ابراز نگرانی و هشدار خاتمی، جهانگیری، عبدی و خانیکی نسبت‌به امروز و فردای ایران؛

وقت بازنگری است

گروه سیاسی
کدخبر: 593570
همگی به‌شدت نگران امروز و اکنون ایران بوده و نگاه‌شان به فردا نیز نگاهی توام با بیم و هراس بود.
وقت بازنگری است

جهان صنعت – «اکنون خطیر» و «آینده بیمناک» از آن کلیدواژه‌هایی هستند که احتمالا بعید است بتوان به حال و روز ایران و ایرانیان پرداخت و از آنها سخن نگفت. چنانکه در همین یکی، دو روز پایانی هفته‌ای که گذشت نیز در گفتار و سخنان چند تن از چهره‌های شاخص و تاثیرگذار سیاسی- اجتماعی کشور هم از این اکنون خطیر سخن به میان آمد و هم البته از آن آینده ناروشن و بیمناکی که انتظارمان را می‌کشد، آن‌هم در شرایطی که این سخنرانان بدون هماهنگی با یکدیگر و در فرصت‌ها و مجال‌هایی جداگانه، به بهانه‌هایی متفاوت به بحث در این‌باره نشسته بودند؛ چهره‌هایی که اگرچه در مجموع می‌توان همگی را به‌لحاظ خواستگاه سیاسی همسو و همفکر دانست اما نه شأن و جایگاهی همسان دارند و نه تجربیات و مسوولیت‌هایشان در گذشته لزوما یکی و یکسان بوده است. با این همه اما هر چهارتن یعنی سیدمحمد خاتمی، اسحاق جهانگیری، عباس عبدی و‌ هادی خانیکی در سخنانی که به بهانه‌های متفاوت مطرح کردند، در اشاره به این دو گزاره و کلیدواژه‌ اتفاق‌نظر داشتند و همگی معتقد بودند که هم امروز و اکنون این کشور خطیر و بیمناک است و هم آینده‌ای که پیش‌روی‌مان ایستاده، ناروشن است و محل نگرانی. حال آنکه سیدمحمد خاتمی که هشت‌سال رییس‌جمهور این مملکت بوده، در نشستی با حضور شماری از اصحاب رسانه، هنرمندان و استادان دانشگاه در این‌باره سخن می‌گفت، اسحاق جهانگیری در یک گفت‌وگوی مطبوعاتی حاضر شده بود و عباس عبدی و‌ هادی خانیکی هم اگرچه در یک نشست کارشناسی که به‌همت حزب توسعه ملی در موسسه حکمت و فلسفه برگزار شد، شرکت کرده و تلاش می‌کردند به پرسش بنیادی «چه باید کرد؟!»، پاسخ دهند اما هرکدام از منظری متفاوت به آن پاسخ می‌دادند. با این همه اما اگر نقطه اشتراکی در سخنان این چهار نفر بود – که بود- همین بود که همگی به‌شدت نگران امروز و اکنون ایران بوده و نگاه‌شان به فردا نیز نگاهی بود توام با بیم و هراس. هرچند هر چهار تن، احتمالا از آنجا که خود را «اصلاح‌طلب» و متعهد به آرمان اصلاحات می‌شناسند، تلاش داشتند اگر روزنه‌ امیدی در این افق ناروشن به چشم‌شان خورد، آن را هم بازتاب دهند و بر اهمیتش پای بفشرند.

پافشاری خاتمی بر لزوم اصلاحات اساسی

سیدمحمد خاتمى که چنانکه گفتیم در نشستی که با حضور شماری از اصحاب رسانه، هنرمندان و استادان دانشگاه برگزار شد، سخن می‌گفت، بحثش را با مفهوم «تمدن» و مقوله «تمدن‌سازی» آغاز کرد و با تاکید بر اینکه «باوجود تاثیر متفکران و دانشمندان در این مسیر اما تمدن، فرآیندی عمیق و گسترده‌ای است که قطعا با بخشنامه پدید نمی‌آید»، تصریح کرد: «شرایطی ایجاد می‌شود و نظم و سامان موجود تغییر می‌کند و جامه‌ای که بر اندام جسم و جان جامعه است، تنگ می‌شود. جامعه به‌تدریج عوض می‌شود یا جان و تن رشدیافته جامعه، جامه را می‌دراند و تمدن جدید پدید می‌آید.» او با تاکید بر اهمیت «گفت‌وگوی تمدن‌ها» و اذعان به اینکه «در دوران جدید، تمدن غرب با استیلایی که داشته، آمده و عملا بر باطن و ظاهر زندگی ما تاثیر گذاشته»، گفت که بدون اجتهاد «تجدد» و «سنت» نمی‌توانیم از بحران ناشی از این چیرگی تمدنی خلاصی یابیم. خاتمی تصریح کرد: «با حس نفرت یا شیدایی دربرابر غرب(رویه تمدن غرب) نه از استیلای غرب نجات پیدا می‌کنیم، نه سنت‌مان برای امروز و آینده به کارمان می‌آید.» او با اذعان به اینکه «در انقلاب ما اعتراض به وجه سیاسی تمدن غرب قوی بود»، گفت: «آوار کردن خشم خود بر سر غرب و تمدن غربی و تجدد، از پایگاه فاشیسم و کمونیسم(که خود زاده تمدن غربند) یا از دیدگاه بنیادگرایی اسلامی یا نژادی، افتادن از چاله به چاه است.» او سپس با اشاره به اوضاع امروز و با نگاهی به فردا گفت: «امروز هدف باید توسعه همه‌جانبه کشور توام با عدالت باشد.» خاتمی که معتقد است جمهوری اسلامی با سیاست‌های رایج که مبتنی‌بر پاکسازی و یکدست‌سازی و حذف و محدودیت به‌نام تایید یا ردّصلاحیت است، ابدا جور درنمی‌آید»، گفت: «روشنفکران و مردم به این جمهوری اسلامی رای دادند اما اگر این مردم می‌دانستند خلاف آن صورت خواهد گرفت، به جمهوری اسلامی رای نمی‌دادند.» رییس دولت اصلاحات همچنین با تاکید بر اهمیت «شکاف نسلی» و «تغییر آرمان‌ها، خواسته‌ها و باورهای نسل zبا گذشتگان»، سخنانش را این‌طور پایان داد: «درنهایت معتقدم راهی جز اصلاحات وجود ندارد و در عمق جامعه هم اگر پرسیده شود میان براندازی و حرکت‌های رادیکال و اصلاحات چه‌چیز مطلوب است، اگر در ورای احساسات زودگذر و عصبانیت‌هایی که از وضع موجود هست بنگریم، به‌نظرم اکثریت اصلاحات را انتخاب خواهند کرد.»

تاکید جهانگیری بر لزوم تغییر نگاه حاکمیت

همزمان اسحاق جهانگیری که علاوه‌بر سال‌ها وزارت در دولت سیدمحمد خاتمی در دولت حسن روحانی نیز به‌عنوان معاون اول رییس‌جمهور، به‌تعبیری نفر دوم دولت بود، در گفت‌وگویی با رسانه اکوایران درباره برخی مهم‌ترین مسائل کشور اظهارنظر کرده و ازجمله با اشاره به بحث مذاکرات هسته‌ای و تحولات اخیر منطقه‌ای، به نوع ورود دولت پزشکیان به مذاکرات انتقاد کرده و گفته «ایران باید به طرف آمریکایی نشان می‌داد اگر واقعا اهل مذاکره است، باید با جدیت وارد گفت‌وگو شود و برای یک یا دو هفته به‌طور مداوم پای میز مذاکره بنشیند.» او که معتقد است «برای حل بحران‌ها راهی جز گفت‌وگو وجود ندارد»، در بخش مهم‌تری از این مصاحبه مطبوعاتی، به مساله «توسعه ایران» پرداخته و می‌گوید: «اندیشه‌ای در کشور وجود دارد که اساسا با توسعه ایران مخالف است. این جریان بر این باور است که اگر ایران توسعه پیدا کند، رفاه عمومی افزایش یابد و مردم از نظر اقتصادی به یک زندگی شرافتمندانه برسند، سطح اعتقادات و وابستگی آنان کاهش می‌یابد.» جهانگیری که «راه برون‌رفت از این وضعیت» را «شکل‌گیری اجماع ملی» می‌داند، با اشاره به ضرورت «تمرکز دولت بر اولویت‌های داخلی»، تاکید می‌کند که مهم‌ترین عامل بازدارندگی، «ایران قدرتمند» است. با این همه اما وقتی از جهانگیری درباره «وضعیت کنونی کشور» سوال می‌شود، او از این می‌گوید که «تردیدی وجود ندارد که شرایط کشور خطیر است»؛ شرایطی خطیر با عللی «چندوجهی» که به‌باور جهانگیری، ناشی از مشکلات پیچیده‌ای است که در مقاطع مختلف به‌صورت محدود با آنها مواجه بوده‌ایم اما به‌دلیل حل‌نشدن و تداوم‌شان، اکنون به‌شکل انباشت بحران‌ها بروز پیدا کرده‌اند. او البته کماکان بر این باور است که «از دل هریک از این تنگناها می‌توان فرصت‌هایی خلق کرد»؛ منتها «مشروط بر آنکه نگاه حاکمیت و دولت به چند موضوع اساسی تغییر کند و رویکرد متفاوتی نسبت‌به مسائل اتخاذ شود و در برخی رویکردهایی که ما را به شرایط کنونی رسانده، بازنگری شود.»

هشدار عبدی نسبت‌به تسریع روند «فروپاشی اجتماعی»

عباس عبدی نیز درمجموع با نگاهی مشابه آنچه از سیدمحمد خاتمی و اسحاق جهانگیری دیدیم، با تاکید بر اینکه «شرایط امروز ایران با گذشته متفاوت است»، اذعان کرد که «چشم‌انداز امیدآفرینی وجود ندارد!» او با اشاره به شرایط دهه‌‌های آغازین پس از انقلاب اسلامی گفت: «در آن دوره کشور با جنگ داخلی با سازمان مجاهدین خلق(منافقین)، وضعیت بسیار بد فروش نفت، جنگ نفتکش‌ها و بحران‌های سنگین روبه‌رو بود. ‌هزاران نفر در پاییز۶۰ کشته شدند، غیر از جنگی که جریان داشت، مشکلات شدید ساختاری نیز بود. با وجود همه اینها اما نگرانی نسبت‌به آینده وجود نداشت.» عبدی با اشاره به مجموعه شاخص‌های منفی در کشور تصریح کرد: «در حوزه صنعت، اجتماع، فرهنگ و اقتصاد وضعیت نامطلوب است اما شاید از همه خطرناک‌تر، وضعیت منابع طبیعی باشد؛ از هوا و جنگل گرفته تا زمین.  البته برخی از این مسائل قابل حل هستند اما مساله سیاست خارجی پیچیده‌تر است.» این روزنامه‌نگار که در بخش دوم سخنانش قصد داشت درباره امکان اصلاح شرایط سخن بگوید، سخنانش را با طرح یک پرسش آغاز کرد و گفت: «در شرایط کنونی چه می‌توان کرد؟! به نظر من، کار خاص زیادی در این سطح ممکن نیست، مگر اینکه سیستم سیاسی تغییر ملموس، جدی و صادقانه را بپذیرد.

در آن صورت هرکس در هر جایگاهی که هست باید صادقانه کمک کند. در غیراین صورت فعلا راه دیگری وجود ندارد.» عبدی تصریح کرد: «منظور من از تغییر، مشارکت مجموعه‌ای از نیروهایی است که حتی منتقد بوده‌اند و هزینه داده‌اند، حتی زندان رفته‌اند اما همچنان در چارچوب سیستم تعریف شده‌اند. این نیروها باید ایده‌ای قابل‌قبول و به‌نفع سیستم ارائه دهند؛ ایده‌ای که مستلزم مشارکت گسترده و تحول واقعی باشد.» این تحلیلگر سیاسی که پیش از این نیز به دفعات بر لزوم اصلاح سیاست‌های رسانه‌ای کشور به‌عنوان نخستین و شاید مهم‌ترین گام از سلسله‌اصلاحات موردنیاز برای برون‌رفت از این شرایط بحرانی سخن گفته، بار دیگر به این مهم اشاره کرد و گفت: «وضعیت کنونی صداوسیما نوعی آبروریزی برای ایران است.» این روزنامه‌نگار با تاکید موکد بر اینکه «ادامه وضعیت کنونی امکان‌پذیر نیست»، خاطرنشان کرد: «تا پیش از امسال، کمتر کسی از عدم امکان بقای سیستم سخن می‌گفت.» او گفت: «جامعه از چند نهاد اصلی ازجمله نهادهای دولت، دین، رسانه، اقتصاد، خانواده و آموزش تشکیل شده و اگر این نهادها تضعیف شوند، جامعه دچار افول می‌شود.» عبدی در پایان به تشریح روند رو به افول هریک از این نهادها پرداخت و گفت: «وقتی از فروپاشی اجتماعی سخن گفته می‌شود، منظور این نیست که فعالیت سیاسی امروز و فردا متوقف می‌شود بلکه به‌معنای رسیدن به مرحله‌ای است که روندها دیگر قابل‌انکار نیستند.»

تاکید خانیکی بر لزوم تاسیس «سیاست‌ورزی جدید»

هادی خانیکی نیز در سخنانی همسو با آنچه عباس عبدی مطرح کرد، نسبت‌به «گسست جامعه از ریشه‌های خود»، «بیم جامعه نسبت‌به آینده» و «دچار شدن جامعه به اکنون‌زدگی و روزمرگی» هشدار داد و گفت: «این نتیجه براساس ۲۴پژوهش و مطالعه ملی به دست آمده که نشان می‌دهد سبک زندگی، دینداری، میزان مصرف رسانه‌ای و فرهنگی، نگاه به انتخابات و احساس عدالت در جامعه ایران تغییر کرده است.» این استاد دانشگاه همچنین با تشریح عوامل اجتماعی موثر بر سیاست اصلاح‌طلبانه در «اکنون خطیر» ایران گفت: «نخستین الزام سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه، شناخت وضعیت کنونی است؛ ایران در وضعیت آرامی قرار ندارد و با «اکنون خطیر» مواجه است.» خانیکی با هشدار نسبت‌به «درهم‌تنیدگی بحران‌ها» گفت: «اگر اصلاح‌طلبی بخواهد با مختصات جامعه دیروز سیاست‌ورزی کند، نمی‌تواند با جامعه امروز سخن بگوید.» او که معتقد است «هم‌سخنی با جامعه به معنای رادیکال شدن نیست»، نسبت‌به «ریزش طبقه متوسط به‌سمت طبقات پایین‌تر» هشدار داد و گفت: «در همه سطوح جامعه ایران احساس تبعیض وجود دارد و ریشه نارضایتی‌ها به تبعیض بازمی‌گردد.» او که «تبعیض» را «مفهوم کانونی جامعه» می‌داند، نسبت‌به «شنیده نشدن صدای مردم در حکومت» هشدار داد و گفت: «در جامعه حرف زیاد زده می‌شود اما گفت‌وگوی موثر شکل نمی‌گیرد.» خانیکی همچنین با اشاره به تشدید سطح نارضایتی افکار عمومی که تا ۹۲‌درصد رسیده گفت: «ما نیازمند تاسیس سیاست‌ورزی جدید هستیم.»

وب گردی