27 - 06 - 2022
پرچم اروپا در دستهای مرکل
فاطمه رحیمی- آنگلا مرکل با جدیترین چالش سیاسی خود روبهرو است اما اروپا بیش از هر زمانی به او نیاز دارد.
با نگاهی به سرتاسر اروپا، یک رهبر در صدر تمامی آنها جای دارد؛ آنگلا مرکل. فرانسوا اولاند در فرانسه تظاهر به اینکه کشورش رهبری این قاره را برعهده دارد را کنار گذاشته است. دیوید کامرون که فاتحانه یک بار دیگر انتخاب شد، در حال تبدیل کردن بریتانیا به یک انگلیس کوچک است. ماتیو رنزی گرفتار اقتصاد به اغما رفته ایتالیاست.
در مقابل، مرکل طی ۱۰ سالی که در سمت خود بوده، با هر تحولی، بزرگتر شده است. در بحران بدهی او بسیار هیجانی شد اما در انتها یکپارچگی ناحیه یورو را حفظ کرد. در مورد اوکراین، او اروپاییان را در اعمال تحریمها علیه روسیه با هم همراه کرد (ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه معتقد است او تنها رهبر اروپایی است که ارزش گفتوگو و مباحثه را دارد) و در مورد مساله مهاجرت، او با جسارت ارزشهای اروپایی را با تعهد به پذیرش پناهجویان تقریبا به تنهایی حفظ کرد.
منتقدان معتقدند مرکل با نگرش استقبالگونه خود نسبت به پناهجویان، باعث شکلگیری جریانی شده که به اروپا آسیب خواهد زد و مدتها پیش باعث مرگ سیاسیاش شده است. هر دو این استدلالها اشتباه و اساسا غیرمنصفانه است. مرکل قدرتمندتر از آن چیزی است که بسیاری تصور میکنند و با توجه به چالشهای زیاد اتحادیه اروپا، او بیش از هر زمانی آن اروپایی صرفنظرنکردنی است.
برتری مرکل تا اندازهای بیانگر اهمیت آلمان است؛ بزرگترین اقتصاد اتحادیه اروپا و قدرتمندترین صادرکننده آن با امور مالی دقیق دولتی و نرخ بیکاری به شکل تاریخی پایین است. او همچنین رهبری است که در میان رهبران اتحادیه اروپا بیشترین زمان را در قدرت بوده است.
ویژگیهای شخصی او نیز کم نیست. او از منافع آلمان دفاع کرده، بدون آنکه منافع اروپا را نادیده بگیرد؛ او پول آلمان را به خطر انداخته تا یورو را حفظ کند و حتی پس از مجادله با دیگر رهبران اروپایی، همچنان احترام آنها را برمیانگیزد. مهمتر از همه اینکه او تمامی این کارها را بدون آنکه به دنبال جلب رضایت پوپولیستهای ضداتحادیه اروپا و ضدمهاجرت باشد و بدون چشمداشتی برای جمع کردن طرفدار انجام داده است.
با وجود آنکه مرکل با یک شخصیت کامل و ایدهآل فاصله دارد، منتقدان اشتباه میکنند اگر فکر کنند که او در آستانه سرنگونی است. اگر گلهمندیها را کنار بگذاریم او همچنان همان شخصیت غالب خود در حزب اتحاد دموکرات مسیحی را حفظ کرده است. نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که ۸۲ درصد اعضای این حزب او را به عنوان رهبر قبول دارند و ۸۱ درصد میخواهند او برای دور چهارم برای پست صدراعظمی در انتخابات سال ۲۰۱۷ شرکت کند. بنابراین احتمال اینکه مرکل از قدرت کنار برود وجود ندارد مگر اینکه خودش بخواهد.
ضمن اینکه مخالفان نیز اشتباه میکنند که او مسیر خود در مورد مهاجران را تغییر داده است. مرکل نه میتواند مانع جنگهایی شود که مردم را از خانههایشان آواره میکند نه میتواند در کشورهایی که آنها از آنجا میآیند، سیاستگذاری کند. منتقدان او هیچ آلترناتیو دیگری هم ارایه نمیکنند.
تحت رهبری مرکل، یک سیاست چهاربخشی در حال شکلگیری است؛ جذب پناهجویان در خانه بدون هیچ واهمهای، تقسیم کار در سراسر اروپا و ورای آن، افزایش نظارت بر پناهجویان در مرزهای بیرونی اروپا و مذاکره با کشورهای مبداء.
این رویکرد اصولی است و در درازمدت تنها رویکردی است که میتواند کارایی داشته باشد. البته خطرات و اشکالاتی هم دارد. احتمالا تعاملات کمتر اصولی بهخصوص با ترکیه شکل خواهد گرفت؛ چشم بستن روی فرسایش آزادیهای مدنی در این کشور و پیروزی نگرانکننده حزب عدالت و توسعه رجب طیب اردوغان در انتخابات و همچنین اعطای دیگر امتیازات به این امید که اردوغان بپذیرد به عنوان محافظ دروازه اروپا عمل کند و هیچ جای انکار نیست که هجوم مهاجران به اروپا باعث تشدید بسیاری از مشکلات اروپایی است.
این بزرگترین مشکل اروپا در عصر حاضر است. اگر ادغام و یکپارچگی روزی سخت به نظر میرسید، حال سوال اصلی این است که چطور میتوان مانع از فرسایش اتحادیه اروپا شد. مرکل دلیل شکلگیری این واقعیت است اما وی بهترین امید این قاره برای مقابله با آن میباشد. به نفع اروپاست که بهجای تنها گذاشتن این صدراعظم در مقابله با بحران، او را یاری کند.
سیاستمداران پس از یک دهه حضور در قدرت، معمولا بازنشسته میشوند، قدرتشان را از دست میدهند یا سرنگون میشوند اما بدون مرکل سخت است که اروپا بر نیروهای مخرب خود غلبه کند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد