شناسه خبر : 29673
2 - 01 - 2020
2 - 01 - 2020
پیشروی به سوی جنگی ناخواسته
پیرمحمد ملازهی*
ایران و آمریکا میدانند که جنگ چه خطری دارد بنابراین علیالقاعده نباید دنبال این رویکرد باشند منتها واقعیتی وجود دارد و آن، اینکه نیروهایی که در عراق هستند و بخشی از آنها را حشدالشعبی و حزبالله تشکیل میدهند خیلی در محاسبات خود همراستا با ایران حرکت نمیکنند چراکه این نیروها از یکپارچگی و فرماندهی خاصی برخوردار نیستند. در همین جریان سفارت، دیدیم که رهبران این گروهها به مردم اعلام کردند پیشروی نکنند و قرار بود این تظاهرات صرفا جلوی دروازههای سفارت آمریکا باشد اما بعد دیدیم که عدهای ریختند و آتش زدند و مساله را پیچیدهتر کردند بنابراین از این زاویه خطر وجود دارد. واقعیت آن است که گروههایی که آمریکا فکر میکند صددرصد از ایران حمایت میشوند و وابسته به نیروهای قدس هستند آنطور که گمان میرود حرفشنوی از ایران ندارند. آنها مسائل خودشان را دارند هر چند که ارتباطی بین نیروهای ایرانی و حشدالشعبی وجود داد و کمکهای مالی و… در اختیار نیروهای عراق قرار میگیرد اما لزوما به این معنا نیست که از ایران پیروی میکنند و اینجاست که مساله سخت میشود.درست است که نه آمریکا خواهان جنگ است و نه ایران اما در این میان ممکن است حرکتهایی از جانب گروههایی همچون حشدالشعبی انجام شود؛ گروههایی که آمریکا آنها را صددرصد وابسته به ایران میداند و ایران را مقصر اتفاقات سفارت میخواند. از آن طرف ایران عملا دستش به آن معنا که آمریکاییها فکر میکنند در ارتباط با این گرهها باز نیست. اینجاست که مقداری باید احتیاط کرد و احتمال اینکه درگیری نظامی پیش بیاید دور از انتظار نیست. الان گروههایی که در عراق هستند در واقع خود این کشور را ممکن است دچار مشکل کنند.
آنچه رسما این نیروها اعلام میکردند این بود که بخشی از نیروهای دولتی و حاکمیت هستند و عملا حرکتی که انجام شد مسوولیتش به گردن دولت عراق است چرا که دولت مسوولیت امنیت در سفارتخانههای خارجی را برعهده دارد بهویژه که در منطقه سبز قرار گرفته و سازمانهای دیگر هم آنجا هستند. حتی ممکن است احساس خطر برای سایر کشورها هم بهوجود آید. بنابراین گمان میرود در همان حالی که هیچکدام از طرفین خواهان جنگ نیستند اما احتمال شکلگیری جنگ ناخواسته وجود دارد و این خیلی خطرناک است. در عین حال باید واقعیت دیگری را هم بپذیریم و آن، اینکه دولت عراق به شدت تحت فشار است. همین که آمریکاییها بدون اینکه از عراق بپرسند هواپیماهایشان را در سفارت مینشانند و نیرو پیاده میکنند به این معناست که حاکمیت را کسی به رسمیت نمیشناسد. از طرف دیگر نیروهای درون عراق هم حاکمیت را زیر سوال میبرند چرا که وظایفی که دولت در ارتباط با حفاظت دارد را جدی نگرفتند و با مقامی برای تظاهرات و حرکتهای جلوی سفارتخانه آمریکا مشورت نکردند. این خودسریها نشان میدهد حاکمیتی در عراق وجود ندارد که بتوان رویش حساب کرد تا بتواند از اقداماتی که تنشزا باشد جلوگیری کند .
ایران و آمریکا میدانند که جنگ چه خطری دارد بنابراین علیالقاعده نباید دنبال این رویکرد باشند منتها واقعیتی وجود دارد و آن، اینکه نیروهایی که در عراق هستند و بخشی از آنها را حشدالشعبی و حزبالله تشکیل میدهند خیلی در محاسبات خود همراستا با ایران حرکت نمیکنند چراکه این نیروها از یکپارچگی و فرماندهی خاصی برخوردار نیستند. در همین جریان سفارت، دیدیم که رهبران این گروهها به مردم اعلام کردند پیشروی نکنند و قرار بود این تظاهرات صرفا جلوی دروازههای سفارت آمریکا باشد اما بعد دیدیم که عدهای ریختند و آتش زدند و مساله را پیچیدهتر کردند بنابراین از این زاویه خطر وجود دارد. واقعیت آن است که گروههایی که آمریکا فکر میکند صددرصد از ایران حمایت میشوند و وابسته به نیروهای قدس هستند آنطور که گمان میرود حرفشنوی از ایران ندارند. آنها مسائل خودشان را دارند هر چند که ارتباطی بین نیروهای ایرانی و حشدالشعبی وجود داد و کمکهای مالی و… در اختیار نیروهای عراق قرار میگیرد اما لزوما به این معنا نیست که از ایران پیروی میکنند و اینجاست که مساله سخت میشود.درست است که نه آمریکا خواهان جنگ است و نه ایران اما در این میان ممکن است حرکتهایی از جانب گروههایی همچون حشدالشعبی انجام شود؛ گروههایی که آمریکا آنها را صددرصد وابسته به ایران میداند و ایران را مقصر اتفاقات سفارت میخواند. از آن طرف ایران عملا دستش به آن معنا که آمریکاییها فکر میکنند در ارتباط با این گرهها باز نیست. اینجاست که مقداری باید احتیاط کرد و احتمال اینکه درگیری نظامی پیش بیاید دور از انتظار نیست. الان گروههایی که در عراق هستند در واقع خود این کشور را ممکن است دچار مشکل کنند.
آنچه رسما این نیروها اعلام میکردند این بود که بخشی از نیروهای دولتی و حاکمیت هستند و عملا حرکتی که انجام شد مسوولیتش به گردن دولت عراق است چرا که دولت مسوولیت امنیت در سفارتخانههای خارجی را برعهده دارد بهویژه که در منطقه سبز قرار گرفته و سازمانهای دیگر هم آنجا هستند. حتی ممکن است احساس خطر برای سایر کشورها هم بهوجود آید. بنابراین گمان میرود در همان حالی که هیچکدام از طرفین خواهان جنگ نیستند اما احتمال شکلگیری جنگ ناخواسته وجود دارد و این خیلی خطرناک است. در عین حال باید واقعیت دیگری را هم بپذیریم و آن، اینکه دولت عراق به شدت تحت فشار است. همین که آمریکاییها بدون اینکه از عراق بپرسند هواپیماهایشان را در سفارت مینشانند و نیرو پیاده میکنند به این معناست که حاکمیت را کسی به رسمیت نمیشناسد. از طرف دیگر نیروهای درون عراق هم حاکمیت را زیر سوال میبرند چرا که وظایفی که دولت در ارتباط با حفاظت دارد را جدی نگرفتند و با مقامی برای تظاهرات و حرکتهای جلوی سفارتخانه آمریکا مشورت نکردند. این خودسریها نشان میدهد حاکمیتی در عراق وجود ندارد که بتوان رویش حساب کرد تا بتواند از اقداماتی که تنشزا باشد جلوگیری کند .
اما دیروز رهبر انقلاب واکنش تندی نسبت به اظهارات مداخلهجویانه آمریکا داشتند. از طرفی هم شاهد بودیم که رییسجمهور ایران دوباره بحث مذاکره با واشنگتن را با رعایت پیششرطها مطرح میکند. شاید این گمانه بهوجود آید که از نگاه آمریکاییها مقامات ایران متناقض سخن میگویند ولی واقعیت آن است که آمریکاییها حاکمیت ایران را جدا از دولت نمیدانند و شاید این نوع تصور از نگاه آنها باشد که این تفاوت کلامی مقامات ایران بازی سیاسی است که انجام میدهند و در واقع تقسیم کاری درون حاکمیت و دولت وجود دارد. درست است که رییسجمهور وظیفهاش این است که از جنگ جلوگیری کند و از این زاویه میخواهد شرایطی بهوجود آورد که تنشها کاهش پیدا کند اما آن طرف قضیه این است که آمریکاییها آنچه را که رییسجمهور میگوید یعنی بازگشت ترامپ به برجام عملی نمیدانند. آمریکاییها هیچوقت به آن شرایط برنمیگردند. واشنگتن بازی خودش را میکند و خیلی زیرکانه هم حرکت میکند. ایران در موقعیتی قرار دارد که به لحاظ اقتصادی و درآمدهای نفتی خیلی فشار رویش وجود دارد و این همان مسالهای است که آمریکا را حاضر به برگشت به برجام نمیکند. از طرف دیگر تلاشهای دولت ایران و واسطهگریها هم فایدهای نداشته. رییسجمهور ایران اخیرا به ژاپن رفت اما عملا کاری انجام نشد. هر چند ژاپنیها دلشان میخواست میانجیگری کنند اما در واقع شرایط برای مذاکره فراهم نیست عمان، سوییس و جاهای دیگر هم در این مدت تلاش کردند میانجیگری کنند اما محاسبات دو طرف به نتیجه منجر نمیشود چرا که رویکرد دو طرف خصمانه است وراهی برای واسطهگر هموار نمیکنند. مواضع دو کشور به قدری متضاد است که در شرایط کنونی نه ایران میتواند از مواضع خود عقبنشینی کند نه آمریکا. از آن طرف محاسبات خود ترامپ را باید به عنوان تاجر دید. او معتقد است که وضعیت نه جنگ، نه صلح که میان دو کشور حاکم است در انتخابات آینده به سودش خواهد بود و ارزیابیاش این است که این رویکرد بتواند او را در انتخابات پیروز کند. او میخواهد این حالت را حفظ کند و این میتواند به نفعش تمام شود و به رای دادن مردم به او کمک کند. البته یکسری بدهبستانها هم پشت پرده است. آقای ترامپ خیلی دقیق برای انتخابات آینده بازی میکند و آن، حفظ وضعیت موجود با ایران است حتی اگر این شرایط به جنگ محدود بین ایران و آمریکا کشیده شود. اما باز باید تاکید داشت که آمریکا محاسبات انتخاباتی خود را دارد. در این مساله اگر احساس کنند جنگ با ایران باعث پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات میشود یک لحظه هم تردید نمیکنند و سریع این برخورد را عملی میکنند هر چند که این نگاه وجود دارد که این برخورد اثرش کوتاه بوده و آنطور که آنها میخواهند پیش نمیرود و ممکن است کل منطقه را درگیر کند. به هر حال محاسبات آنها این است که اگر برخورد نظامی با ایران باعث پیروزی ترامپ شود این کار را خواهند کرد. در عین حال اگر احساس کنند جنگ به ضررشان تمام میشود این وضعیت فعلی را حفظ میکنند. به نظر میرسد ارزیابی آمریکا و کاخ سفید حفظ وضع موجود با ایران است و به نفع مبارزات انتخاباتی ترامپ تمام میشود.
* کارشناس مسائل بینالملل
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد