15 - 05 - 2018
پرفورمنس زندگی در مترو
شیدا ملکی- مرد جوان تقریبا ۳۰ سال دارد، کلاه نقابدار آبیرنگی بر سر گذاشته است و وارد واگن ویژه بانوان قطار مترو میشود. روی زمین مینشیند و گیتار سفیدرنگش را از جلد سیاه برزنتی خارج میکند. نقابش را بیشتر از قبل روی صورتش میکشد و انگشتهایش شروع به حرکت روی سیمهای گیتار میکنند. نت ساده اما دلنشینی را مینوازد. زنان حاضر در مترو روی جلد گیتارش پول میگذارند. هزار تومانی، دو هزار تومانی و حتی چند اسکناس قهوهایرنگ ۵۰۰ تومانی. پولها اما به اسکناس پنج هزار تومانی نمیرسد.
دستفروشهای زن یکی بعد از دیگری وارد پرفورمنس واقعی زندگی در واگن میشوند.
پیرزن روی چانهاش خالکوبی آبی رنگیدارد و به ظاهر ۷۰ ساله است. او لیف، چسب زخم و اسکاچ و چند خرده ریز دیگر میفروشد. اما سن را این روزها نمیشود از ظاهر حدس زد، گاهی آدمها به قدری زیر بار این شهر میشکنند که سالهای سال از سن واقعی خودشان بیشتر به نظر میرسند. پیرزن لیففروش هم شاید جوانتر از ظاهر شکسته چین و چروکهای صورتش باشد. صدایش نحیف و لرزان است و از مسافرها خواهش میکند چیزی از او بخرند. حرفهای پیرزن تمام نشده است که پسر بچه ۴، ۵ سالهای که همیشه در خط ارم سبز- کلاهدوز آدامس و فال میفروشد شروع به تبلیغ آدامسهای به قول خودش خوشمزه میکند. خودش هم از آدامسها میخورد و طعمش را توصیف میکند؛ ببین خاله این نعنا یخیها دهنت رو خنک میکنه، این لیموییها آب جمع میکنه زیر زبونت، این توت فرنگیها هم خیلی خوبه. قیمت مناسب دارم میدم بخر دیگه... یکی بعد از دیگری در حرفهای هم میدوند اما صدای گیتار مرد جوان همچنان گوش مسافرها را در ازدحام مترو نوازش میدهد. زن جوان و زیبارویی وارد میشود و از کیفیت لوازم آرایشش میگوید، زن جوان چادری دیگری با کیسه بزرگی از جعبههای فلزی بارش را در قطار جابهجا میکند و از قیمت بسیار پایین جعبههایش میگوید تا مشتریهای بیشتری جذب کند. اینجا در مترو عجیبترین پرفورمنس شهر اجرا میشود و هنر به راستی برای زندگی کردن و برای بقای حیات نقشآفرینی میکند.
نقطه تاریک اما زمانی است که ماموران مترو در ایستگاهها متوجه حضور یک نوازنده مرد در واگن ویژه بانوان شدند. توقف قطار در ایستگاه توحید بیشتر از معمول بود و مامور در حالی که به داخل واگن سرک میکشید با صدای بلند میگفت: «بیا بیرون، خودت بیا بیرون کاریت نداریم...» مسافران و دستفروشها اما سدی در مقابل مرد جوان ایجاد کردند تا مامور کنترل مترو او را نبیند. قطار بعد از چند دقیقه کوتاه به حرکت خود ادامه داد. ایستگاه انقلاب اما توقف طولانیتر شد.
مسافران و دستفروشها مقاومت خود را بیشتر از قبل کردند و این بار هم مرد جوان همچنان به همراه گیتار سفیدش در واگن ویژه بانوان باقی ماند. ماموران امنیت مترو گیتاریست ساده واگن ویژه بانوان را دستگیر نکردند و همچنان تعداد زیادی از مسافران، شهروندانی هستند که تلاش میکنند در این واگنها درآمدی داشته باشند و به زندگی خود حتی پشت پرده ادامه دهند.
sheidamaleki.journalist@gmail.com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد