پتروشیمی در محاصره ریسکهای سیاسی

هستی عبادی– ریسکهای سیاسی و ژئوپلیتیکی اگر بیشترین تاثیر را بر چشمانداز توسعه صنعت پتروشیمی نگذارد، حتما میتواند در صورت تداوم در میانمدت و بلندمدت مسالهساز باشد. روندی که آثار آن از اجرای تحریمهای آمریکا آغاز شد و هر بار با هر خبری از جنس ریسکهای سیاسی نه فقط این صنعت بلکه کلیت اقتصاد را تحتتاثیر قرار میدهد.
صنعت پتروشیمی بهعنوان یکی از مهمترین منابع ارزآور کشور، مستقیم و غیرمستقیم از ریسکهای سیاسی اثر پذیرفته است؛ چه از مسیر اختلال در تامین خوراک و انرژی و چه از مسیر بیثباتی بازارها. حالا که هنوز تبعات جنگ بهطور کامل فروکش نکرده، پروندهای دیگر روی میز قرار گرفته است؛ فعالشدن مکانیسم ماشه از سوی سه کشور اروپایی، که میتواند آینده صادرات و درآمدهای این صنعت را بیش از پیش تحت فشار قرار دهد.
چالشهای صنعت پتروشیمی ایران البته فقط به ریسکهای سیاسی ختم نمیشود، ناهماهنگیهای مدیریتی و گاهی سوءمدیریت مسالهساز است که نمونه آن در سالهای گذشته و درباره نرخ خوراک پتروشیمیها تجربه شد. علاوهبر این، کمبود سرمایهگذاری ناشی از تحریمها هم موضوعی است که ریسکهای صنعت پتروشیمی را در سالهای گذشته بالا برده است.
در سطح آمار، تصویر دوگانهای از صنعت پتروشیمی در پهنه اقتصاد ایران دیده میشود. از یکسو، درآمدهای نفتی ایران در سال گذشته رشد کرده و بخشی از تولیدات پتروشیمی نیز با افزایش صادرات همراه بوده است اما از سوی دیگر همزمان با شدت گرفتن فشارهای تحریمی و مشکلات لجستیکی پس از جنگ، احتمال کاهش صادرات در نیمه دوم سال را پیشرو قرار داده است. کاهش ظرفیت تولید، نیاز به تخفیفهای بیشتر برای جذب مشتری و دشواری در انتقال پول، همگی تهدیدهایی هستند که میتوانند حاشیه سود شرکتهای پتروشیمی را بهشدت کاهش دهند.
افزایش نرخ ارز نیز معادله پیچیدهای را رقم زده است. تضعیف ریال در ظاهر بهنفع صادرکنندگان است زیرا ارزش ریالی درآمدهای دلاری آنها افزایش مییابد اما در عمل با دشوارتر شدن مسیر دریافت پول و بالا رفتن هزینههای حملونقل و بیمه، این مزیت بهراحتی خنثی میشود. به بیان دیگر اگرچه صورتهای مالی شرکتها در کوتاهمدت بهبود نشان میدهد اما جریان نقدینگی آنها با گلوگاههای تازه روبهرو است.
برخی کارشناسان براین باورند که ایران نتوانسته در سالهای اخیر از ظرفیتهای دیپلماسی اقتصادی برای ایجاد بازارهای جایگزین یا کاهش فشار تحریمها بهره کافی ببرد. نتیجه این شده که رقبای منطقهای، بهویژه عربستان سعودی، با دست بازتر وارد بازارهای جهانی میشوند و جای خالی ایران را پر میکنند.
در شرایط کنونی و در حالی که دولت چهاردهم وارد دومین سال فعالیت خود میشود، صنعت پتروشیمی ایران اکنون در میانه دو فشار قرار دارد: نگرانی از جنگ دوباره و اختلال در خوراک پتروشیمیها و فشار بلندمدت ناشی از بازگشت احتمالی تحریمهای شورای امنیت.
از جنگ ۱۲ روزه تا مکانیسم ماشه
حسن مرادی، کارشناس انرژی با اشاره به افزایش ریسکهای سیاسی برای شرکتهای پتروشیمی با تاکید بر اینکه تا امروز گزارش جامع و دقیقی درباره افت درآمد شرکتهای پتروشیمی ندیده است، به «جهانصنعت» گفت که در خبرها مواردی مطرح میشود اما نمیتوان با قطعیت درباره همه واحدهای پتروشیمی یکسان قضاوت کرد. با این حال، مسلم است که حوادث جنگ ۱۲روزه تاثیرات عمیقی نهتنها بر ایران بلکه بر کل منطقه گذاشت. رژیم اشغالگر متحمل خسارات سنگینی شد بهویژه با هدف قرار گرفتن پالایشگاه بزرگ بنزین. برخی کشورهای همسایه نیز آسیب دیدند و در مقابل برای برخی دیگر- از جمله عربستان سعودی- بازاری تازه ایجاد شد.
او ادامه داد: چنین رخداد سیاسیای، با تبعات اقتصادی و اجتماعی گسترده، طبیعی است که به همه ارکان کشورها رسوخ کند. تعطیلیهای مکرر دولت بهدلیل کمبود انرژی، تاثیر مستقیمی بر میزان تولید داشت. از سوی دیگر اعزام کارشناسان، نیروها و تجار به ایران نیز با اختلال روبهرو شد و نظم پیش از جنگ دیگر برقرار نبود.
مرادی افزود: اکنون بهنظر میرسد شرایط بهسمت ثبات پیش میرود؛ هرچند جریانهایی میکوشند کشور را بیثبات نشان دهند؛ مدام شایعه حمله دشمن را منتشر میکنند و فضای روانی را ملتهب میسازند. این مساله نیازمند واکنش جدی مسوولان است. از سوی دیگر افزایش بیدلیل قیمتها نیز محل پرسش است. در حالی که هنوز سازوکار موسوم به مکانیسم ماشه اجرایی نشده، صرفا با جنجال سیاسی، بازار تحتتاثیر قرار گرفته است.
این کارشناس انرژی خاطرنشان کرد: به باور من، این مکانیسم بیش از آنکه ابزاری حقوقی باشد، یک سازوکار سیاسی است. آمریکا عملا از برجام خارج شد و جمهوری اسلامی ایران نیز دلیلی برای پایبندی کامل به تعهداتش نمیدید. اکنون این سه کشور اروپایی که عملا پیرو و همراه آمریکا هستند، میخواهند نقشآفرینی کنند درحالیکه حتی سازمان ملل نیز واکنش مثبتی به ادعاهایشان نشان نداده است.
او گفت: واقعیت این است که نهادهای بینالمللی مانند شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل، اعتبار و کارآمدی خود را از دست دادهاند. با این وجود، جمهوری اسلامی ایران باید در فرصتهای موجود، از ظرفیت دیپلماسی قوی استفاده کند و مانع از آن شود که آثار حقوقی کنوانسیونها و تصمیمات بینالمللی به زیان کشورمان تمام شود.
مرادی تاکید کرد: دیپلماسی ما در ارتباط با کشورهای اروپایی متاسفانه ضعیف عمل کرده است. ما از فرصتها استفاده نکردیم مثلا در مورد کانادا، با وجود حضور گسترده ایرانیان، پس از تغییر دولت تلاشی جدی برای گسترش روابط نشد. یا در اوکراین، با وجود شرایطی که میتوانست بهنفع ما باشد، از فرصت تشکر و همکاری بهره نبردیم.
این کارشناس انرژی با بیان اینکه بیش از چهار دهه تجربه در عرصه بینالملل، معتقدم دیپلماسی ما باید بسیار فعالتر عمل کند، یادآور شد: طرف مقابل یعنی کشورهای اروپایی، در پشت پرده با رژیم اشغالگر همکاری داشتهاند، همانطورکه در جنگ غزه دیدیم. درحالیکه افکار عمومی ملتهایشان با سیاستهای دولتهایشان مخالف بود، ما نتوانستیم یک اتحاد یا ائتلاف موثر علیه این سیاستها شکل دهیم. وقتی زمزمه تعطیلی سفارت یک کشور اروپایی شنیده میشود، دستگاه دیپلماسی ما باید بلافاصله فعال شود، جلسه بگذارد، با سفیر گفتوگو کند و علت را جویا شود.
این نماینده پیشین مجلس متذکر شد: اگر ما همچون فلسطین مورد تهاجم قرار گرفتیم، دستکم انتظار داریم این کشورها بیطرفی پیشه کنند اما ضعف دیپلماسی ما مانع تحقق چنین انتظاری شده است.
وی در پایان افزود: به باور من باید سیاستهای مبهم و منفعل گذشته کنار گذاشته شود. دیپلماسی کشور باید جسورانه و فعال عمل کند تا جلوی تندروی و یکجانبهگرایی اروپا را بگیرد.