8 - 05 - 2022
پرونده شماره ۸ ؛ «اتم» از دلمشغولی تا دلنگرانی
در یکی، دو هفتهای که در تکاپوی و تدارک پرونده شماره ۸، آن هم به بهانه که نه، به مناسبت «پروندهای موسوم به هستهای ایران» بودم، دریافتم که دلمشغولی انسان در رابطه با واژه «اتم» به امروز و دیروز، به این قرن و آن قرن برنمیگردد، بلکه دستکم از حدود ۲۵۰۰ سال پیش، اهل روشنبینی و آدمهای حکیم و دانش پژوه، در اندیشه آن بودند که قطعه قطعه کردن اشیاء، هر آنچه قابل لمس هستند و حتی لمس ناشدنی مینمایند، باید سرانجامی داشته باشد، باید در جایی به آخر برسد و دیگر قابل شکستن نباشد تا نخستین جرقههای «اتم» زده شده باشد. هنگامی که در تابستان ۱۹۴۹- به طور دقیق ۶ آگوست- میلادی نخستین بمب اتم از آسمان شهر هیروشیما فرو افتاد و دست کم ۱۴۰ هزار ژاپنی را در دم به کشتن داد و پیامدهایی برجای نهاد که هنوز با گذشت بیش از ۱۶۰ سال زخمهایش چرکین است، من در سن و سالی نبودم که از خبرهای آن، چیزی به یاد داشته باشم اما چند سال بعد در دبیرستان و در درسهای فیزیک و شیمی با واژههایی مانند اکسیژن، هیدروژن، اتم، مولکول، بقای ماده و همچنین با نام و سرگذشت دانش پژوهان و دانشمندانی آشنا شدم که هر کدام به سهم خود در پیشرفت و تکامل علوم فیزیک و شیمی و به تبع آن با دانش اتمی مشارکت داشتند.
سالهای واپسین دهه ۳۰ خورشیدی در دبیرستان راهنما، خیابان منیریه، نزدیک به ولیعصر امروزی، درس میخواندم، کلاس هشتم یا نهم بودم، در درس شیمی صحبت از تجزیه آب و بقای ماده و چگالی عناصر و مولکول بود. صحبت از آنتوان لورن لاووازیه، دانشمند بزرگ فرانسوی بود که بعدها دریافتم یکی از چهرههای شاخص در توسعه و پیشرفت علم شیمی و یکی از بنیان گذاران تئوری تجزیه و قطعه قطعه شدن اشیاء و عناصر شیمیایی در دوره پسا قرون وسطایی و ورود به عصر نوین علم به حساب میآید. هنگامی که لاووازیه در ۱۷۴۳ میلادی در پاریس به دنیا آمد، شیمی پشتسر علومی مانند ریاضی، فیزیک و نجوم به دشواری قدم برمی داشت. در آن زمان به خطا فکر میکردند که آب و هوا موادی تجزیهناپذیر هستند و بدتر آنکه به غلط میپنداشتند که مواد قابل احتراق- عنصری به نام فلوژیستون یا به عبارتی مایه آتش- در ماهیت آتش وجود دارد که هنگام حریق آزاد و در هوا منتشر میشود.
در کلاس هشتم و نهم سخن از رابرت بویلی بود؛ شیمیدان انگلیسی تلاش کرد تا اثبات کند آب، عنصری تجزیه پذیر است که با نام علمی H2O از دو اتم هیدروژن و یک اتم اکسیژن تشکیل میشود. همانطور که گالیله در اثبات گردش زمین مخالفت با یکسو نگرهای قرون وسطایی مسیحی و سردرمداران کلیسا روبه رو شد که نمیخواستند روشنگری علمی، پایههای خرافات را خراب کنند، روبهرو بود و سرانجام هم برای اینکه زنده زنده در آتش سوزانده نشود، پذیرفت که اشتباه میکند، در نیمههای دوم قرن هجدهم میلادی هم، دانشمندانی مانند لاووازیه، بویلی، فرمی، برتوله در راه اثبات نظرات خود مخالفان بسیاری داشتند. نظریات این دانشمندان، پایه علم نوین فیزیک و شیمی را بنیاد نهاد تا در ادامه به ویژه در دهههای آغازین قرن بیستم به شناخت اتم و پیرایش علم اتمی منجر شود.
لاووازیه در میان بزرگان دوره نوین علم فیزیک و شیمی، سرنوشتی غمانگیز داشت. وی که جدا از شیمی در علم حقوق هم دستی بالا داشت، در سالهای پیش از وقوع انقلاب کبیر فرانسه-۱۷۸۹ میلادی- به جای قضاوت به عنوان یکی از اعضای آکادمی سلطنتی علوم فرانسه در سازمان جمعآوری مالیات هم فعالیت میکرد. پس از وقوع انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه به مصداق معروفی که میگویند «انقلاب فرزندان خود را میخورد» لاووازیه مانند بسیاری دیگر از بزرگان علمی و سیاسی و اجتماعی فرانسه، مورد بدگمانی و خشم دولت انقلابی قرار گرفت و همراه با ۲۷ نفر دیگر ۸ می۱۷۹۶ و در دادگاهی که چند ساعت بیشتر دوام نداشت، مجرم شناخته شد و همگی به گیوتین سپرده شدند. طنز تلخ تاریخ اینکه در جریان محاکمه سریع انقلابی، عدهای با خاطرنشان کردن خدمات فراوان لاووازیه به علم و به فرانسه، خواستار عفو او شدند اما به روایت اسناد به جای مانده از انقلاب فرانسه، قاضی با تاکید بر اینکه «جمهوری نیازی به نوابغ ندارد» حکم مرگ او را صادر کرد.
***
آنچه که اسم «اتم» را برای همیشه بر سر زبانها انداخت و به بخشی از صفحههای سیاه تاریخ بدل شد، به بمباران هیروشیما و ناگازاکی در ۶۶ سال پیش برمی گردد، اگرچه فرو افتادن بمب اتم و پیامدهای مرگ آفرین و دهشتناک آن با تلاشهای غرب به ویژه آمریکا برای تشلیم ارتش ناسیونالیست ژاپن که با گذشت چند سال پس از تسلیم آلمان و ایتالیا و به تبع آن پایان جنگ جهانی دوم در اروپا، حاضر به قبول آتش بس نبود، در تاریخ نامه جنگ توجیه میشود اما اثرات تنها مورد استفاده از بمب اتم از یک سو و نتایج ویرانگر، انفجار نیروگاههای چرنوبیل و فوکوشیما از طرف دیگر، هرگز و هیچگاه، رویدادهایی نبودند که تلاش گران علم و دانش و رهروان و کوشندگان توسعه و پیشرفت علم اتمی، از دل تاریخ تا امروز در ذهنشان تصور میکردند، درست مانند آلفرد نویل سوئدی که کشف T. N. T (باروت) فکر نمیکرد اختراعش در راه کشتار آدمها به کار برده خواهد شد.
***
کنکاش در حیطه «اتم» در ایران هم بیسابقه نیست، جدا از آنچه که از نبوغ و دانش عمر خیام در این زمینه وجود دارد و به گفته برخی از شعرشناسان در بعضی از رباعیهای این شاعر اهل توس، نشانههایی از نگاه او به ذره و شکافتن آن دیده میشود، در پنجاه سال اخیر به ویژه در دو سه دهه گذشته، علمی اتمی در کشورمان پیشرفت زیادی داشته است. سخن از شعر به میان آمد تا ما را به یکی از سرودههای دلنشین و معنادار شاعر اصفهانی قرن دوازدهم، هاتف اصفهانی برساند که مصرعی از آن کنار لوگوی سازمان انرژی اتمی ایران به تعبیری بسیار خوش نشسته است؛ دل هر ذره را که بشکافی، آفتابیش در میان بینی و در ترجیع بند بلندهاتف، بیت معنادار دیگری هم وجود دارد؛ چشم دل باز کن که جان بینی، آنچه نادینی است آن بینی
***
از بحث اتم و بمب اتمی در سینما و ادبیات هم ردپاهای پررنگ و عمیقی دیده میشود از جمله میتوان به فیلم هیروشیما عشق من از فیلمساز بزرگ فرانسوی آلن رنه که فیلمنامه آن را هنرمند دیگر فرانسوی مارگریت دوراس نگاشته است. این فیلم ضد جنگ در چارچوب درامی نامتعارف به حادثه بمباران هیروشیما میپردازد. دوربین میان رفت و برگشتهای زمانی، ماجرای یک بازیگر فرانسوی و یک آرشیتکت ژاپنی را به تصویر میکشد. رنجی که زن بابت بمباران هیروشیما احساس میکند او را به یاد ضایعهای میاندازد که خود در گذشته تحمل کرده است؛ زن به سربازی آلمانی دلباخته بوده و سرباز در روز آزادی به قتل میرسد و در ادامه، خانواده زن او را به جرم عشق به دشمن در زیرزمینی تاریک به حبس میاندازند. زن حالا تمام شده، بمب، مرگ و مصیبت و معلولیت جسمی را به سوی مرد نشانه میرود، مردی که او را هیروشیما میخواندش.
***
پرونده این هفته، را به مناسبت پرونده هستهای ایران و سرانجام مذاکرات وین اختصاص دادهایم، قصد ما داوری و نمره دادن نیست بلکه، قرار ما با هم این بود که از دور و نزدیک به رابطه «اتم» و «زندگی» نگاه کنیم اما در مورد خودم، بدون تعارف و تکلف و فروتنیهای متداول باید بگویم: بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد