کابوس تولیدکنندگان
                            سارا اصغری– در میانه تلاش دولت برای تسهیل صادرات غیرنفتی و حمایت از تولید داخلی، کارت بازرگانی یکبار مصرف که روزی بهعنوان مسکنی سریع برای تولیدکنندگان فاقد کارت دائم طراحی شده بود، امروزه خود به عاملی بازدارنده در مسیر توسعه صادرات پایدار تبدیل شده است. این ابزار که قرار بود پنجرهای به بازارهای جهانی بگشاید، اکنون به دیواری بلند برای تولیدکنندگان ایرانی تبدیل شده است.
رویای شکسته تسهیل صادرات
داستان از آنجا آغاز شد که مسوولان برای رهایی تولیدکنندگان کوچک و متوسط از پیچیدگیهای دریافت کارت بازرگانی دائم- شامل شرایط سابقه فعالیت، مالیات و بیمه – کارت بازرگانی یکبار مصرف را معرفی کردند. ایده اولیه ساده و جذاب بهنظر میرسید: تولیدکنندهای که قصد صادرات محصولش را دارد اما کارت بازرگانی دائم ندارد، میتواند به سرعت یک مجوز موقت دریافت کرده و کالای خود را به بازارهای جهانی برساند اما این رویای زیبا به کابوسی برای تولیدکنندگان تبدیل شده است. در عمل، این مسکن سریع بهدلیل بوروکراسی دستوپاگیر، عدم شفافیت و محدودیتهای ذاتی، خود به مانعی بزرگتر از مشکل اولیه بدل شده است.
مرگ خاموش برندسازی ایرانی
یکی از ویرانگرترین تاثیرات کارت بازرگانی یکبار مصرف، ناتوان کردن تولیدکنندگان در برندسازی بینالمللی است. یک تولیدکننده برای نفوذ در بازارهای بینالمللی نیاز به ارائه نمونه، شرکت در نمایشگاهها و ایجاد رابطه مستمر با خریداران خارجی دارد. با کارت یکبار مصرف، او قادر به صادرات نمونه نیست و نمیتواند تضمینی برای تامین مستمر کالا به خریدار بدهد.
این محدودیت در عمل تولیدکنندگان ایرانی را از رقابت در بازارهای جدی بازمیدارد. در جهانی که برندسازی و شناختهشدن نقش تعیینکنندهای در موفقیت صادرات دارد، تولیدکننده ایرانی محکوم به گمنامی است.
تغذیه دلالبازی
زمانی که یک تولیدکننده نتواند به صورت مستقیم کالای خود را صادر کند، مجبور است محصولش را به یک صادرکننده دارای کارت دائم بفروشد. این واسطهها که بهصورت عمده بر مسائل مالی و لجستیکی متمرکزند، بخش عمدهای از سود صادرات را کسر میکنند و انگیزه تولیدکننده برای کیفیتسازی و توسعه بازار را کاهش میدهند.
مجید دیانت، کارشناس حوزه تولید در گفتوگو با «جهانصنعت» درباره کارتهای یکبار مصرف بازرگانی هشدار میدهد: «پدیدهای خطرناک به نام صادرات با کارتهای بازرگانی یکبار مصرف، تعادل بازار صادرات را برهم زده است. در این روش افراد یا شرکتهای کوچک، بدون هیچ تعهدی برای بازگرداندن ارز به چرخه رسمی، اقدام به خرید با قیمت ریال و صادرات آن با قیمت دلار آزاد میکنند.» به گفته دیانت، سود این معامله نه به جیب تولیدکننده اصلی و نه به اقتصاد ملی بازمیگردد بلکه به جیب شبکهای از دلالان میرود که هیچ نقشی در زنجیره تولید ندارند.
فاجعه آماری: نسبت نگرانکننده ۹ به یک
هشدارهای دیانت زمانی جدیتر میشود که به آمارهای تکاندهنده در این زمینه نگاه کنیم. وی در ادامه خاطرنشان میکند: «حجم صادرات غیررسمی با کارتهای یکبارمصرف، به نسبت نگرانکننده
۹ به یک در مقایسه با صادرات رسمی رسیده است و این عدم تعادل، نهتنها شرکتهای بزرگ را که متعهد به بازگشت ارز هستند تضعیف کرده بلکه کلیت نظام صادراتی بهویژه کالاهای استراتژیک را با مخاطره مواجه کرده است.»
سوءاستفاده و تقلب در سایه بیضابطگی
یکی از تاریکترین جنبههای داستان کارتهای بازرگانی یکبار مصرف، امکان سوءاستفاده از این سازوکار است. دیانت هشدار میدهد: «در این میان نیز برخی از این کارتها سوءاستفاده میکنند و با در اختیار گرفتن شماره ملی افرادی که هیچ اطلاعی از این کار ندارند، اقدام به صدور کارت بازرگانی به نام آنها میکنند.» این پدیده نهتنها باعث ایجاد آمارهای غیرواقعی از صادرات میشود بلکه امکان ردیابی و نظارت بر فرآیند صادرات را نیز با مشکل مواجه میکند.
راهکارهای ناتمام دولت
این فعال حوزه تولید در ادامه با یادآوری این موضوع که دولت برای حل معضل ارز، راهاندازی «بازار دوم مبادلهای» را در دستورکار خود قرار داده است، عنوان میکند: «براساس این طرح، صادرکنندگان پس از ۲۰درصد رفع تعهد ارزی خود با نرخ ترجیحی، میتوانند مابقی ۸۰درصد صادرات خود را با نرخ ارزی بالاتر از ارز ترجیحی دریافت کنند اما این راهحل نیز با تاخیر در حال اجراشدن است و مشخص نیست تا چه اندازه میتواند مشکل اصلی را حل کند.»
در جستوجوی راه برونرفت
واقعیت این است که کارت بازرگانی یکبار مصرف در شرایط کنونی نهتنها به اهداف اولیه خود نرسیده بلکه به عاملی برای تضعیف تولید، ممانعت از صادرات پایدار و تقویت اقتصاد دلالمحور تبدیل شده است.
راه برونرفت از این بحران نیازمند بازنگری اساسی در سیاستهای صادراتی است. اولین گام، شفافسازی و نظارت دقیق بر صدور این کارتها و جلوگیری از سوءاستفادههاست.
گام دوم، ایجاد تمایز بین تولیدکنندگان واقعی و دلالان است تا امتیازات صادراتی به دست تولیدکنندگان اصلی برسد. گام سوم، بازسازی سیستم کارت بازرگانی بهگونهای است که هم امکان صادرات سریع را فراهم و هم مسیر را برای برندسازی و حضور مستمر تولیدکنندگان در بازارهای جهانی هموار میکند.
کلام آخر
کارت بازرگانی یکبار مصرف نمونه دیگری از سیاستهای خوبی است که در عمل بهدلیل ضعف در اجرا و نظارت، به ضد خود تبدیل شده است. امروز این ابزار بهجای کمک به تولیدکنندگان، به ابزاری برای دلالان تبدیل شده که سود صادرات را به جیب میزنند بدون آنکه نقشی در تولید داشته باشند.
تغییر این روند نهتنها نیازمند اصلاح مقررات بلکه نیازمند عزم جدی برای مبارزه با اقتصاد دلالمحور و حمایت واقعی از تولیدکنندگان است. تا زمانی که این تغییر اساسی اتفاق نیفتد، نمیتوانیم به صادرات غیرنفتی پایدار و توسعه اقتصادی مبتنیبر تولید امیدوار باشیم. آینده اقتصاد ایران در گرو توانایی ما در تبدیلشدن از اقتصاد دلالمحور به اقتصاد تولیدمحور است و اصلاح سیستم کارت بازرگانی میتواند گام مهمی در این مسیر باشد.
  