چالش‌های پیش‌رو، چشم‌انداز مبهم

نادر کریمی جونی
کدخبر: 589841

نادر-کریمی-جونی

نادر کریمی جونی

همزمان با تشدید مشکلات اقتصادی در ایران، جمهوری اسلامی به سختی روزگار می‌گذراند تا به ساحل آرامش برسد اما حتی مقامات دولتی مانند مسعود پزشکیان هم نمی‌دانند که تا رسیدن به ساحل آرامش چقدر مانده و کشور با چه شرایطی یا با چه موقعیتی به این ساحل آرامش خواهد رسید. قدرمسلم آن است همه امیدهایی که درباره رسیدن به نقطه رهایی و عبور از مشکلات وجود داشته و همه وعده‌هایی که در این‌باره داده شده، ناکام مانده و این وعده‌های محقق نشده -که البته سررسید زمانی هم نداشته- نه‌فقط دولت که حکومت ایران را به چوپان دروغگو شبیه کرده است.

برای درک بهتر این موضوع پرسش اصلی آن است که در یک حالت انتزاعی اگر مقامات ایرانی ادعا کنند که سال۱۴۰۵یا ۱۴۰۶ اوضاع اقتصادی ایرانیان بهتر می‌شود، چند‌درصد از شهروندان کشورمان، اعم از حکومت‌کنندگان و حکومت‌شوندگان این ادعا را باور خواهند کرد؟ گمان نمی‌رود که در خوشبینانه‌ترین حالت و حتی با در نظر داشت افراد تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر نظام، بیش از چند‌درصد بتوانند یا بخواهند که این ادعا را باور کنند. با این حال هنوز نگرانی ایرانیان در مورد وقوع جنگ مجدد یا انجام حملات از سوی رژیم صهیونیستی و ایالات‌متحده به ایران رفع نشده است. باوجود اطمینان‌بخشی‌های مکرر از سوی مقامات سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی درباره دور بودن وقوع منازعه نظامی و اصرار ایشان بر وجود و تداوم امنیت در ایران، هم‌میهنانمان در محافل خصوصی و عمومی از احتمال وقوع جنگ سخن می‌گویند و ابراز عقیده می‌کنند که اگرچه نه به این زودی ولی تا پایان سال۱۴۰۴ حمله‌ای علیه ایران صورت خواهد گرفت. روشن است که این گمانه‌زنی که هیچ مبنای عقلی و نقلی ندارد چندان قابل‌اعتنا نیست اما وقتی دروغ‌های آشکار رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور پذیرفته و به آن استناد می‌شود کاملا قابل انتظار است که چنین تحلیل‌هایی نیز باور شود. البته خبر بد برای تهران آن است که باوجود پیش‌بینی‌ها در مورد سقوط نتانیاهو پس از پایان جنگ غزه هنوز این سقوط صورت نگرفته و با روند حاضر احتمالا نخست وزیر فعلی صهیونیست‌ها همچنان ریاست دولت را در دست خواهد داشت. نتانیاهو همچنین از رییس‌جمهور رژیم صهیونیستی تقاضای عفو کرده که احتمالا با آن موافقت خواهد شد و از این بابت خطر کنار گذاشته شدن قانونی به واسطه محکومیت در دادگاه هم برطرف می‌شود. به همین دلیل گمان نمی‌رود که با برجای ماندن بنیامین نتانیاهو تغییر زیاد یا مهمی در راهبردها و نگاه دولت تل‌آویو به وجود آید به ویژه آنکه تندروها که هم اکنون دست‌کم یک وزیر در کابینه دارند همچنان خواهان اتخاذ رفتارها و سیاستگذاری‌های تندروانه و افراطی هستند. این تندروهای کابینه دولت رژیم صهیونیستی خواهان حمله پیش‌دستانه و سریع برای براندازی جمهوری اسلامی در ایران هستند اما هر چقدر که منازعه و مقابله با ایران اولویت اصلی یا دست‌کم یکی از اولویت‌های اصلی تل‌آویو را تشکیل می‌دهد، این امر اولویت چندانی برای ترامپ یا واشنگتن ندارد. ترامپ هم‌اکنون فهرست بلندی از کارهای بر زمین مانده در پیش‌رو دارد که تقریبا همه آنها اوضاع بسامان و امیدوارکننده‌ای ندارند. در پایین‌ترین رده، مساله صلح اوکراین قرار دارد که ترامپ قول داده بود حداکثر ظرف سه روز به آن پایان داده و صلح را در این منطقه برقرار خواهد کرد اما حالا و بعد از یک‌سال هنوز هیچ نشانه امیدوارکننده برای پایان این بحران و منازعه وجود ندارد. در عین حال وجود حکومت‌های مخالف ترامپ در ونزوئلا، بولیوی و… و حضوری که روسیه در منطقه آمریکای جنوبی و لاتین دارد، اکنون به یکی از بزرگ‌ترین دلمشغولی‌های ترامپ تبدیل شده است. تا چندی پیش تصور می‌شد که ترامپ با حمله به ونزوئلا و پایان دادن به حکومت مادورو، این مشکل را برطرف خواهد کرد اما برطرف کردن این مشکل ساده و در دسترس نیست و از آن بدتر وجود این پیش‌بینی است که حتی در صورت تغییر رژیم در ونزوئلا باز هم احساسات ضدآمریکایی در این کشور ممکن است رهبر بعدی را از مشروعیت و مقبولیت ساقط و حرکت انجام شده را ناکام کند. از این منظر ممکن است ترامپ با وجود پیش‌بینی‌ها و گمانه‌زنی‌های متناقض از حمله زمینی به ونزوئلا منصرف شود. در عین حال بزرگ‌ترین دلمشغولی دونالد ترامپ انتخابات میان‌دوره کنگره و سنا در سال آینده است؛ جمهوریخواهان هم‌اکنون محبوبیت زیادی ندارند و ممکن است کرسی‌های زیادی را به دموکرات‌ها واگذار کنند. این واگذاری اوضاع کاری و اداره کشور را برای ترامپ و همکارانش در دولت بسیار سخت خواهد کرد. ترامپ می‌داند که رای‌دهندگان آمریکایی توجه زیادی به ماجراجویی‌های وی در خاورمیانه، اروپا و حتی آمریکا ندارند. این رای‌دهندگان به ویژه توجه خود را به اوضاع زندگی و معیشتی‌شان معطوف کرده و براساس آن تصمیم می‌گیرند. از این بابت فرار به جلو و استفاده از اهرم دستاوردها و ثمرات بمباران ایران، پایان دادن به جنگ غزه و… اگرچه مهم است اما در نزد آمریکاییان و کسانی که قرار است رای خود را به صندوق‌ها بریزند، تعیین‌کننده نیست. حتی در سند راهبردی امنیت ملی ایالات‌متحده، توجه اندکی به همکاری‌ها با اروپا و خاورمیانه‌نشینان شده و اولویت یک به شهروندان آمریکایی سپرده شده است. از این منظر احتمالا دونالد ترامپ علاقه زیادی به وقوع جنگ مجدد در خاورمیانه ندارد و نمی‌خواهد در این اوضاع که رای‌دهندگان کشور بهبود زندگی‌شان را مطالبه می‌کنند، هموطنان خود را به دستاوردهای ایالات‌متحده در آمریکای‌جنوبی، خاورمیانه یا اروپا ارجاع دهد. این موارد موجب آن شده تا عده‌ای در تهران به گذران امور تا پایان دولت ترامپ امیدوار شوند. از دید این عده، دلمشغولی‌های متعدد و مهم جمهوریخواهان و دونالد ترامپ باعث شده تا توجه ایالات‌متحده به جنگ با ایران معطوف نباشد و در نتیجه قابل تصور است که واشنگتن به تل‌آویو فشار وارد کند که نتانیاهو و همکاران افراطی‌اش هم از منازعه با ایران پرهیز کنند و ایالات‌متحده را درگیر و دچار دردسر نکند. قرینه‌ای که در این‌باره گفته می‌شود انتقادهای تند ترامپ و هشدارهای وی خطاب به بنیامین نتانیاهو پس از ترور رائد سعد فرمانده حماس است. در یک حالت انتزاعی و برای فرار از دشواری‌هایی که هم اکنون نتانیاهو با آن مواجه بوده اما ممکن است درگیری محدود با هدف‌های در دسترس به‌عنوان یک گزینه مورد استفاده قرار گیرد.

در عین حال ترامپ نیز تصور می‌کند با تحریم‌های پیش‌بینی شده و گسترش و تعمیق آن، جمهوری اسلامی در آستانه نابودی قرار می‌گیرد و نیاز به حضور فیزیکی و نظامی یا جنگ با ایران وجود ندارد.

وب گردی