پولی که وجود ندارد؛ راز بانکداری ذخیره جزئی
جهانصنعت – اگر فردی امروز یکمیلیون تومان در حساب بانکی خود واریز کند انتظار دارد بانک این پول را نگه داشته و هر زمان بخواهد بتواند آن را برداشت کند. اما در واقعیت بخش عمدهای از این پول از همان لحظه نخست دیگر در بانک وجود ندارد. این همان راز نظامی است که «بانکداری ذخیره جزئی» نام دارد؛ سیستمی که زیربنای کل نظام مالی مدرن است و در عین حال سرچشمه بسیاری از بحرانهای اقتصادی جهان نیز به شمار میآید.
در بانکداری ذخیره جزئی بانکها موظف نیستند کل سپرده مردم را نگه دارند. تنها بخش کوچکی از آن یعنی معمولا بین ۱۰تا۲۰درصد بهعنوان «ذخیره قانونی» یا «ذخیره نقدی» نزد بانکمرکزی باقی میماند و بقیه سپردهها صرف اعطای وام به دیگران میشود. به زبان ساده وقتی شما پولی در بانک میگذارید بانک آن را به دیگری قرض میدهد و در عین حال همچنان به شما این اطمینان را میدهد که پولتان در حساب محفوظ است.
این فرآیند در ظاهر ساده و در عمل یکی از مهمترین موتورهای خلق پول در اقتصاد است. فرض کنید در یک اقتصاد ذخیره قانونی ۱۰درصد باشد. اگر شما یک میلیون تومان در بانک بگذارید بانک ۹۰۰هزار تومان آن را وام میدهد. گیرنده وام آن مبلغ را خرج میکند و فروشنده کالا یا خدمت دوباره همان پول را در بانک میگذارد. حال بانک دوم از آن سپرده جدید ۹۰درصد را وام میدهد و این چرخه تا زمانی ادامه دارد که بخش کوچکی از سپردهها بهصورت ذخیره باقی بماند. در نهایت از آن یک میلیون تومان اولیه نزدیک به ۱۰میلیون تومان پول بانکی در اقتصاد خلق میشود.
این نظام اما یک چهره دیگر هم دارد: بودن به هراس جمعی. اگر همه سپردهگذاران در یک زمان تصمیم بگیرند پول خود را برداشت کنند بانک نمیتواند پاسخگو باشد چون تنها بخشی از سپردهها واقعا وجود دارد. به همین دلیل است که در بحرانهای مالی از رکود بزرگ۱۹۲۹ گرفته تا بحران۲۰۰۸ هجوم مردم به بانکها (bank run) یکی از مخربترین پدیدهها بوده است.
مدافعان بانکداری ذخیره جزئی معتقدند این نظام با گسترش وامدهی و اعتبار زمینه رشد اقتصادی، سرمایهگذاری و اشتغال را فراهم میکند و بدون آن اقتصاد مدرن توان تامین مالی پروژههای بزرگ و رشد پایدار را نداشت. در مقابل منتقدان هشدار میدهند که این نظام مبتنی بر «پول موهومی» است؛ پولی که نه در گاوصندوق بلکه در حسابها و نرمافزارهای بانکی وجود دارد. آنان بر این باورند که در نبود نظارت کافی بانکمرکزی بانکها میتوانند با خلق بیش از حد اعتبار اقتصاد را دچار تورم و حباب دارایی کنند.
در دهههای اخیر برخی کشورها نظامهای جایگزینی چون «بانکداری با ذخیره کامل» یا Full Reserve Banking را مطرح کردهاند؛ مدلی که در آن بانکها تنها میتوانند به اندازه سپردههای واقعی خود وام دهند اما چنین مدلی با محدود کردن وامدهی عملا سرعت گردش سرمایه و رشد اقتصادی را کاهش میدهد و تاکنون در هیچ اقتصاد بزرگی بهطور کامل اجرا نشده است.
در ایران نیز نظام بانکی براساس الگوی ذخیره جزئی عمل میکند اما به دلیل ساختار دولتی، نرخ سود دستوری و ضعف نظارت چرخه خلق پول در آن پیامدهای متفاوتی یافته است. درحالیکه در نظامهای پیشرفته خلق اعتبار با رشد تولید همراه بوده در ایران بخش زیادی از وامها به فعالیتهای غیرمولد، خرید دارایی و سفتهبازی اختصاص یافته و همین امر باعث شده خلق پول بانکی بیش از آنکه موتور توسعه باشد به عامل تورم بدل شود.
بانکداری ذخیره جزئی همانقدر که موتور رشد است میتواند آتش بحران نیز باشد. راز ماندگاری آن در توازن میان اعتماد عمومی، انضباط بانکی و نظارت موثر نهفته است. شاید در نهایت بتوان گفت: اقتصاد مدرن بر پایه پولی بنا شده که واقعا وجود ندارد اما تازمانی که مردم به وجودش ایمان دارند نظام مالی نیز پابرجا خواهد ماند.
