17 - 04 - 2021
پادشاهی متفرق
فاطمه رحیمی- صد روز پس از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا محاسبه خسارتهای ناشی از این رویداد در کنار همهگیری کرونا دشوار به نظر میرسد اما همچنان میتوان برخی تحولات را به طور مستقل مورد توجه و یک ارزیابی کلی ارائه داد.
تشدید ناآرامیها در ایرلند شمالی در هفتههای اخیر نگرانیها درباره ظهور دوباره درگیریهای فرقهای و خشونت میان ملیگرایان کاتولیک حامی استقلال ایرلند و پروتستانهای حامی انگلیس افزایش داده است. از ژانویه گذشته که انگلیس به عضویت در اتحادیه اروپا پایان داد گروههای وفادار به این کشور در ایرلند شمالی بارها به موانع وارد کردن کالا از انگلیس اعتراض کرده و این توافق را در تناقض با پیمان «جمعه نیک» دانستند.
این در حالی است که حزب ملی اسکاتلند که حزب حاکم این کشور است، متعهد به برگزاری همهپرسی استقلال تا پایان سال ۲۰۲۳ شد؛ گامی که میتواند با در هم شکستن اتحاد ۳۱۴ ساله میان انگلیس و اسکاتلند، پادشاهی متحد بریتانیا را در هم بشکند. در صورت برگزاری یک همهپرسی دیگر و رای مثبت اسکاتلندیها به خروج از اتحاد با انگلیس، این امر بزرگترین شوک به بریتانیا از زمان استقلال ایرلند در یک قرن قبل در ضمن درگیر بودن لندن با تاثیرات برگزیت و بحران همهگیری کووید۱۹ خواهد بود. اسکاتلند در سال ۲۰۱۴ با رای منفی ۵۵ درصد به رای مثبت ۴۵ درصد به مساله استقلال پیدا کردنش از انگلیس رای منفی داد اما حزب ملی اسکاتلند متعلق به نیکولا استورجن، خواستار برگزاری یک همهپرسی دیگر بر سر این مساله در صورت پیروزی در انتخابات پارلمانی ماه می اسکاتلند است. بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس مکررا درخواستهای حزب ملی اسکاتلند برای برگزاری یک همهپرسی دیگر را مردود دانسته است.
اگرچه بوریس جانسون اختیار ممانعت از یک همهپرسی استقلال دیگر را دارد، احتمالا با یک رویارویی اساسی با اسکاتلند مواجه خواهد شد. هماکنون حزب ملی اسکاتلند ۶۱ کرسی از ۱۲۹ کرسی پارلمان اسکاتلند را دارد اما این حزب با همکاری با پنج قانونگذار حزب سبزها عملا کنترل موثر این پارلمان را در دست دارد.
هفتهنامه اکونومیست در جدیدترین گزارش خود به ناآرامیهای اخیر در ایرلند شمالی در بریتانیا و نارضایتی در اسکاتلند در پی پسلرزههای برگزیت پرداخته و این امر را تاوانی برای اتحاد پادشاهی بریتانیا میداند. پیوندهایی که انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی را در کنار هم نگه میدارند ضعیفتر از هر زمانی در حافظه زنده تاریخ هستند.
پادشاهی متحد در عظمت متولد نشده است. فتح ایرلند در قرن هفدهم توسط انگلیس وحشیانه بود، انگیزه آن ترس از حمله بود و برتری ارتش کرامول به آن آسان شد. تصرف اسکاتلند توسط انگلیس در قرن هجدهم عملیتر بود، و در نتیجه ورشکستگی اسکاتلند پس از سرمایهگذاری اشتباه آمریکاییها و نگرانی انگلیسیها از فرانسه به وجود آمد. اما اتحادیه حاصل شده بیش از مجموع قسمتهای آن بود: این اتحادیه انقلابی فکری و علمی ایجاد کرد که مرکز آن ادینبورگ و همچنین لندن بود. یک انقلاب صنعتی که از آن ناشی شد، گلاسکو و همچنین منچستر و لیورپول را غنی کرد. امپراتوریای که بیشتر توسط انگلیسیها و اسکاتلندیها ساخته شده بود و یک قدرت نظامی که به نجات جهان از فاشیسم کمک کرد.
این اتحادیه اکنون از هر نقطه حافظه زنده ضعیفتر است. دلایل آن بسیار است، اما مهمترین مورد آن برگزیت است. رهبران سیاسی در لندن، ادینبورگ و بلفاست کشورشان را با روش مدیریت خروج انگلیس از اتحادیه اروپا در معرض خطر قرار دادهاند.
بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا، با قرار دادن حزب در بالای کشور و حمایت از یک برگزیت سخت این کار را با بیاحتیاطی انجام داده است. اسکاتلندیها هرگز نمیخواستند اتحادیه اروپا را ترک کنند و تمایل دارند که آیندهای خارج از انگلستان را جستوجو کنند. در سال گذشته نظرسنجیها از اکثریت کمی که از اتحادیه حمایت میکند- الگوی کلی پس از رفراندوم برای رد استقلال در سال ۲۰۱۴- به اکثریت کمی که از خروج حمایت میکند، تغییر یافته است. نیکلا استورجن اولین وزیر اسکاتلند و رهبر حزب ملی اسکاتلند با سوءاستفاده از بیزاری اسکاتلندیها از حل و فصل برگزیت، این کار را قاطعانه انجام داده است. مشکلات ماهیگیرانی که قادر به فروش صیدهای خود نیستند، به دلیل وستمینستر است. نظرسنجیها حاکی از آن است که در انتخابات اسکاتلند در ماه می، حزب ملی اسکاتلند در سیستم طراحی شده برای جلوگیری از خروج اکثریت کلی را کسب خواهد کرد.
آرلین فاستر، اولین وزیر ایرلند شمالی و رییس حزب اتحادیه دموکراتیک با رد برگزیت نرمتر پیشنهاد شده توسط ترزا می، سلف بوریس جانسون این کار را احمقانه انجام داده است. با این کار از مساله آزاردهنده چگونگی و مکان ایجاد مرز با اتحادیه اروپا جلوگیری میشد. نه بروکسل، نه دوبلین و نه لندن آماده ایجاد مرز سخت در جزیره ایرلند نبودند، بنابراین جانسون به جای آن در سواحل ایرلند، بین بریتانیا و ایرلند شمالی، شرایطی ایجاد کرد که باعث تضعیف اتحادیهای شد که حزب اتحادیه دموکراتیک در دفاع از آن همچنان پابرجاست. این به شما کمک میکند یک هفته شورش در اوایل ماه جاری را توضیح دهید. کینهها تب و تاب میخورند و با نزدیک شدن به صدمین سالگرد استقلال ایرلند، اتحاد دوباره هرگز محتمل به نظر نمیرسد.
اگر اسکاتلندیها، ایرلندیهای شمالی یا حتی ولزیها راه خود را انتخاب کنند، باید به آنها اجازه داده شود- اما فقط در صورت تمایل اراده آنها. به هیچوجه هنوز اینگونه نیست و اکونومیست امیدوار است که هرگز این اتفاق رخ ندهد.
تجزیه یک کشور هرگز نباید به آسانی انجام شود زیرا این از نظر سیاسی، اقتصادی و عاطفی یک روند دردناک است. از هندیها، پاکستانیها و بنگلادشیها یا صربها، کرواتها و دیگر شهروندان سابق یوگسلاوی سوال کنید. تقسیمات اندکی مانند آنچه در چکسلواکی رخ داد، با آرامش اتفاق میافتد. اگرچه تصور اینکه شهروندان امروز انگلیس قتل یکدیگر را آغاز کنند غیرقابل تصور به نظر میرسد، این دقیقا همان کاری است که آنها در طول مشکلات ایرلند شمالی انجام دادند که کمتر از یک ربع قرن پیش پایان یافت.
هنگامی که در مورد مساله قانون اساسی مشاجره نمیکنید، اجزای سازنده بریتانیا به خوبی با هم کار میکنند. انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی قرنطینههای جداگانه کووید۱۹ را اجرا کردند که متناسب با نرخها و حساسیتهای محلی تنظیم شده است. واکسنها که در آن مقیاس شمارش میشود، به صورت ملی اجرا میشوند.
بقای انگلیس نیز به طور گستردهتری مهم است. اگرچه سوابق تاریخی آن به سختی قابل توصیف است، اما در جهان کثیف و مشکلات حقوق بشری او در طرف دموکراسی است. بدون شک اجزای تشکیلدهنده آن از ارزشهای مشابهی استقبال میکنند، اما وقتی انگلیس یا اسکاتلند مستقل در دفاع از هنگکنگ به قدرت برسند، به راحتی نادیده گرفته میشوند – به ویژه اگر کرسی دائمی خود را در شورای امنیت سازمان ملل از دست بدهند.
این واقعیت که اکنون بقای اتحادیه (بریتانیا) در دستان غیرقابل اعتماد جانسونی است که هیچ آرامشی برای کسی که امیدوار است آیندهای داشته باشد، وجود نخواهد داشت. با این حال او به اندازه کافی نگران است که یک اتحادیه واحد در خیابان داونینگ ایجاد کند و آن را زیر نظر مایکل گوو، یکی از باهوشترین همکارانش و تنها وزیر برجسته دولت غیرانگلیسی قرار دهد.
برخی از کارهای جانسون معقول است. او حق دارد که اصرار میکند اکنون زمان برگزاری همهپرسی اسکاتلند نیست. مورد آخر، فقط هفت سال پیش، به عنوان فرصتی که یک بار در نسل ایجاد میشود، تبلیغ شد. درست است که از آن زمان شرایط انگلیس تغییر کرده است، اما برگزیت بسیار جدید است و نظر درباره آن فرصتی برای حل و فصل نداشته است. تا زمانی که نظرسنجیها اکثریت مشخص و پایدار را برای استقلال نشان دهند، نباید همهپرسی دیگری برگزار شود. برگزاری همهپرسیهای مکرر، دستورالعمل بیثباتی و سرانجام خاتمه اتحادیه است: در برههای ماشه و گلوله با هم همزمان میشوند.
اما دولت خیلی اشتباه میکند. باید جلوی تفرقه را در همه جا بگیرد. به نظر کسانی که هویت آنها در درجه اول منطقهای است، به نظر میرسد یک کمپین است که برای ضربه زدن به مالکیت وستمینستر در تمام گوشه و کنار کشور طراحی شده است. این سازمان باید از چهرههای غیرانگلیسی بیشتر استفاده کند، از جمله روت دیویدسون، رهبر محبوب سابق حزب محافظهکار اسکاتلند. جانسون نیز باید دست از دروغ گفتن بردارد. عدم صداقت وی در مرز دریای ایرلند، که به گفته وی «روی جسدش» ایجاد خواهد شد، خیانت او به این ایالت را تشدید کرد. و او باید روابط انگلیس با اروپا را بهبود بخشد، از جمله با همسویی استانداردهای غذایی و کشاورزی انگلیس با استانداردهای اتحادیه اروپا- منبع اصلی اصطکاک تجاری که اتحادیههای ایرلند شمالی را خشمگین کرده است. این موضوع معامله تجاری با آمریکا را دشوارتر میکند، اما اکنون چنین معاملهای ارائه نمیشود و در صورت به خطر افتادن صلح در ایرلند شمالی، هیچیک از آنها توافق نخواهد کرد.
جانسون به عنوان نخستوزیر بریتانیا برای به سرانجام رساندن برگزیت انتخاب شد. او در اجرای آن تمامیت کشور خود را به خطر انداخته است. مهمترین وظیفه او برای بقیه دوره مسوولیت خود حفظ اتحادیه است. اگر او شکست بخورد، او نه به عنوان مردی که پادشاهی متحده را آزاد کرد، بلکه به عنوان مردی که آن را نابود کرد، به تاریخ میپیوندد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد