2 - 08 - 2022
پرونده شماره ۲۶ ؛ اکران عمومی اپیزود هفتم جنگ ستارگان
سفر بین رویا و واقعیت
مسعود سلیمی- سفر به ماورای زمین، ملاقات با موجودات زمینی و برعکس آمدن موجودات غیرزمینی به کره خاکی، از نخستین نشانههای زندگی در تاریخ و در نوشتههای مذهبی جزو دلمشغولیها و به تعبیری جاهطلبیهای آرمانگرایانه انسان به حساب میآید.
سفر موجودات ماورای زمینی سوار بر ماشینهای پرنده و به تعبیری حضور بشقابپرنده در کره زمین از موضوعاتی است که موافق و مخالف زیاد دارد.
پس از جنگ جهانی دوم، در سالهای پایانی دهه ۴۰ میلادی نخستین نشانهها از ماشین پرندهای مدور و حضور مسافرانی ماورای زمینی در کرهزمین در آمریکا دیده شد و به دنبال آن تا امروز بحث واقعی بودن یا نبودن موجودات فضایی و سفر آنها به کره زمین، همچنان مورد گفتوگو و اختلاف کارشناسان علوم فضایی و فیزیک است.
با نگاهی به کتابهای عهد عتیق، کتابهای مذهبی و روایتهای داستانی و تصویری درمییابیم که انسان از بدو پیدایش زندگی در کره خاکی تا امروز، همواره با فکر و خیال زندگی در ماورای زمین و فضا روزگار سپری کرده است.
هنگامی که در سال ۱۹۶۹ میلادی، نیل آرمسترانگ آمریکایی قدم به کره ماه گذاشت و تصویر و صدای او در کره خاکی دیده و شنیده شد، بخشی از رویای بشری یعنی سفر از زمین به فضا در جاده واقعیت قرار گرفت اما برعکس، سفر از فضا به زمین با وجود تلاش بسیاری از دانشمندان و علاقهمندان به علوم فضایی، هنوز نشانهای مستدل که مورد توافق همگان باشد از خود بر جای نهاده است.
***
در کنار داستانهای تخیلی از جمله نوشتههای ژول ورن و اچ جی ولز، سینما به موضوع فضا و رفتوآمد موجودات فضایی به کره خاکی، روی خوش نشان داده است.
یادم میآید که در سینما و بعدها در تلویزیون ایران- از سالهای میانی دهه ۴۰ خورشیدی- فیلم و سریالهایی با موضوع موجودات فضایی، همچون مجموعهای به نام فلش گوردون یا سیاره میمونها، به نمایش درمیآمد که با ذهن نه چندان آشنای ما ایرانیان با موضوعات فضایی و همچنین آشنا نبودن با ترفندها و به اصطلاح تروکاژهای سینمایی، بسیار عجیب و زیبا و گاه ترسناک جلوه میکرد.
***
پس از سفر آرمسترانگ به کره ماه، از میانههای دهه ۷۰ میلادی رفتهرفته، ژانر فضایی- تخیلی جایگاه خاص و در عین حال جذاب و ناشناختهای در سینما به دست آورد.
در سالهای آغازین دهه ۸۰ میلادی، نخستین قسمت فیلم معروف «بیگانگان» از ریدلی اسکات را در پاریس تماشا کردم که با توجه به امکانات زمان خود و با توجه به تازگی موضوع، بسیار جذاب و تماشایی بود. بعدها در ۱۹۸۶، قسمت دوم بیگانگان اینبار توسط جیمز کامرون که هنوز چندان نامی به هم نزده بود، روانه سینماهای جهان شد تا به عنوان یکی از ماندگارها در ژانر فضایی- تخیلی، نامش ثبت شود.
***
در میان فیلمهای فضایی- تخیلی که به باور خیلیها واژه تخیلی در کنار فضایی، با توجه به نشانههای موجود، میتواند با واقعی عوض شود – و خود موضوع جداگانهای است که میتوان در پرونده دیگری به آن مفصل پرداخت- ساخته تحسینبرانگیز و سرشار از عاطفه و عشق استیون اسپیلبرگ، یعنی «ایتی»
(E. T. the Extra Terrestrial) را بسیار دوست میدارم و بارها و بارها آن را تماشا کردهام. «ای تی» یکی از خاطره انگیزترین و به تعبیری آیندهنگرانهترین فیلمهای ژانر فضایی است.
«ای تی» روایت موجوداتی است که از مکانی دیگر و با تمدنی بیگانه، سیاره خاکی ما را زیر نظر دارند و بدون دخالت و جنگ و مرگ و خونریزی، به مطالعه در امور کره زمین مشغولند در یکی از سفرهای گشتزنی، یکی از این دانشمندان از سفینه خود دور شده و در کره زمین جا میماند. او در جستوجوی پناهگاه به پارکینگ یک منزل مسکونی پناه میبرد، جایی که پسر نوجوانی به نام الیوت با خانودهاش زندگی میکند و جذابیت «ای تی» از آشنایی این موجود فضایی با الیوت و دلبستگی این دو به هم شکل میگیرد و تا زمان برگشت «ای تی» به سفینه فضایی ادامه مییابد. اسپیلبرگ با دستمایه قرار دادن یک داستان فضایی، قصد دارد روابط اجتماعی و عاطفی میان انسانها را به نمایش بگذارد که در این مهم هم بسیار موفق بوده است.
***
جنگ ستارگان «Star Wars» یک مجموعه فضایی- حماسی است که جورج کارلوس، هنرمند خلاق و آیندهنگر آمریکایی، سه قسمت آن را در فاصله سالهای ۹۹ تا ۲۰۰۵ میلادی به سینماهای دنیا روانه کرد. با جنگ ستارگان، ژانر فضایی در سینما با توجه به پیشرفت تکنولوژی، وارد مرحله تازهای شد.
ماجرای جنگ ستارگان، در سیارهای ناشناس و دوردست اتفاق میافتد در واقع، نبرد بین سیارهای، بین شر و خیر، به کمک تروکاژهای بسیار پیشرفته مخاطب را به سوی خود جذب میکند. در یک طرف ماجرا یک امپراتور مستبد و در سوی دیگر، گروه شورشی رو در روی هم قرار میگیرند. قهرمان فیلم، جوانی جاهطلب است که لیاقت خود را بیش از آنچه دارد، میپندارد و سعی میکند در جنگ با امپراتور ستمگر و مستبد، دختری به نام پرنسس لیا را از چنگ او آزاد کند. مجموعه جنگ ستارگان، ذات و نفس خودخواهانه انسان خاکی را بهگونهای به موجودات فرازمینی گسترش میدهد و سینمای فضایی را با نگرشی جامعهشناسانه در نگاه مخاطب مینشاند.
***
دنیای جنگ ستارگان برخلاف فیلمهای تخیلی و فانتزی پیش از خود که از صحنهها و مدلهای پرزرقوبرق و آیندهنگر بهره میبردند، از ابزار و کلیشههای قدیمی سود میجوید- در جنگ ستارگان غیر از انسان، موجودات بیگانه و حتی گاه انساننما، هم نقش دارند، ضمن اینکه روباتهای هوشمند نیز برای خدمت به فرمانروایان به کار گماشته شدهاند.
از بخشهای جذاب جنگ ستارگان و از نقاط قوت جلوههای ویژه به تعبیر کارشناسان میتوان به جنگهای بین سفینهای اشاره کرد که با استفاده از نمونههای مینیاتوری به تصویر درآمدهاند.
در جنگ ستارگان، فلسفه خیر و شر، به تعبیر اهالی فلسفه «دوالیسم» دوگانگی و تضاد درونی موجودات، نبرد اهریمن و خداوند خوبیها به نمایش درمیآید، ضمن اینکه از واقعیتهای اجتماعی و سیاسی و نمادهای دموکراسی و دیکتاتوری هم شباهتهایی دیده میشود.
***
طرح و سناریوی جنگ ستارگان که روزگاری در کیف جورج کارلوس جوان خاک میخورد و به هر کجا که سرمایهگذاری روی میآورد با ناکامی روبهرو میشد، از آغاز بخش اکران خود در ردیف پرفروشترین فیلمهای سینما قرار گرفت و اینک سری جدید که البته دیگر امتیازش توسط لوکاس فروخته شده، یعنی سری هفتم، دورخیز خود را برای شکستن رکورد فیلم «آواتار» برداشته است.
massoudmehr@yahoo.fr
رویای همیشگی لوکاس
فاطمه رحیمی – هنگامی که به لیست هزاران فیلم ساختهشده از اواخر قرن هجدهم تا به امروز نگاهی بیاندازید، کمتر فیلمی را پیدا خواهید کرد که پیشگام جریانی نو در سینما باشد. یکی از این فیلمها «جنگ ستارگان» جورج لوکاس محصول سال ۱۹۷۷ است. فیلمی که نه تنها ماجراهای بسیار هیجانانگیزی را روایت میکند بلکه در زمان اکران توانست گونه علمی- تخیلی را دوباره در سینما احیا کند و مهمتر از آن انقلابی را در جلوههای ویژه موجب شد که هنوز هم در قسمتهای جدید آن ادامه دارد. فروش موفق فیلم «دیوارنویسی آمریکایی»، جورج لوکاس را بر آن داشت تا به رویای همیشگی و بلندپروازانه خویش، ساخت یک حماسه فضایی کلاسیک، جامه عمل بپوشاند. تقریبا همه استودیوهای هالیوود تقبل هزینه چنین فیلمی را رد کرده و میگفتند درک داستان عجیب فیلم برای مخاطبان سخت است. لوکاس موفق شد نظر مثبت الن لَد رییس کمپانی فاکس قرن بیستم را برای تامین بودجه فیلم جلب کند. در اواسط دهه ۷۰ میلادی فیلمهای علمی- تخیلی از مقبولیت چندانی برخوردار نبودند و استودیوی جلوههای ویژه فاکس هم منحل شده بود. لوکاس که طراحی صحنه و مدلهای بدیع و بلندپروازانهای را برای ساخت فیلمش در نظر داشت، شخصا استودیوی جلوههای ویژه خود «نور و جادوی صنعتی» را افتتاح کرد.
مجموعه فیلمهای تخیلی جنگ ستارگان، یکی از پرفروشترین سری آثار سینمایی تاریخ هالیوود محسوب میشود، این سری فیلم در مجموع چهار میلیارد دلار فروش جهانی داشته این در حالی است که قسمت نخست آن در سال ۱۹۷۷ اکران شد، زمانی که قیمت بلیت سینما حدود دو دلار بود. با این وجود فروش داخلی شش گانه جنگ ستارگان در آمریکا بیش از دو میلیارد دلار بوده است که از این لحاظ هم در رتبه اول قرار دارد. کمپانی فیلمسازی دیزنی اعلام کرده است قسمت هفتم از این مجموعه فیلم پرطرفدار علمی – تخیلی از روز ۱۸ دسامبر ۲۰۱۵ در سینماهای جهان اکران میشود.
از موسیقیهای مشهوری که جایگاه ویژهای در تاریخ سینما دارد، موسیقی متن فیلم جنگ ستارگان اثر ماندگار جورج لوکاس است. این موسیقی شاهکار که اثر جان ویلیامز است، ریتمی به شدت حماسی دارد و گفته میشود ویلیامز آن را با الگوبرداری از موسیقی واگنر ساخته است. این موسیقی حتی امروزه تبدیل به نوعی نماد برای فیلمهای فضایی شده اما هرکس آن را میشنود تنها یک نام را به خاطر میآورد و آن جنگ ستارگان است. «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد» یا عنوان کاملتر آن «جنگ ستارگان اپیزود هفتم: نیرو برمیخیزد» فیلمی حماسی در ژانر اپرای فضایی به کارگردانی جی. جی. آبرامز و هفتمین قسمت از مجموعه جنگ ستارگان است که در دسامبر ۲۰۱۵ به نمایش درخواهد آمد.
فیلم «جنگ ستارگان ۷» با بازی جان یوگا، دیسی ریدلی، آدام درایور، اسکار آیزاک و هریسون فورد ادامهای بر سری فیلمهای Star Wars در ژانر اکشن، ماجراجویی و فانتزی است و نکته جالب اینکه تریلری که در ابتدا از این قسمت منتشر شد، به شکلی شگفتآور این قسمت از فیلم را پیش از اکران وارد کتاب گینس کرد. برای درک بهتر محبوبیت این فیلم، لازم است بدانید که در هر دقیقه حدود ۱۸۰۰ توئیت در مورد جنگ ستارگان ارسال میشود. گفتنی است داستان قسمت هفتم فیلم Star Wars، تقریبا ۳۰ سال بعد از اتفاقات «جنگ ستارگان: بازگشت جدای» که در سال ۱۹۸۳ اکران شد، شروع میشود.
بازتاب جهان واقعی
مازیار اسکوئی – مجموعه فیلمهای جنگ ستارگان، ساخته جورج لوکاس، یکی از موفقترین و پرفروشترین مجموعههای تاریخ سینما میباشد. در واقع پس از رونق فیلمهای رومانتیک دهه چهل و پنجاه که حاصل فضای خشونتستیز سالهای پس از جنگ جهانی دوم بود و به دنبال آن جنبشهای آزادیخواهانه دهه شصت و شدت یافتن جنگ سرد که به همراه خود موج جدیدی از سینمای انتقادی را پدیدار ساخت، نخستین مجموعه جنگ ستارگان در سال ۱۹۷۷، ژانر نوظهوری از سینمای علمی- تخیلی را تحت نام اپرای فضایی به وجود آورد و انقلابی جدید در صنعت سینما ایجاد کرد. در حقیقت راز ماندگاری این اثر را باید در تشابه آن به دنیای واقعی دانست. در جنگ ستارگان ما با جهانی بینهایت غریب و در عین حال بسیار نزدیک روبهرو هستیم! این حس نزدیکی ناخودآگاه که در سیر تکاملی روایت داستان و شخصیتهای آن شکل میگیرد، حاصل روایت داستان دنیای واقعی انسانهاست که توسط جورج لوکاس به پرده تصویر کشیده میشود.
جمهوری کهکشانی: یک رژیم پارلمانی ناپایدار
این جمهوری، مانند بسیاری از سیستمهای دموکراسی مدرن امروزی، بر اساس تعادل و تعامل میان مجلس سنا و شورای جدای شکل گرفته است. مجلس سنا همان قوه مقننه میباشد که مسوول تصویب قوانین است و شورای جدای نیز نقش قوه مجریه را برعهده دارد. جدایها به عنوان نیروهای امنیت داخلی، حافظان صلح و قانون هستند. در این میان یک صدر اعظم برگزیده توسط مجلس سنا به عنوان رییس قوه مجریه، درحکم رابط میان این دو قوه میباشد.
سیاره نابو: سیستم سلطنت مشروطه
سقوط جمهوری کهکشانی ازحمله فدراسیون تجاری به سیاره نابو آغاز میشود. این سیاره توسط ملکهای به نام آمیدالا اداره میشود که در تمام تصمیمگیریهای خود با یک شورا مشورت میکند. در واقع ما در این سیاره با یک سیستم سلطنت مشروطه مواجه هستیم با این تفاوت که سلطنت و حکمران، مستقیما توسط مردم و با رای آنها انتخاب میشوند. این سیستم بسیارشبیه به سیستم حکومت پاپی واتیکان است و همانگونه که آمیدالا در سن ۱۴ سالگی به عنوان ملکه برگزیده میشود، واتیکان نیز در تاریخ طولانی خویش شاهد به قدرت رسیدن پاپهای نوجوانی همچون پاپ بنوآی نهم درسن ۱۲ سالگی بوده است. همچنین سیستم حکومتی نابو تا حدود زیادی شبیه به حکومت تبت است که در آن دالای لاماهایی چون تنزین جیاتسوی چهاردهم که درسال ۱۹۵۰ و تنها با ۱۵ سال سن بر مسند قدرت نشست، معمولا از سنین بسیار پایین به حکومت میرسند.
اشیای پرنده ناشناخته از عهد عتیق تا به امروز
مهران محقق- تاریخچه اشیای پرنده ناشناخته به زمانهای بسیار دور برمی گردد بهطوری که در اهرام ثلاثه مصر و بسیاری از قصهها و روایتهای مذهبی و تاریخی، نشانههای معتبر و مستندی از حضور آنها به چشم میخورد.
در کتابهای مقدس تورات و انجیل به اشاراتی برمیخوریم که با نشانههای اشیا و موجودات فرازمینی که امروز مورد بحث و بررسی هستند، کاملا مطابقت دارد و این واقعیت را که به غیر از موجودات زمینی، موجودات دیگری به مراتب هوشمندتر در پهنه آسمان زندگی میکنند را روشن و تایید میکند.
حادثه روزول- ROSEWELL شروع عصر جدید
بنا بر پارهای گمانهزنیها، عصر جدید حضور اشیای پرنده ناشناخته در روی زمین از سال ۱۹۴۵ و پس از انفجار اولین بمب اتمی در صحرای نوادا آغاز میشود. در سال ۱۹۷۴ شیئی مدور و پرنده به شکل بشقاب در آسمان آمریکا مشاهده میشود. ماجرای حضور و سقوط این بشقاب پرنده که از آن به عنوان حادثه روزول یاد میشود، در غرب و نزد کارشناسان یوفولوژی از شهرت و اهمیت بسیاری برخوردار است. نزدیک به ۲۰۰ شاهد برای این حادثه وجود دارد و از آنجایی که برای نخستین بار اتفاق میافتاد، کسی در فکر عوام فریبی و مخفی کردن راز آن برنیامد و شرح ماجرا، یعنی سقوط شیء ناشناخته در مزرعه شخصی به نام بارزل از سوی افسر روابط عمومی پایگاه عمومی پایگاه نلیس بدون کمترین تغییری برای آگاهی مردم اعلام شد. پس از گذشت چند هفته، مقامات پایگاه ضمن تکذیب مفاد اطلاعیه قبلی اعلام میدارند که یک بالن تحقیقاتی در نزدیکی پایگاه به خاطر نقص فنی سقوط نموده است! اما شواهد و مدارک مستند و غیر قابل انکاری وجود دارد که بیاساس بودن این اظهارات را به اثبات میرساند.
رابطه با بیگانگان
در کتاب پرفروش و جنجال برانگیز رابطه با بیگانگان نوشته تیموتی- گود که به تازگی منتشر شده است حادثه روزول با اسناد و مدارکی عیر قابل انکار، مورد بررسی قرار میگیرد. در کتاب آمده است که طی سال ۱۹۷۴ بشقاب پرندهای با چهار سرنشین در مزرعه بارزل سقوط میکند که دو سرنشین آن به هنگام سقوط و یکی از آنها نیز پس از اندک زمانی، به خاطر صدمات وارده میمیرند. مساله جالب در این حادثه زنده بودن سرنشین چهارم و ادامه حیات او تا سال ۱۹۵۲ است. تمام گزارشهایی که در مورد این ماجرا برای رییسجمهور وقت آمریکا، آیزنهاور تهیه شده، در این کتاب به چاپ رسیده است و این امر نشان میدهد که مقامات بلند پایه آمریکا از حضور بشقاب پرنده و موجود فضایی اطلاع داشتهاند.
تیموتی-گود در رابطه با بیگانگان ضمن تشریح منبع انرژی و نحوه عملکرد سیستم پیشران در بشقابهای پرنده به موضوع ابعاد و نوع جنس آنها میپردازد و معتقد است که حدود ۳۰ تا ۳۵ فوت (۱۲ متر) قطر و ۱۵ فوت (۵ متر) بلندی دارند و جنس آنها از یک فلز بسیار سبک ولی بی نهایت مقاوم ساخته شده است (شایان ذکر است که در گزارشهای مربوط به سقوط نخستین بشقاب پرنده در عصر جدید به سال ۱۹۴۷، این عبارت آمده که با بولدوزر از روی قطعات بشقاب پرنده عبور کردند بدون اینکه بشکند! یا در گزارشی مربوط به اشیای پرنده در استرالیا ذکر شده که «قطعهای از شیء پرنده را با شعله استیلن و اکسیژن حرارت دادیم ولی قادر به ذوب آن نشدیم»)!
مشارکت
از سال ۱۹۵۲ به بعد مساله اشیای پرنده ناشناخته وارد مرحله تازهای میشود و بحثهای فراوانی در میگیرد. گروهی درصدد تکذیب و بسیاری دیگر با مطالعه و تحقیق و جمع آوری استاد و مدارک در پی تایید آن بر میآیند تا اینکه در سال ۱۹۸۷ شخصی به نام وایتلی استریبر در کتاب پر فروش و جنجالی خود با عنوان مشارکت (communion) به شرح مفصل و هیجان انگیزی از تجربیات شخصی خود در برخورد با سرنشینان بشقاب پرندهها پرداخته و در مورد شکل ظاهری و منشای اشیای پرنده و حضور موجودات فرازمینی توضیحات مستندی را برای خواننده به رشته تحریر در آورده است. مشخصاتی را که استریبر در کتاب خود از ابعاد و جنس بشقابهای پرنده ذکر میکند، با اندکی تفاوت، همان است مه تیموتی گود، محقق و نویسنده مشهور انگلیسی که کتاب بالاتر از فوق سری او سر و صدای زیادی را به راه انداخته است در رابطه با بیگانگان شرح داده است.
راز موفقیت چشمگیر
بابک هاد زاد- در اواسط دهه ۷۰ میلادی یک کارگردان و نویسنده جوان به نام جورج لوکاس یک داستان بسیار طولانی با زمینه «علمی- تخیلی – حادثهای» نوشت. او این داستان بلند را به ۶ بخش تقسیم کرد و در رویای خود تصور میکرد که از این داستان بلند بتواند فیلمهای سینمایی دنبالهداری بسازد در شش اپیزود. وقتی خلاصه داستان فیلمش را به کمپانیهای فیلمسازی هالیوود برد، هیچکس موافق سرمایهگذاری روی تولید آن نبود چراکه همه آنها معتقد بودند که این فیلم به دلیل بسیار پیچیده بودن موضوعش اصلا مورد استقبال تماشاگران قرار نخواهد گرفت. در این میان کمپانی «فاکس قرن بیستم » با ریسک بالا سرمایهگذاری برای تهیه این فیلم را پذیرفت. ساخت فیلم نخست لوکاس چهار سال طول کشید! دلیل آن هم، تغییر متعدد لوکیشین به دلیل توفان شن در صحرای تونس و... و ناراحتی قلبی خود جورج لوکاس به علت فشار زیاد کار که به ناچار در بیمارستان بستری شد و... و نیز اتمام بودجه پروژه در اواسط کار بود! کار به جایی رسیده بود که حتی بازیگران و عوامل فیلم نیز به نوعی از اتمام این پروژه ناامید شده بودند و همچنین داستان آن را غیر جذاب تلقی میکردند. یکی از دلایل بزرگ موفقیت جورج لوکاس در ساخت فیلم جنگ ستارگان، انتخاب بسیار درست و خیلی هوشمندانه او برای ساخت نخستین اپیزود از شش قسمت این فیلم سینمایی دنبالهدار بود. او برای نخستین فیلم خود اپیزود ۴ را انتخاب کرد که جذابیتهای بسیاری برای تماشاگران داشت و همین امر موجب شد که تماشاگران زیادی را به خود جلب کند. جنگ ستارگان اپیزود ۴ در زمان اکران، عنوان پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما را تا آن موقع را به دست آورد. همچنین تدوین بسیار عالی فیلم نقش بسیار موثری در موفقیت فیلم جنگ ستارگان اپیزود ۴ داشت. از طرف دیگر استیون اسپیلبرگ، دوست قدیمی جورج لوکاس به او پیشنهاد کرد که برای موسیقی متن از نابغه دنیای موسیقی سینمایی، یعنی جان ویلیامز کمک بگیرد. همانطور که همگان میدانند موسیقی متن فیلم جنگ ستارگان به یکی از ماندگارترین موسیقیهای «متن فیلم» در تاریخ سینما مبدل شد. مطمئنا اگر بهجای ایپزود۴ هر اپیزود دیگری را لوکاس برای شروع انتخاب میکرد، نمیتوانست به این موفقیت دست یابد. لوکاس بعد از موفقیت اکران ایپزود۴ فیلم جنگ ستارگان، اپیزود ۵ و سپس اپیزود۶ را ساخت که آنها هم با فروش بسیار بالایی روبهرو شدند. پس از آن لوکاس که حالا شرکت فیلمسازی خود را نیز تاسیس کرده بود اپیزودهای ۱ و بعد ۲ و سپس ۳ را ساخت. پس از اتمام پروژه فیلمهای ششگانه جنگ ستارگان و رسیدن جورج لوکاس به سن بازنشستگی، او کمپانی خود و در نتیجه امتیاز ساخت فیلمها، سریالهای مختلف و... و همه تولیدات مربوط به جنگ ستارگان را در سال ۲۰۱۲ و به مبلغ چهار میلیارد دلار به کمپانی والت دیزنی فروخت. اکنون این کمپانی قصد دارد یک سریال سینمایی سه قسمته به سریال شش قسمته قبلی اضافه کند! نگرانی و استرس دستاندرکاران این کمپانی از این بود که قسمت نخست این سریال سینمایی که در حقیقت قسمت هفتم جنگ ستارگان محسوب میشود با شکست اقتصادی و عدم استقبال تماشاگران مواجه شود به همین دلیل آنها به مدت سه سال برای ساخت آن تمام تلاش خود را معطوف این کار کردند و همچنین از بازیگران اپیزود معروف ۴ نیز در این قسمت استفاده کردند. آنها حتی جورج لوکاس را نیز از ابتدای تولید این فیلم به عنوان مشاور اصلی در کنار خود داشتند. اکنون باید منتظر ماند و دید که نتیجه این کار کمپانی جدید برای ساخت فیلم جنگ ستارگان ۷ چه بوده است.
قشنگ روزگار کودکی
هومن جعفری- چه باید لقبش میدادیم در آن سالهای کودکی؟ جعبه جادو؟ حکمت پنهان؟ نمیدانم. فقط میدانم بعضی مهمانهای خاص که به خانهمان میآمدند آن دستگاه جادویی باید از زیر تلویزیون برداشته میشد و جایش دکور میچیدند. دستگاه انگار جاذبهای داشت که باید از دید بعضی آدمها مخفی میماند وگرنه برش میداشتند و میبردندش!
قصه ویدیویی که با آن جنگ ستارگان را میدیدیم همین بود. یک وی اچ اس قدیمی ناسیونال سنگین که هنوز هم وقتی لازم باشد از کمد درش بیاوریم عزا میگیریم بس که سنگین است. جنگ ستارگان ویدیوی محبوب من بود در دوران کودکی. این بود و هفت عروس برای هفت برادر و اشکها و لبخندها و بعضیها داغشو دوست دارن و یکی دو فیلم دیگر مثل این. عقرب هم بود با بازی برت لنکستر و آلن دلون و همین طور یکی دیگر که همیشه خوراکم بود. کمدیهای هارولد لوید و چقد بامزه بود داستانهای او که همیشه نقش مرد بیعرضهای را بازی میکرد که ناگاه دل به دریا میزد و با خبیثها و شرورها پنچه در پنچه میانداخت و به نیروی عقل و تدبیر و نه بازو شکستشان میداد. با این همه جعبه جادو همان جنگ ستارگان بود و تماشای سفینههایی که پرواز میکردند و در فضایی میچرخیدند که برای ما ناشناخته بود. شمشیرهایی از جنس لیزر و اسلحههایی که اشعه شلیک میکردند و سربازهای ترسناک لرد ویدر با آن ماسکهای ترسناک سفید رنگ و خود دارت ویدر با آن ماسک وحشتناک سیاه رنگ. اینها همه ترسناک و در عین حال جذاب بودند و میشد از دل آنها هزار هزار داستان برای خودت بسازی. میتوانستی آن قارقارک را از هریسون فورد قرض بگیری و پرنسس لیا را ببری به گردشی در دل کهکشان و خیالت راحت باشد که دست هیچ کدام از آن آقاهای اخمو که هر وقت میآمدند خانه مان، ویدیو باید پنهان میشد به تو و سفینهات نمیرسد. جنگ ستارگان سه تا فیلم بود و هر سه تا فیلمش در خانه عمویم بود. این بود که هر چند وقت یکبار دور هم جمع میشدیم و فیلمها را میدیدیم. فرق نمیکرد کدامش را. اگر زیاد ماندنی بودیم کل فیلم را با هم میدیدیم. وگرنه بسته به اینکه کدام فیلم خانه بود و کدام قسمت را که قرض گرفته بود، انتخابمان مشخص میشد. همین و تنها همین. خبر انتشار هفتمین مجموعه جنگ ستارگان برایم کوچکترین جذابیتی ندارد. هیچ کدام از جدیدترها را ندیدهام البته نسخههای مثله مثله شده تلویزیونی را نگاهکی انداختهام اما این حجم از جلوههای ویژه برایم قابل تحمل نیست. جلوههای ویژه نسخه قدیمی انگار برایم قابل قبولتر است. جلوههای جدید برایم بیش از اندازه مصنوعی است. خیلی کامپیوتری است و طبیعتا خیلی هم دوست نداشتنی. شاید این مجموعه خاطره کودکی خیلیها باشد که من هم یکی از این جمع اما قسمتهای جدید چیزی جز کابوس نیست. من خودم عاشق فیلمهای تخیلی هستم اما چه کنم که این یکی به من نمیچسبد که نمیچسبد.
بازتاب ایدئولوژی غرب
محمد هدایتی – مجموعه فیلمهای جنگهای ستارهای یا آنچه در ایران جنگ ستارگان خوانده میشود، فیلمهایی بودهاند بسیار تاثیرگذار و حتی دوران ساز. به این معنا که تغییرات زیادی را در ساختهای مختلف سینمایی و غیرسینمایی موجب شدهاند. حتی میتوان فراتر رفت و استدلال نمود هدف و کارکرد اصلی این فیلمها شکل دادن به آینده است، اینکه بتوانند نظام باورها و ایدهها را در آینده تحتتاثیر قرار دهند. این امر را میتوان هم در عرصه سینمایی و هم در بحثهای کلانتر سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی ردیابی کرد. در عرصه سینمایی اگرچه این نوع فیلمسازی که حتی با ژانر متداول داستانها و افسانههای علمی(science fiction) متفاوت است، چندان پایبند به قواعد مرسوم سینمایی کلاسیک نیست اما در زمینه مسایل فنی نوآوریهای درخشانی داشته است. بسیاری از مختصات فنی این فیلم نظیر جلوههای ویژه و استفاده از تکنولوژی جدید در فیلمسازی، بعدها به مبنایی برای ساخت فیلمهای مشابه بدل شد. با این حال به نظر میرسد همان زمان هم با جریان متداول فیلمسازی در تعارض بوده است. نشان این امر نقل قولی است از آل پاچینو درباره این فیلم. ظاهرا بازی در یکی از این فیلمها را به آل پیشنهاد میدهند، او فیلمنامه را میخواند اما از ان سر در نمیآورد و اساسا این پرسش را مطرح میکند که آیا این چیزی که قرار است ساخته شود فیلم است یا نه. جنگ ستارگان را البته باید در متن فرماسیون سیاسی، اجتماعی و ژئوپلتیکی گسترده تری تحلیل کرد. نمیتوان همزمانی ساخت مجموعه فیلمهای جنگ ستارگان با ایده امنیتی جنگ ستارگان رونالد ریگان را نادیده گرفت دکترین امنیتی که در فضای جنگ سرد معطوف به ارتقای امنیتی آمریکا و مقابله با شوروی بود. در واقع برخی از تمهای فیلمهای جنگ ستارگان با لحاظ کردن تقابل موجود در دوران جنگ سرد معنا مییابد. مقولاتی مانند وجود دیکتاتوری و نظامی تمامیت خواه از یک سو و تلاشهای رهایی بخشانه از سوی دیگر که در متن فیلمها بر آنها تاکید میشود بازتاب دهنده ایدئولوژی غرب در دوران جنگ سرد بود. اما نکته مهمتر به گمانم همان ایده جهانسازی (world making) یا آینده سازی است که در فیلم مستتر است. اساسا فیلم در جهت تولید انگارههایی برای جهان فرداست. به یک معنا میکوشد تا جهان را آماده مسیری کند که فیلم پیشبینی میکند و برای این کار به جای مقولات انضمامی و روزمره از مجموعهای از اسطورهها و ایدههای فراتاریخی استفاده کند. مفاهیم خیر و شری، نیرو و برخی اسطورههای غربی و حتی شرقی. ترکیب این عناصر جذاب که آمیزهای است از سنت و مدرنیته به جنگ ستارگان این امکان را داده است تا در کنار القای خواستههای ایدئولوژیک خود به حیاتش به عنوان فیلمی کماکان پرمخاطب ادامه دهد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد