تغییر موازنه در بازار نفت:

چین یا اوپک؟ کدام یک بازیگر اصلی بازار است؟

گروه انرژی
کدخبر: 594964
تحلیلگران معتقدند که در دهه گذشته، اوپک به‌عنوان عامل اصلی تعیین قیمت نفت محسوب می‌شد، اما اکنون چین به‌دلیل قدرت خرید خود و تأثیر بر تقاضا، نقش پررنگ‌تری در بازار نفت پیدا کرده است.
چین یا اوپک؟ کدام یک بازیگر اصلی بازار است؟

جهان صنعت- برای بخش اعظم دهه گذشته بازارهای نفت تصمیمات اوپک را به‌عنوان سیگنال اصلی برای تشخیص جهت‌گیری قیمت تلقی می‌کردند. این سلسله‌مراتب اکنون در بوته آزمایش قرار گرفته اما هنوز دگرگون نشده است. آنچه تغییر کرده کانونی است که معامله‌گران برای یافتن نشانه‌های کوتاه‌مدت به آن چشم می‌دوزند. این نشانه‌ها به‌طور فزاینده‌ای ازسوی چین ساطع می‌شوند آن‌هم نه به‌این دلیل که پکن عرضه را کنترل می‌کند بلکه به این خاطر که رفتار خرید این کشور اکنون بر «تقاضای نهایی» و «کشف قیمت کوتاه‌مدت» مسلط شده است. اویل‌پرایس در تحلیلی نوشت: همان‌گونه که خبرگزاری «رویترز» گزارش داده چین از اوپک به‌عنوان تاثیرگذارترین نیرو در شکل‌دهی به قیمت نفت سبقت گرفته است؛ امری که ناشی از مقیاس عظیم و زمان‌بندی خریدهای نفت خام آن است و نه هرگونه سیاست رسمی برای مدیریت قیمت‌ها. این دگرگونی نشان می‌دهد که چگونه بازارهای نفت به‌طور فزاینده‌ای «تقاضا-محور» شدند و چین درست در کانون این تحول جای گرفته است. چین بزرگ‌ترین واردکننده نفت خام جهان بوده اما نفوذ آن فراتر از صرفا حجم‌هایی است که در صدر اخبار قرار می‌گیرند. تحلیلگران موسسه رفینیتیو اخیرا خاطرنشان کردند که دیدگاه سنتی مبنی بر اینکه تولیدکنندگانی نظیر اوپک‌پلاس تعیین‌کنندگان اصلی قیمت نفت هستند «در سال۲۰۲۵ توسط چین به‌چالش کشیده شده است». آنها تصریح کردند که راهبرد پکن در استفاده از ذخایر استراتژیک برای ایجاد کف و سقف قیمت نفت خام امسال عملا جایگزین نقش هدایتگر اوپک‌پلاس شده است. برخلاف خریداران عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی ساختار نفتی چین ترکیبی پیچیده از شرکت‌های بزرگ دولتی، پالایشگاه‌های مستقل و نهادهای ذخیره‌سازی استراتژیک است که رفتار خرید آنها غیرشفاف بوده و اغلب به‌درستی در داده‌های لحظه‌ای منعکس نمی‌شود. محموله‌ها می‌توانند با قابلیت رصد محدود به مخازن تجاری ذخایر استراتژیک یا ذخیره‌سازی شناور منتقل شوند. همین عدم قطعیت و ابهام خود به یک‌متغیر اثرگذار در بازار بدل شده است. الگوی رفتاری بازار نشان می‌دهد زمانی که روند خرید چین شتاب می‌گیرد قیمت‌ها تمایل به تثبیت و افزایش دارند حتی اگر عرضه جهانی در سطح مطلوبی باشد و درمقابل زمانی که واردات کند می‌شود قیمت‌ها افت می‌کنند حتی باوجود محدودیت تولید ازسوی اوپک. درطول دوسال گذشته این الگو به‌اندازه‌ای تکرار شده که معامله‌گران اکنون «شتاب واردات چین» را به‌عنوان محرک قیمت فوری‌تری نسبت به اهداف تولید اوپک که بسیاری از آنها یا پیش‌بینی‌شده هستند یا تنها تا حدی اجرا می‌شوند درنظر می‌گیرند. با این حال اوپک(و به‌ویژه عربستان‌سعودی) همچنان بخش عمده ظرفیت مازاد جهانی را دراختیار دارد. این ظرفیت کماکان لنگرگاه انتظارات بلندمدت بازار است. زمانی که نوسانات تقاضا بر قیمتگذاری کوتاه‌مدت سلطه دارد اما ظرفیت مازاد اهمیت کمتری می‌یابد. در بازار امروز سرنوشت «بشکه نهایی»(بشکه تعیین‌کننده قیمت) بیشتر توسط این مولفه تعیین می‌شود که آیا چین فعالانه درحال بیرون‌کشیدن نفت خام از بازار است یا خیر. حاشیه سود پالایشگاه‌های چین نیز به شاخصی پیشرو برای جهت‌گیری قیمت تبدیل شده است. وقتی حاشیه سود بهبود می‌یابد(به‌ویژه در میان پالایشگاه‌های مستقل) واردات نفت خام معمولا افزایش می‌یابد. وقتی حاشیه سود فشرده می‌شود خرید به‌سرعت کند می‌گردد. ازآنجاکه این‌پالایشگاه‌ها با چرخه‌های برنامه‌ریزی کوتاه و انعطاف‌پذیری محدود ترازنامه مالی فعالیت می‌کنند رفتار آنها نوساناتی را ایجاد کرده که سیاست‌های اوپک نمی‌تواند به‌آسانی آن را تعدیل و هموار کند. عامل ژئوپلیتیک نیز خود را به این معادله تحمیل کرده است به‌طوری‌که چین برداشت نفت خام از روسیه و سایر تامین‌کنندگان تحریم‌شده را تحت ترتیبات قیمتگذاری جایگزین افزایش داده است. این امر با تغییر مسیر تجارت به کانال‌هایی که در آنها انضباط عرضه و سیگنال‌دهی قیمت‌های پایه اثربخشی کمتری دارند پیوند سنتی میان تصمیمات اوپک و قیمت‌های نقدی را تضعیف کرده است. البته این بدین معنا نیست که اوپک فاقد اهمیت شده است. تصمیمات سیاسی این کارتل همچنان توازن میان‌مدت را شکل می‌دهد و مرزهایی را برای انتظارات قیمتی ترسیم می‌کند اما مرکز ثقل بازار تغییر کرده است و معامله‌گران اکنون داده‌های گمرک چین، نرخ فعالیت پالایشگاه‌ها و سیگنال‌های سیاسی پکن را با همان دقتی رصد می‌کنند که زمانی مختص بیانیه‌های اوپک بود.

هیچ‌کدام از این موارد به این‌معنا نیست که چین جایگزین تولیدکنندگان به‌عنوان «تعیین‌کننده نهایی قیمت» شده است. نفوذ چین در حاشیه و در کوتاه‌مدت عمل می‌کند و نه در لحظات تنش واقعی عرضه. ذخیره‌سازی استراتژیک و خریدهای غیرشفاف می‌توانند قیمت‌ها را زمانی که بشکه‌های نفت فراوان هستند جابه‌جا کنند اما نمی‌توانند در زمان وقوع یک شوک واقعی عرضه سقف قیمت‌ها را کنترل کنند و یا زمانی‌که موجودی انبارها اشباع شد و تقاضا کاهش یافت از کف قیمت دفاع کنند.

زمانی‌که بازارها منقبض(دچار کمبود شدید) می‌شوند قدرت قیمتگذاری به‌سرعت به کسانی بازمی‌گردد که ظرفیت مازاد را کنترل می‌کنند. در آن جبهه اوپک(و در درجه اول عربستان‌سعودی) همچنان اهرم تعیین‌کننده را دردست دارد. سیگنال‌های چین ممکن است برای معامله‌گران جهت‌دهی آسانی برای معاملات روزانه فراهم کند اما این قدرت مشروط باقی می‌ماند. اگر پکن واقعا تعیین‌کننده نهایی قیمت بود قادر ‌بود آنها را در بلندمدت حفظ کند. اینکه آیا می‌تواند چنین کند یا خیر درنهایت حدودوثغور این نظریه را محک خواهد زد.

منبع: نفت خبر

وب گردی