24 - 04 - 2020
چگونه «مرحوم» خطابت کنیم مرد؟
گروه فرهنگ- هفته گذشته را با خبری تمام کردیم که تا هفتهها باورنکردنی باقی میماند. قلب جوان خشایار الوند دیگر نمیتپد. دوباره یک طنزنویس دیگر را از دست دادیم. طنزنویسان و طنزپردازان میتوانند روزهای سخت ما را قابل تحمل کنند. بد به حالمان که امسال افراد قابل اعتنای این عرصه را از دست دادهایم و سال جدید را بدون آنها شروع میکنیم. خشایار الوند یادگار دورانی است که تلویزیون هنوز مشتری داشت و سریال طنز واقعا مردم را میخنداند و ترافیک خیابانها را کم میکرد. عکسهایش همراه با شوک و ناباوری همکارانش اولین واکنشهایی بود که صبح پنجشنبه صفحات شبکههای اجتماعی را پر کرد. در تمام عکسها جوان است و سرحال؛ در تمام عکسها میخندد و دیدن همین تصاویر اوست که غصه آدم را چندبرابر میکند. بهترین مجموعه طنزی که به گفته صاحب نظران تلویزیون و جامعهشناسی معنای طنز را تمام و کمال ادا میکرد و مایههای سیاسیاش زننده نبود، قهوه تلخی است که دستپخت الوند برای ماست و آخرین سریالی که میتوانست در جذب مخاطب موفق باشد پایتخت بود که حالا باید بگوییم آخرین یادگار خشایار الوند است برای تلویزیون. حالا ما ماندهایم و فیلمنامههایی که به زور شوخیهای جنسی و توئیتهای دست چندم کپی شده میخواهند ما را بخندانند. مهمتر از همه هنر طنزی است که هنرمندانش یکییکی عرصه را برای همیشه خالی میکنند؛ تلویزیونی که کسی روبهروی آن نمینشیند و خندهای که از روی لبها جمع میشود.
برزو ارجمند اولین نفری بود که خبر درگذشت خشایار الوند را به اشتراک گذاشت و با انتشار عکسی از او درباره این اتفاق ناگوار نوشت: غیرقابل باوره، خشایارجانم روحت شاد... سلام من رو به پدرم و عارف برسون. خشایار الوند نویسنده قهوه تلخ و پایتخت درگذشت... تسلیت به خانواده مهربانش. صبح روز پنجشنبه روز نهم اسفند ۹۷، مثل ۲۶ فروردین سال گذشته که عارف لرستانی بازیگر در ۴۶ سالگی درگذشت، صفحات سینماگران در شبکههای اجتماعی در بهت و ناباوری خبر از مرگ ناگهانی خشایار الوند میداد.
امروز پیکر او از مقابل خانه سینما به آرامگاه ابدیاش منتقل میشود و دوستدارانش روز دوشنبه در مسجد جامع شهرک غرب دور هم جمع میشوند و یادش را گرامی میدارند.
مرگ در ۵۱ سالگی و پارادوکس مواجهه با این حقیقت تلخ درباره کسی که عمری خنده به لبهای مخاطبانش نشانده، موضوع درگذشت آقای الوند را دردناکتر و تاثیرگذارتر کرد. خشایار الوند در سال ۱۳۴۶ در تهران به دنیا آمد. سیروس الوند کارگردان سینمای ایران برادر او است و ماهور الوند بازیگر و استعداد تازه کشف شده سینمای ایران، برادرزادهاش. او در سال ۱۳۶۳ در جایگاه دستیار کارگردان و برنامهریز وارد سینما شد.
خشایار الوند فعالیتش را در سینما در سال ۱۳۸۰ با نگارش فیلمنامههای «مزاحم» و «برگ برنده»، هر دو به کارگردانی سیروس الوند ادامه داد اما عمده شهرتش را با نگارش فیلمنامه سریالها و مجموعههای طنز موفق کسب کرد.
مجموعهای بزرگ شامل بسیاری از برنامههای طنز پرطرفدار شامل: «نقطهچین»، «شبهای برره»، «باغ مظفر»، «گنج مظفر»، «مرد هزار چهره»، «مرد دو هزار چهره»، «قهوه تلخ»، «ویلای من»، «شوخی کردم» و «در حاشیه» همه به کارگردانی مهران مدیری، «پایتخت»، «پایتخت ۳»، «پایتخت ۴»، «پایتخت ۵»، «در حاشیه» و «علیالبدل» به کارگردانی سیروس مقدم، «کمربندها را ببندیم» به کارگردانی مهدی مظلومی، «مسافران» به کارگردانی رامبد جوان «دیوار به دیوار» و «دیوار به دیوار ۲» به کارگردانی سامان مقدم. از همه آنچه درباره او گفته میشود، میتوان به چند نکته مهم اشاره کرد: خشایار الوند فیلمنامهنویسی بود که ساختار فیلمنامه را به درستی میشناخت. او به طور کامل در جریان آنچه در اطرافش میگذشت بود؛ از امور سیاسی و اجتماعی، تا اقتصادی و حتی ورزش. خشایار الوند به اهمیت عنصر سرعت در انجام کارها به ویژه آثار تلویزیونی واقف بود.
این عناصر وقتی با هم درون یک نفر جمع شوند حاصلش میشود شبهای برره یا سریال پایتخت که از جمله سریالهای بسیار موفق و پربیننده تلویزیونی در ایران محسوب میشوند. همکاران آقای الوند جملگی در این موضوع باهم موافقند که سینمای طنز ایران یک آدم کاربلد و آگاه را از دست داده است.
یکی دیگر از عوامل موفقیت خشایار الوند به گفته همکارانش، آگاهی مداوم او از مسائل روز بود. زیاد فیلم و سریال میدید و مطالعه میکرد؛ گفته میشود که آقای الوند حتی در دورانی که مطبوعات شکوفایی گذشته را نداشتند هر روز حتما دو روزنامه همراهش بوده و اخبار و گزارشهای روز را مطالعه میکرده و درباره موضوعات روز اعم سیاسی و اجتماعی و ورزشی و اقتصادی نگاه و تحلیل خودش را داشته است.
پیمان قاسمخانی یکی از نویسندگان برجسته طنز سینما و تلویزیون ایران، که علاوه بر فیلمنامهنویسی کارگردانی و بازیگری را هم در کارنامه خود دارد، درباره خشایار الوند گفت: «خشایار بسیار با استعدادتر از چیزی بود که دیده شد. به گفته آقای قاسمخانی آنچه از توانایی و موفقیت آقای الوند تا به حال دیده شده تمام قابلیت و توانایی او در این عرصه نبوده است. آقای قاسمخانی در سریالهایی مانند شبهای برره و مسافران با آقای الوند همکاری داشته است.
آنچه خشایار الوند و همکارانش برای سریال شبهای برره به کارگردانی مهران مدیری نوشتند انگار بعد از حدود ۱۳ سال هنوز هم در متن جامعه تهنشین شده که جسته و گریخته از آن یاد میشود. از ساختار و قصههای طنز آن گرفته تا گویش و طنز کلامی ساخته و پرداخته نویسندگان آن سریال، که آقای الوند یکی از مهمترینشان بود.
سریال پربیننده پایتخت که هر سال در تعطیلات نوروز پخش میشد و امسال هم قرار بود به جای سریال در قالب یک فیلم سینمایی تلویزیونی ۹۰ دقیقهای تولید شود، در مرحله آمادهسازی بود که نویسنده شاخص خود را به طور ناگهانی از دست داد.
الهام غفوری تهیهکننده آن با ابراز تاثر از این اتفاق گفت نمیدانم باید چه کرد. محسن تنابنده بازیگر و نویسنده این سریال هم گفت بدون خشایار الوند ادامه پایتخت سخت است.
امیرمهدی ژوله فیلمنامهنویس شاخص طنز و بازیگر درباره آقای الوند گفت در سالهای اخیر هر کسی دنبال نوشتن یا بازنویسی یا سرپرستی یک فیلمنامه کمدی بود یکی از سه گزینهاش حتما آقای الوند بود. به گفته امیرمهدی ژوله حاصل کار الوند برآیند دو مولفه کیفیت و سرعت بود.
ژوله که فیلمنامه قهوه تلخ را با خشایار الوند با هم نوشتند به تنوع کارهای الوند اشاره کرد و گفت: «او به خاطر حضور مداوم سینما در خانواده و تجربیات فراونش در این عرصه فیلمنامهنویس قابلی بود و ساختار و اسکلت اصول فیلمنامه را خیلی بهتر از سایرین میشناخت و کارش تنوع فراوان داشت. او نویسندهای حرفهای بود که برای طیفی گسترده از سیروس مقدم تا سامان مقدم از مهران مدیری تا مهدی مظلومی نوشت و قادر بود با انواع و اقسام لحنها خودش را تطبیق بدهد.
الوند در سرپرستی تیم نویسندگان طنز هم ید طولایی داشت. اعتباری که همکاران در کارش برای او قائل بودند موجب شده بود که بسیاری از نویسندگان صاحبنام فیلمنامه، نوشتههایشان را به او بدهند تا نظرش را بگوید یا اگر ضعف یا اشکالی در فیلمنامه میبیند بگوید.
در شبکههای اجتماعی نام او به هشتگ تبدیل شد. شبهای برره یکی از آثار آقای الوند بود که به آن زیاد اشاره شد. آنچه توجه کاربران شبکههای اجتماعی را به خود جلب کرد، مرگ ناگهانی آقای الوند در ۵۱ سالگی بود و اینکه با مرگ غمانگیز خالق آثاری مواجه شده بودند که سالها برایشان مایه خنده و سرگرمی بود.
جمعی از کاربران هم به مرور خندهها و خاطرات و آثار آقای الوند پرداختند.
عکسها نقلقولها مصاحبهها و گزارشها حاکی از آن است که اهالی سینما و تلویزیون ایران عزادار مردی هستند که همواره در روزهای سخت تلاش کرد لبخند بر لب مردم بنشاند و بسیاری اوقات هم موفق بود.
در روزگار افول صداوسیما وقتی صحبت از بیاعتمادی بود، وقتی از ریزش مخاطبان تلویزیون سخن به میان آمد، بسیاری از آثاری که نام او را به عنوان نویسنده بر پیشانی داشت یک سر و گردن با بقیه فاصله داشت و بیشتر دیده شد؛ نمونه متاخر آن همین دیوار به دیوار، همین پایتخت. نمونههای قدیمیتر آن، همان شبهای برره و همان قهوه تلخ.
هنرمندان برایش نوشتند
خبر درگذشت خشایار الوند صبح روز پنجشنبه بدترین اتفاقی بود که میشد با آن هفته را تمام کرد. خبری که آه، حسرت و افسوس را از نهاد همه همکاران و دوستدارانش بلند کرد. تمام کسانی که این سالها با او کار کرده بودند با شوک و ناباوری از رفتنش در چند کلمه و جمله ناراحتیشان را نشان دادند؛ گویی که هیچکس نمیدانست برای رفتن یک نویسنده طنزپرداز جوان خوشاخلاق چه بنویسد و چه بگوید. حسن فتحی با اندوهی فراوان درگذشت او را تسلیت گفت و نوشت: خشایار الوند، فیلمنامهنویس جوان و خوشقریحه و همیشه خندان سینما و تلویزیون ایران درگذشت. این ضایعه جانگداز را به فیلمساز پیشکسوتمان جناب سیروس الوند و خانواده داغدار آن مرحوم تسلیت عرض کرده و برای بازماندگان طول عمر باعزت را آرزومندیم. یادش گرامی و پاینده باد.
محسن کیایی با انتشار یک پست درگذشت خشایار الوند را تسلیت گفت و نوشت: عجب روزگار بدی است، باز هم اسفند باز هم از دست دادن یه جوون عزیز و هنرمند، خشایار عزیز روحت شاد، خدا به خانوادهات صبر بده.
مهران احمدی هم برای درگذشت ناباورانه خشایار الوند نوشت: خشایار عزیز باورم نیست که رفتی و چقدر باید این کلام را تکرار کرد.… روحت شاد.
هادی کاظمی از بازیگران شبهای برره و قهوه تلخ هم برای درگذشت خشایار الوند نوشت: درود و بدرود خشایار جونم… باور کردنی نبود… باورم نمیشه… چقدر تو باحال بودی آخه… چقدر با متنهات بازی کردیم، مرد دوستداشتنی دیدار تا به اون دنیا. فاتــحه
پرویز پرستویی هم با انتشار پستی درگذشت خشایار الوند را تسلیت گفت: خشایار الوند عزیز فیلمنامهنویس قهوه تلخ، پایتخت و بسیاری از کارهای تلویزیون و سینما بر اثر سکته قلبی درگذشت. تسلیت به خانواده محترمش، تسلیت به فیلمساز پیشکسوتمان سیروس الوند عزیز. روحش شاد و یادش گرامی.
شبنم مقدمی نیز در یادداشتی کوتاه نوشت: به مادرم گفتم دیگر تمام شد… گفتم همیشه پیش از آنکه فکر کنی، اتفاق میافتد… باید برای روزنامه، تسلیتی بفرستیم… (فروغ فرخزاد)
چگونه «مرحوم» خطابت کنیم مرد؟ زبانم نمیچرخد بگویم «روحت شاد»… این چه داغی بود آخر ِ این سال ِ عجیب بر دل ما و سینما گذاشتی؟… چقدر داستان ِ نانوشته… چقدر قهقهه و لبخند… چقدر خلاقیت و چقدر آینده با خودت بردی خشایار… چه حیف… هزار دریغ و درد هزار افسوس… کاش حالت حالا بهتر از ما باشد… امن و امان باشی در آغوش خدا… با آن لبخند همیشگی… یقین دارم خدا دوستت داشت، خدا دوستت دارد…
کابوس ِ بیتمام ِ هجرت آنها که دوستشان میداریم… پیرامونمان میچرخد مدام… و ما، باز مهر و عاطفه و توجه و معرفتمان را از هم دریغ میکنیم… کاش به خود بیاییم…
ناباورانه، درگذشت خشایار الوند، نویسنده مجموعههای «پایتخت»، «قهوه تلخ» و بسیاری از سریالها و فیلمهای خاطرهساز این سالها را، به خانواده سینما و تلویزیون، و خانواده محترم الوند، تسلیت میگویم. روانت آرام… مرد ِ همیشه پرلبخند… خوشاخلاقترین.
امیرمهدی ژوله از دوستان خشایار الوند هم در یادداشتش خواسته از کلمه شادروان برای نام خشایار الوند استفاده نکنیم و نسبت به مرگ او ناباور باشیم: فردا یا پسفردا خاک میریزند رویش. روی صورتش که همیشه میخندید. روی همه شور و هیجانش وقتی یکی از سکانسهایش را برای جمع تعریف میکرد. روی همه آرزوهایی که داشت.
این شادروان را نچسبانید بیخ اسمش. بگذارید هنوز ناباور باشیم به مرگش. بگذارید شوک باشیم هنوز. بگذارید منتظر باشیم این شوخی بیمزه تمام شود و خشایار برگردد سر جدولهای نیمهتمامش.
باید آرام شویم. باید اشکها را پاک کنیم. باید بنشینیم دور هم، عقلها را روی هم بگذاریم ببینیم چطور باید برای دردانه ششسالهاش نبودن را معنا کنیم.
جواب سوالت را گرفتی رفیق؟
در آخرین تصویر به جا مانده از عارف لرستانی در دورهمی، مهران ازش پرسید که این روزها به چه فکر میکند و چه دغدغهای دارد و عارف جواب داد که به مرگ فکر میکند و خیلی دوست دارد بفهمد که آن طرف چه خبر است.
دلم میخواهد یک شب به خوابم بیاید، میخواهم ازش بپرسم: چه خبر اون طرفها؟ جواب سوالت را پیدا کردی رفیق؟ حتما او هم اخمهایش را درهم میکند و میگوید: سوال میکنی از ما…. ما را زیر سوال میبری پدرسوخته؟ به همین راحتی میخواهی جواب بزرگترین سوال بشریت را بگذاریم کف دستت؟؟ خودت بمیر و بیا ببین چه خبر است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد