند شخصیت جادویی که ناظران این جهان پرقصهاند. حسینیان با استفاده از رگههایی از رئالیسم جادویی، امر فانتزی را در رئالیسمی پرقصه جای میدهد و رمانی مینویسد که نوگراست و کوشش دارد ایدههای روایی تازهای مطرح کند، رمانی که دغدغه حضور جهانی مرموز دارد کنار جهان واقعی و مرسوم. در این اثر مفهوم کلاسیک «پری» به یک امر داستانی مدرن تبدیل شده است. ما اینجا داریم میمیریم قصه آدمهایی است که زیر نظر چشمهای نگرانی مشغول جعل خود و بودنشان هستند، قصه آدمهایی در یک آپارتمان حوالی یوسفآباد.
کپسول زمان
کپسول زمان (۲۰۱۳) چهارمین زندگینامه پل استر است که در سه بخش به بازنمایی ذهن کودکی او و وارسی جغرافیای درونش در انزوا میپردازد. کمتر نویسندهای حاضر است احساسات شخصیاش را اینگونه با جزییات بیان کند. استر گفته دیگر نمیخواهد رمان بنویسد اما با به کارگیری روایت دوم شخص به این زندگینامهاش هم مهر داستان زده است، انگار گزیری از قصهگویی ندارد.
در این کتاب میخوانید: «نخست، همه چیز زنده بود. کوچکترین اشیا قلب تپنده و حتی ابرها نام داشتند. قیچی راه میرفتند، تلفنها و کتریها پسر عمو بودند و چشمها و عینکها برادر. سطح گرد ساعت دیواری شکل صورت انسان بود، هر دانه نخود فرنگی در کاسهات شخصیتی متفاوت داشت و نردههای جلوی ماشین والدینت دهانی خندان بودند.»
قربانی
قربانی کتابی استثنایی است؛ روایتی از آنسوی جبهه جنگ جهانی دوم، روایتی از اوضاع کشورهای تحت اشغال جبهه متحدین آلمان و ایتالیا از دل اردوگاه فاتحان سالهای اول جنگ. کورتزیو مالاپارته خبرنگاری ایتالیایی بود که با سمت سروانی در کشورهای مختلف جبهه متحدین میگشت و خاطراتش را مخفیانه مینوشت. او بلافاصله بعد از پایان جنگ این خاطرات را در قالب کتاب قربانی منتشر کرد، کتابی که خیلی زود به یکی از پرفروشترین آثار آن دوره تبدیل شد.
سالتو
دومین رمان مهدی افروزمنش فضایی مهیج و پُرداستان دارد. او که نخستین رمانش یعنی تاول، جایزه بهترین رمان سال جایزه هفت اقلیم را از آن خود کرد در دومین رمانش به قهرمانی پرداخته که از اعماق شهر و از حوالی میدان مشهور فلاح تهران برآمده است. قهرمان او کُشتیگیری فرز و تکنیکی است که رمان سالتو براساس جهان او شکل میگیرد، کُشتیگیری جسور که ناگهان بخت به او رو میکند و یک عشق کُشتی ثروتمند تصمیم میگیرد از او حمایت کند. او مردی است مرموز و مشکوک که برای این مبارز قصههایی دارد و این نقطهای است که از آن به بعد فضای رمان حال وهوایی جنایی- معمایی پیدا میکند. افروزمنش با سالها تجربه روزنامهنگاری بخش اجتماعی، توجه خاصی به انسان برآمده از تکههای تیره شهر دارد. او در این رمان آدمهای گوناگون این شهر را مقابل این قهرمان فرز و از همه جا بیخبر قرار میدهد و ناچارش میکند درباره چیزهایی تصمیم بگیرد که بین مرگ و زندگی در نوسان هستند. سالتو با روحی قصهگو و رئالیستی تلاش میکند برای مخاطب غافلگیری بزرگی رقم بزند. پسری برآمده از جنوب شهر که حالا میخواهد سلطان باشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد