وقتی مزیت پاشنهآشیل میشود
جهانصنعت– حالا که نیمهپاییز هم گذشت، سوال مهم این است که آیا میتوان همچنان چراغ کارخانهها را در زمستان روشن نگه داشت؟ باتوجه به ضعف زیرساختها و بیتدبیریها این پرسش مطرح میشود که چقدر فعالان اقتصادی از جمله معدنیها قادرند در روزهای باقیمانده سال دست به رونق تولید زده و پیشران اقتصاد شوند. هرچند صنعت فولاد تنها ۵درصد از گاز کشور را مصرف میکند اما مدتهاست که با محدودیتهای جدی در این عرصه مواجه شده است. متاسفانه تولیدکنندهها در حالی به فعالیت میپردازند که در زمستان سال قبل حدود ۳۰درصد ظرفیت احیای مستقیم بهدلیل کمبود گاز متوقف شد اما در تابستان ۱۴۰۴ نیز قطعیهای برق باعث کاهش تولید و سقوط حاشیه سود فولادسازان از ۳۰درصد به کمتر از ۵درصد شد! اما تابستانی که گذشت به ما یادآوری کرد که محدودیتهای برق چگونه سفارشهای صادراتی را نیمهکاره گذاشت، کارگر را سرگردان ، سرمایهگذار را مردد و مدیر و متخصص را دلسرد و فراری کشورهای دیگر کرد! این در حالی است که قطعی برق فقط زیان مالی نیست بلکه پیامدهای اجتماعی نیز دارد که شامل فرسایش سرمایه اجتماعی، افزایش تعارضهای محلی، تشدید ناامیدی نسل جوان و تشویش افکار عمومی میشود.
در واقع گفته میشود که سیاستگذاران و نحوه سیاستگذاری، مقصر اصلی این ماجراست چراکه باعث شده ایران نتواند در بین ۱۰کشور نخست صادرکننده فولاد خود را تثبیت کند. حالا تاکید میشود که صنعت فولاد کشور برای حفظ جایگاه خود در عرصه بینالمللی نیازمند بازنگری اساسی در سیاستگذاریهاست. این در حالی است که روزگاری توسعه صنایع معدنی و فولاد برمبنای وفور منابع انرژی ازجمله گاز بوده است! اما در حالی تولیدکنندهها به منابع ارزان تکیه داشتند که زیرساختهای تولید توسعه نیافت و در نتیجه امروز گاز از مزیت به پاشنهآشیل صنایع فولادی تبدیل شده است.
در شرایط فعلی انتظار میرود که مسوولان پای کار بیایند. کارشناسان بر لزوم پرهیز از تصمیمهای جزیرهای و اجتناب از تحمیل محدودیت انرژی به صنایع تاکید دارند.
ناترازیهایی بدتر از بحران انرژی
حالا امروزه مجموعهای از ناترازیها در انرژی، ارز و تامین مواد اولیه تولید را بیش از هر زمان دیگر در معرض تهدید قرار داده است. در حال حاضر فولادسازان و فعالان معدنی با مشکلات دیگری ازجمله تفاوت نرخ ارز، هزینه سرسامآور واردات تجهیزات و مواد مصرفی روبهرو هستند که رقابتپذیری صادراتی فولاد را کاهش داده است. ناترازیای که کارشناسان آن را بدتر از بحران انرژی دانستهاند. افزایش هزینهها و ضعفهای مدیریتی و… همه مواردی هستند که کمک کرده توسعه صنعت فولاد قربانی شود. در حالی که این صنعت از ظرفیتهای عظیمی برخوردار بوده است اما عدم توجه به اصول اقتصادی و حمایتهای نادرست، موجب کاهش تولید شده است. این در حالی است که صنعت فولاد ایران طی برنامههای جامع توانسته رشد قابلتوجهی را تجربه کند. با اینکه در گذشته پیشبینیها نشان میداد که آینده این صنعت روشن خواهد بود اما در عمل وضعیت به گونه دیگری رقم خورد!
صنایع موتور اقتصاد
صنعت، موتور اصلی و محرک اقتصاد و ستون استوار تولید و اشتغال است. بازار ممکن است نوسان داشته باشد اما صنعت ستون ثبات است. در کارخانههاست که ارزشافزوده خلق میشود و فناوری معنا مییابد و فرصتهای واقعی کار شکل میگیرد؛ هر درصد رشد صنعتی، دهها شغل پایدار و هزاران امید تازه میسازد. صنعت تنها کالا تولید نمیکند بلکه نظم اجتماعی میسازد. مهارت، اعتبار صادراتی، زنجیره تامین و احساس امنیت در زندگی روزمره فراهم میکند. هر بار که برق خط تولید میایستد، فقط یک کنتور خاموش نمیشود؛ یک ریتم زندگی از کار میافتد. قطع برق و گاز توقف نبض تپنده اقتصاد است.
در شرایط فعلی انتظاری که میرود این است که وزارت نیرو پای کار بیاید. حالا کارشناسان بر تضمین سوخت نیروگاهها در سرما، هماهنگی استانی و ملی برای پرهیز از تصمیمهای جزیرهای و تحمیل محدودیت انرژی به صنایع تاکید دارند.
تاکید میشود که زمستان امسال، آزمون اعتبار سیاستگذاری انرژی است. اگر تدبیر پیشدستانه جای واکنش دیرهنگام را بگیرد، چراغ کارخانهها روشن میماند و اعتماد عمومی تقویت میشود. باید بدانیم که خاموشی صنعت، تنها توقف یک خط تولید نیست؛ تعلیق امید و اشتغال است. حالا انتخاب روشن است: زمستان تدبیر و روشنایی یا زمستانی که خاموشیاش به سال سرایت میکند.
امروزه شرایط به گونهای شده که دیگر از چشماندازهای مثبت هیچ خبری نیست! به گفته فعالان این عرصه، حاشیه سود شرکتهای فولادی بهشدت کاهش یافته و بسیاری از شرکتها که زمانی برای سهامداران خود سود مناسبی فراهم میکردند، حالا با مشکلات مالی روبهرو هستند. در حال حاضر شرکتهای فولادی بهویژه با مشکل تامین مالی روبهرو هستند. نرخ بالای تامین مالی، مشکلات جدی برای این شرکتها ایجاد کرده و عمده تامینکنندگان مالی در حال حاضر به بازرگانیها و کسانی که دسترسی به ارز رانتی دارند، اختصاص یافته است.
با اینکه ظرفیت تولید فولاد حدود ۴۵ تا ۴۶میلیون تن است اما واقعیت این است که ما تنها قادر به تولید حدود ۳۰میلیون تن فولاد در سال هستیم. این یعنی ظرفیتهای ما مازاد است و تولید ایران از سطح بهینه فاصله زیادی دارد. براساس آمارها وضعیت تولید در ایران بهویژه در دو سال گذشته از حالت مطلوب خارج شده است. به گونهای که در سال گذشته تولید فولاد ایران به ۳۰میلیون تن رسیده است، در حالی که این رقم در۶ ماهه نخست سال جاری به ۱۴میلیون تن کاهش پیدا کرده است. مسالهای که نشاندهنده مشکلات جدی در فرآیند تولید و بهرهبرداری کارخانههاست.
ایران با تولید ۳۱میلیون تن فولادخام در سال ۲۰۲۴ در رتبه دهم جهان قرار داشت اما این رقم با هدف ظرفیت ۵۵میلیون تنی افق ۱۴۰۴ فاصله زیادی دارد. اختلاف ظرفیت نصبشده و تولید واقعی، نتیجه مستقیم ناترازی انرژی ارز و زیرساختهاست. در این بین، کارشناسان باور دارند که بدون اصلاح سیاستهای انرژی و نقش دولت در زیرساختها، حتی اقداماتی مانند احداث نیروگاههای خودتامین و تهاتر ارزی نیز کفایت نمیکند. صنعت فولاد اکنون میان مزیتهای بالقوه و محدودیتهای بالفعل قرار گرفته است که شامل بحران انرژی، ناترازی ارزی، کمبود مواد اولیه، ضعف حملونقل، محدودیت آب و مقررات بیثبات و… است؛ موضوعاتی که تدبیر جدی مسوولان را میطلبد.
