21 - 11 - 2017
پشت پا به سنت گلیسم
دکتر صلاحالدین هرسنی*
فرانسه با بروز بحران قطر و به دنبال آن تداوم تنش در رابطه ریاض- تهران و اخیرا هم بحران ناشی از استعفای حریری تلاش میکند نقش دیپلماتیک خود را برای حل این مشکلات در خاورمیانه ایفا کند. این کشور چنین نقشی را بیشتر در راستای قرارداد سایکس- پیکو و مشخصا با استناد به اصل قیمومت مشترک پاریس- لندن در خاورمیانه اجرا میکند. سفر ناگهانی امانوئل ماکرون به ریاض و گفتوگو با محمد بن سلمان ولیعهد عربستان، فشارهای دیپلماتیک فرانسه طی روزهای اخیر بابت بازگشت سعد حریری به لبنان و همچنین ملاقات اخیر ژان- ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه با محمد بن سلمان از مهمترین نشانگان و جلوههای موج جدید دیپلماسی پاریس برای حل بحرانها و منازعات منطقه است.
اگرچه سنت پاریسی و به روایتی سنت گلیسم در حل بحرانهای خاورمیانه الگویی موثر و در عین حال روشی قابل احترام در الگوهای حل منازعات بینالمللی است اما وجود برخی از قراین و شواهد در کنشها و الگوهای رفتاری اخیر ماکرون و لودریان نشان میدهد که الگوهای مورد استفاده آنها با واقعیتهای کنونی منطقه همخوانی ندارد و به نظر میرسد بهجای استقلال عمل و قرار گرفتن در چارچوب گلیسم بیشتر با شتابزدگی، فقدان استقلال، جهتمند و یکسونگری همراه است و به اجرا درمیآید. مهمترین نشانه برای اثبات دیپلماسی غیرواقعبینانه پاریس در توجه هدفمندی است که ماکرون و لودریان به مقامات سعودی در ریاض و به حریری در الیزه نشان دادهاند.
مقامات پاریس به درستی میدانند که ریشه بحرانهای اخیر در خاورمیانه بیشتر متاثر از رفتارهای ماجراجویانه مقامات سعودی و در راس همه آنها محمد بن سلمان است اما با فرافکنی و تحت تاثیر القائات ریاض آن را به رفتارهای تهران نسبت میدهند در حالی که به نظر میرسد اهرم تجارت در نگاه غیرواقعبینانه ماکرون در قبال واقعیات منطقه تاثیر داشته است چراکه پاریس قراردادهای تسلیحاتی پرارزشی با ریاض دارد و این دو در سال ۲۰۱۴ بر سر تحویل سه میلیارد دلار تسلیحات به ارتش لبنان توافق کردند. هزینه این تسلیحات را ریاض پرداخت میکند و فرانسه نیز تعهد داده تا مستشاران این کشور برای ۱۰ سال وظیفه آموزش سربازان لبنانی را عهدهدار باشند و در عین حال تضمین کنند که تسلیحات فروختهشده تنها در اختیار ارتش لبنان خواهد بود و به دست حزبالله لبنان نخواهد افتاد.
بدون تردید اینگونه رفتارهای مقامات پاریس، چیزی جز پشت پا زدن به سنت گلیسم و همچنین چوب حراج به ادعاهای دموکراتیک پاریس نیست. طرفه آن است که ماکرون و همگنانش خود را نماد تغییر و نشانه بارز سنت گلیسم در الیزه معرفی کردهاند. اینگونه رفتارها آنگونه که از ماهیت مخرب آن پیداست، نهتنها کمکی به بحران منطقه نمیکند، حتی خواسته یا ناخواسته موجب بالفعل شدن بحرانهای بالقوه و تشدید بحران در منطقه خواهد شد. حال با توجه به آنچه گفته شد، پیگیری هدف تغییر در عرصه دشواری چون خاورمیانه برای دولت جدیدی چون ماکرون قطعا بدون چالش نخواهد بود و شاید بهترین گزینه برای پاریس در خاورمیانه، ایجاد تعادل در ارتباط با بازیگران آن باشد؛ گزینهای که تا میزانی میتواند موجب ثبات و سامان سیاسی در جغرافیای ملتهب خاورمیانه باشد.
* مدرس علوم سیاسی
و روابط بینالملل
S.Harsani.k@gmail.com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد