1 - 02 - 2018
پسر کو ندارد نشان از پدر
شیدا ملکی- این آشفتگی و درهمریختگی دنباله پیراهن سفید عروس زیبارویی نیست که زمین را فراگرفته باشد، بیشک دنباله یقه سفید مدیرانی است که هیچ بویی از سرما و گرمای خیابان نبردهاند. مدیران به ظاهر خردمندی که ژست توانمندی و دانشآموختگی را خوب میگیرند و برای هر ماجرایی ستاد بحران تشکیل میدهند. باران، برف، توفان، زلزله، خشکسالی، ریزگرد و هر آنچه در این شهر میگذرد بحرانی غیرقابل پیشبینی است.
فرزندان یک خانواده حاصل تربیت و نگرش والدین خود هستند و بر اساس آنچه در شهر میگذرد، تفکر و رفتار شهروندان نیز حاصل نگرش مدیران شهر است. شنبه هفتمین شب از بهمنماه گذر نکرده بود که آسمان، جادههای این شهر بزرگ را سپیدپوش کرد. برف بارید، همان برف سپیدی که دانههای تسبیح مادربزرگهای این شهر و قطرههای اشک باغداران خواستار آن بود. آن سپید زیبایی که شهروند این شهر مدتها چشمانتظار آن بود.
حالا اما مادران و همسران چشمانتظار درراهماندگان خود بودند؛ جادههایی که بسته شده و شهروندانی که همه تلاش خود را برای رسیدن به خانه میکنند. اما تلاش هیچ معنایی در این شب سرد با جادهای یخزده ندارد. اتوبوسها از مسیر تهران به سمت شهر جدید اندیشه بیش از شش ساعت در راه بودهاند. خودروهای سواری سوختشان به پایان رسید و هر ساعت امید شهر کمرنگتر از قبل میشد.
حالا اما فرصت خوبی است تا فرزندان این شهر بیشباهت نبودن به مدیران آن را به نمایش بگذارند. رانندههای تاکسی نهتنها به شهروندان هیچ کمکی نمیکنند بلکه مسیرهای مرتبط با اتوبان تهران- کرج و جاده قدیم و از این دست مسیرها چندین برابر مواقع عادی کرایه دریافت میکردند.
مسیر آزادی – فردیس ۱۸۰ هزار تومان و صبح روز بعد از بارش برف مسیر گلشهر به سمت سعادتآباد تهران ۱۵۰ هزار تومان توسط چند راننده قیمتگذاری شده بود. تاکسیهای اینترنتی قیمتهای خود را تا ۷۰ درصد افزایش دادهاند و در بیشتر موارد حتی حاضر به جابهجایی مسافران نشدهاند.
بارش برف ۷ بهمن سال ۱۳۹۶ بعد از ۱۰ سال از گذشت سنگینترین برف تهران در سال ۸۶ بار دیگر یادآوری کرد که زندگی در این شهر یعنی قوطهور شدن در مرداب بحران؛ شهری که ستاد بحران آن زیر بارش برف مدفون شده و شهرداران شهرهای جدید با وجود دریافت سهم قابل توجهی از بودجه شهری به نصب بنرهای تقدیر و تشکر از نام خویش اکتفا میکنند. شهردارانی که با نام زندهاند و هیچ تصوری از آنچه بر سر شهروندان میآید ندارند.
هرچند دریافت مبالغ غیرمعمول برای جابهجایی در شهر دور از اخلاق و رفتار انسانی است اما باید پذیرفت که پسر کو ندارد نشان از پدر... چگونه میتوان از رانندگانی که به واقع از این شرایط سوءاستفاده کردهاند انتظار داشت رفتاری سالم داشته باشند در شرایطی که مدیران شهر با وجود مطلع بودن از ورود سامانه بارشی آمادگی لازم برای مواجه شدن با آن را نداشتند.
نفس شریانهای ارتباطی این شهر زیر برف گرفت؛ شریانهایی که بعد از سه روز هنوز بازگشایی نشدهاند و اگر چنین وضعیتی نداشتند هرگز رانندهای به خود اجازه نمیداد مسافر را تهدید کند که پرداخت ۱۵۰ هزار تومان بهتر است تا کارت را از دست بدهی. شهر زیر یقه سفیدان بیخرد در حال خفه شدن است این روزها.
sheidamaleki.journalist@gmail.com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد